به گزارش اکوایران، سانگ شیا نمی‌خواهد از نام واقعی‌اش استفاده شود. این جوان متخصص نه دگراندیش است و نه کنشگر، با این همه نگران حکومت چین است. پس از ترک شانگهای برای کار در هلند در سال 2012، از طریق وی‌چت، یک اپلیکیشن چینی، با دوستانش در ارتباط بود. بعد فهمید بعضی پیام‌هایش را دارند سانسور می‌کنند. حتی در کشور جدیدش هم مراقب است چه چیزی را عمومی می‌گوید و فقط به جاهایی می‌رود که به نظرش «امن» هستند -جاهایی که هیچ کدام از اعضای حزب کمونیست چین حاضر باشند. 

به نوشته اکونومیست، خانم سانگ مثل بسیاری از چینی‌هایی است که در سال‌های اخیر به غرب رفته‌اند: تحصیل‌کرده و ثروتمند است، نه مثل کارگرانی که اکثر مهاجران زمان‌های گذشته را تشکیل می‌دادند. تعداد چینی‌های خارج از کشور به نسبت سال 1990 دو برابر شده است. از سال 2000 به این سو، با سرعت بسیار زیادی افزایش یافته است. پاندمی باعث شد بسیاری از نخبگان خواهان ترک چین شوند چرا که کنترل‌های مربوط به کووید و محدود شدن فزایندۀ آزادی بیان بیش از پیش آنان را آزرده است. چین مبارزه‌اش با کووید را در اواخر سال 2022 پایان داد اما افول اقتصادی و سطح بالای بی‌کاری جوانانش روز به روز مردم را نگران‌تر می‌کند. بسیاری از جوانان چینی از عبارت ران‌شویی، «هنر فرار»، برای ابراز میل‌شان به گریختن از این کشور استفاده می‌کنند. 

حدود ده و نیم میلیون نفر از افراد خارج از چین، یا چینی هستند یا زمانی چینی بوده‌اند. فقط دیاسپورای روس‌ها، هندی‌ها و مکزیکی‌ها از چینی‌ها بزرگ‌تر است. بعضی از این چینی‌ها، از ثروتمندترین افراد این کشور هستند. آنان از قدیم و به خاطر ثروتشان ویزای بسیاری از کشورها را داشتند. بیش از 70 درصد از 81،000 ویزای سرمایه‌ای صادر شده توسط دولت آمریکا برای میلیونرها بین سال‌های 2010 و 2019 برای شهروندان چین صادر شده‌اند. از سال 2012، حدود 85 درصد کسانی که «ویزای طلایی» استرالیا را گرفته‌اند هم شهروند چین بوده‌اند و این مسئله بابت سرمایه‌گذاری 3/3 میلیون دلاری‌شان بوده است. فقط 41 نفر از 1،300 نفری که برای برنامۀ اقامت ایرلند در سال 2022 اقدام کردند، چینی نبودند.

نشانه‌هایی وجود دارند که نشان دهندۀ سرعت گرفتن خروج ثروت‌های خارق العاده پس از پاندمی است. بر اساس فهرست سال 2023 ثروتمندان چینی که توسط هارون، شرکتی که چنین مسائلی را دنبال می‌کند، حدود 18 درصد از میلیاردرهای چینی خارج از این کشورند در حالی که در سال 2019 این عدد 6 درصد بود. علیرغم افزایش کنترل بر سرمایه، به گفتۀ شرکت مشاور هنلی و همکاران، بیش از 13،500 نفر با ثروت قابل اندازه‌گیری یک میلیون دلار یا بیشتر در سال 2023 چین را ترک کردند. به گفتۀ این شرکت، این عدد معادل یک و نیم درصد از چینی‌های برخوردار از آن سطح ثروت است. 

افراد کمتر برخوردار هم در حال ترک چین هستند، معمولاً از راه‌های خطرناک. در سال 2023، نزدیک به 53،000 چینی را در مرز آمریکا بازداشت کردند، عددی که در سال 2018 فقط 1،000 نفر بود؛ رشد این عدد بسیار بیشتر از دستگیری‌های کلی بود. در هشت ماه نخست سال 2023، بیش از 13،000 چینی کوشیدند از طریق جنگل خطرناک درین گپ در پاناما خودشان را به آمریکا برسانند. 

با افزایش ثروت، مقصد مهاجران چینی تغییر کرده است. پنجاه سال پیش، از هر ده چینی، نه نفرشان در آسیا زندگی می‌کردند؛ حالا فقط هفت نفر از ده نفر در آنجا زندگی می‌کند. کسانی که امروز چین را ترک می‌کنند، نسبت به کارگران چینی قدیمی استقلال بیشتری دارند. یک چهارم دیاسپورای چینی در آمریکا زندگی می‌کند، یک چهارم دیگر در هنگ کنگ و پس از این کشورها هم در ژاپن و کانادا. روی هم رفته، نیمی از شهروندان چینی خارج از کشور، در غرب هستند. 

اما ترک چین لزوماً به معنی رهایی از ساختارهای رژیم نیست. از آنجا که چین تابعیت دوگانه را نمی‌پذیرد، حالا بسیاری از مهاجران صرفاً شهروندان کشوری دیگرند. اما حزب می‌تواند کسانی را که دیگر پاسپورت چینی ندارند هم تحت تأثیر قرار دهند. این روزها اکثر افراد درون چین می‌توانند پول دربیاورند و زندگی راحتی داشته باشند. حزب آنها را به حال خودشان می‌گذارد، مشروط بر اینکه هیچ نارضایتی سیاسی را اعلام نکنند. روز به روز، افراد بیشتری در خارج از چین با قیود مشابهی مواجه می‌شوند. از زمانی که شی جین‌پینگ در سال 2012 به رهبر چین تبدیل شد، گسترۀ موضوعات حساس یا تابو شدیداً افزایش یافته است، هم در خارج و هم در چین. زندگی در خارج از چین بیشتر شبیه زندگی در داخل این کشور شده است.

پادشاهی میانه

افزایش نفوذ حزب بر چینی‌های خارجی، به سه گروه همپوشان تبدیل می‌شود: پروپاگاندای طرفدار حزب خطاب به دیاسپورا، ارعاب مستقیم منتقدان بالقوه و تحت فشار قرار گذاشتن افراد برای سانسور خودشان هنگام صحبت دربارۀ چین. در خانه، حزب با آگاه نگه داشتن مردم نسبت به نزدیکیِ حکومت به آنها، اطمینان پیدا می‌کند که چینی‌ها خودسانسوری می‌کنند. حالا این ابزار قدرتمند در خارج از چین هم استفاده می‌شود.

هنگامی که در دهۀ 1970، چین به روی جهان باز شد، چینی‌تباران را به عنوان یک منبع اقتصادی می‌دیدند. بعدتر، حزب کوشید دانشگاهیان و کارآفرینان را به چین برگرداند. در دوران آقای شی تغییری بزرگ رخ داد. او دیاسپورا را در پرتو مسائل سیاسی می‌بیند. او بودجه و جایگاه ادارۀ جبهۀ کار متحد را افزایش داده است که مهم‌ترین سازمان مسئول تقویت تأثیر حزب بر چینی‌های خارجی است. این حزب امیدوار است که آنان مدافع آرمانش شوند. اما از آنهایی که در خارج علناً از چین انتقاد می‌کنند هم می‌ترسد. به باور حزب ممکن است چین را به تفکر دموکراتیک خارجی آلوده کنند. جای تعجب چندانی ندارد که دیاسپورا شدیدتر از هر زمان دیگری تحت نظارت است.

نخست به ارعاب مستقیم چینی‌های خارج از کشور فکر کنید. حزب، آشکاراتر از همه، دگراندیشان و کنشگران را هدف قرار می‌دهد. شیوه‌هایش شامل مداخله در ارتباط فعالیت‌های مخابرات دیجیتال، آزار اعضای خانواده‌شان در چین و تهدیدهای فیزیکی مستقیم بود. در سال 2023، سیفگارد دیفندرز، یک گروه حقوق بشری، چین را به تأسیس بیش از 100 ایستگاه پلیس بدون مجوز در 53 کشور متهم کرده است. 

در خارج از کشور، اقلیت‌های قومیتی سرکوب شده در چین در خارج تحت نظارت شدیدند و معمولاً مرعوب می‌شوند. بین سال‌های 1997 و 2021، بیش از 400 اویغور به دلایل نامعلوم به چین فرستاده شده‌اند. دیگر ناسیونالیست‌های چینی را هم با اتهامات واهی از کشورهای خارجی به چین فرستاده‌اند. بعضی دولت‌ها، مانند تایلند، برای دیپورت افراد همکاری کرده‌اند. در دیگر اوقات، افراد تحت فشار قرار گرفته‌اند تا بدون درگیر شدن نظام قضایی کشور میزبان برگردد. 

حزب در جیب

در اثر تلاش‌های حزب برای کنترل منابع خبری دیاسپورا، گروه بسیار بزرگ‌تری تحت تأثیر قرار می‌گیرند. بسیاری از افراد سرزمین اصلی عمدتاً در جهان چینی زبان زندگی می‌کنند، حتی وقتی در چین نیستند. مثلاً در آمریکا، به گفتۀ امریکن کامیونیتی سِروِی، یک پروژۀ دولتی آمریکایی، در سال 2021، بیش از نیمی از مهاجران چینی تسلط اندکی بر زبان انگلیسی دارند.

برای تغذیۀ این بازار، گفته می‌شود در سال 2009 حزب حدود 7 میلیارد دلار را به گسترش حوزۀ رسانه‌های حکومتی چین اختصاص داده است. در دوران شی، این مسئله حتی گسترش بیشتری هم یافته است. حزب رسانه‌های چینی زبان تازه‌ای تأسیس کرده و چند رسانه را هم خریده است. بر اساس یکی از گزارش‌های اخیر وزارت امور خارجۀ ایالات متحده، حزب از اهرم‌های مالی و اجباری‌اش برای تأثیرگذاری بر نظرات منتشر شده در رسانه‌های اسماً مستقل استفاده کرده است. 

رسانه‌های چینی خارج از کشور همیشه گفت‌وگو دربارۀ موضوعات حساسی مانند تبت یا اعتراضات دموکراسی‌خواهانۀ سال 1989 در چین را خفه می‌کنند. آنان با تأکید بر ضعف‌های دموکراسی‌ها، سعی می‌کنند به رابطۀ میان گروه‌های دیاسپورا و کشورهای میزبانشان آسیب بزنند. روزنامه‌های آزاد در اروپا مقالاتی در ستایش حزب کمونیست چین می‌نویسند. رسانه‌های چینی زبان استرالیا که قبلاً عمدتاً ضدکمونیست بودند، حالا عمدتاً بلندگویان رهبران چین هستند. مقررات‌گذاران نظارت چندانی بر آنها ندارند. در آمریکا، جایی که اخبار تلویزیونی منبع اصلی اطلاعات خانوارهای دیاسپوراست، به گفتۀ سارا کوک از اندیشکدۀ خانۀ آزادی، کانال‌های طرفدار حزب در صدر پیشنهادهای تلویزیون‌های کابلی‌اند. این اندیشکده پیشنهادهای تلویزیون‌های کابلی چینی زبان سه ارائه دهندۀ بزرگ برنامه‌های کابلی را بررسی کرد: وریزون، کام‌کست و اسپکتروم. این اندیشکده دریافت که اکثر برنامه‌های ماندارین و کانتونی یا ساختۀ خبرگزاری‌های حکومتی چینی بودند و یا ساختۀ نشریات هم‌دل با حزب.

البته فقط این دیدگاه‌ها نیستند. در آمریکا، مطبوعاتی مثل نیویورک تایمز نسخۀ ماندارینی دارند که سیاست‌های حزب را نقد می‌کنند. فالون گونگ، جنبشی معنوی که در چین ممنوع است، روزنامۀ رایگان اپک تایمز را در سطح جهان توزیع می‌کند. اما در زمانی که بسیاری از شرکت‌های رسانه‌ای برای یافتن منابع مالی دچار مشکل شده‌اند، به ویژه به دلیل افول درآمدهای تبلیغاتی، دیدگاه‌های حزب که همراه خود منابع مالی هم می‌آورند، روز به روز برجسته‌تر می‌شوند.

در عصر دیجیتال، این حزب می‌کوشد نه فقط بر چیزهایی که مردم می‌خوانند و می‌بینند نظارت کند، بلکه به دنبال اثرگذاری بر تعاملات آنلاین‌شان هم هست. پایدارترین جنبۀ این نظارت از طریق وی‌چت است که نقش مهمی در زندگی اجتماعی و تجاری در چین دارد. اعضای دیاسپورای چینی هم از طریق همین اپلیکیشن با خانواده‌شان در چین و همدیگر استفاده می‌کنند. این اپلیکیشن به شرکت تنسنت تعلق دارد که به گفتۀ سیتیزن لب، یک شرکت فناوری با ارتباط‌های حزبی است که به صورت فعال، حتی حساب‌هایی را تحت نظر دارد که هرگز ارتباطی با شماره‌های چینی نداشته‌اند. وی‌چت با استفاده از الگوریتم‌ها به صورت اتوماتیک دست به سانسور می‌زند. به داده‌های مربوط به اپراتور شبکۀ مورد استفادۀ فرد دسترسی دارد و شناسۀ دستگاه را می‌خواند و بر فعالیت فیزیکی کاربر نظارت می‌کند و به تنسنت اجازه می‌دهد فرد استفاده کننده از آن دستگاه را شناسایی کند.

یاد گرفتن پنهان شدن

چین کوشیده است دسترسی به اطلاعات را در دانشگاه‌ها هم کنترل کند. از هر ده چینی خارج از کشور، یکی‌شان دانشجو است و این عدد شامل پژوهشگران پرشماری نمی‌شود که پس از فارغ التحصیلی در خارج از کشور مانده‌اند. آقای شی انتظار دارد این افراد «سفیران مردمی» چین باشند.

در دورۀ آقای شی، قوانین برای 65،000 چینی برخوردار از بورسیۀ وزارت آموزش سخت‌تر شده‌اند. به گفتۀ شفافیت بریتانیا-چین، یک گروه پژوهشی، از سال 2019 به این سو آنان باید «حامی رهبری حزب کمونیست چین» باشند. گاهی اوقات دولت چین از آنان می‌خواهد جزئیاتی را دربارۀ پژوهشی که انجام می‌دهند یا پتنت‌های همکارانشان در اختیار دولت چین بگذارند، کاری که می‌تواند شامل افشای اطلاعات طبقه‌بندی باشد. بسیاری احساس می‌کنند باید اطاعت کنند. اگر فرد «درگیر فعالیت‌های آسیب زننده به منافع ملی شود» و توافق پژوهشی را به هم بزند، خانواده‌اش باید پول بورسیه را بپردازد.

نظارت حکومتی بر تمام دانشجویان چینی افزایش یافته است، نه فقط آنهایی که دولت هزینه‌شان را می‌پردازد. اتحادیه‌های دانشجویان و پژوهشگران چینی در دانشگاه‌های سرتاسر جهان حضور دارند و بسیاری‌شان روابط نزدیکی با مأموریت‌های دیپلماتیک دارند. در دورۀ آقای شی، تأمین مالی‌شان بهتر شده است. خدماتشان شامل استقبال از دانشجویان در فرودگاه‌ها یا کمک به آنان برای افتتاح حساب بانکی است اما در بعضی دانشگاه‌ها نقشی سیاسی هم دارند. پیش از المپیک زمستانی 2022، اتحادیۀ دانشجویان و پژوهشگران چینی در دانشگاه جورج واشنگتن از مقامات دانشگاه خواستند هر کسی را پوسترهای نقض حقوق بشر در سین‌کیانگ و هنگ کنگ داشته است «شدیداً» مجازات کند. دیپلمات‌های چینی هم به مداخلۀ مستقیم در کارهای دانشگاهی معروفند.

گهگاه، کاربران چینی اینترنت و رسانه‌ها دانشجویانی را مرعوب می‌کنند که در خارج از کشور از خط حزب منحرف می‌شوند. یاشیو یانگ، از اندیشکدۀ خانۀ آزادی، می‌گوید حکومت پیوسته به دانشجویان چینی خارج از کشور یادآوری می‌کند که جایگاه‌شان در خارج از کشور «غیرقطعی» و «موقتی» است. افزایش اعتراضات در سرزمین اصلی چین در نوامبر 2022 علیه سیاست «کووید صفر» آقای شی، باعث افزایش همدلانه در دانشگاه‌های غربی از جانب دانشجویان چینی شد. بر اساس گزارش سازمان خانم وانگ، که در 31 ژانویه، منتشر شد، مقامات چینی بعضی‌شان را آزار دادند، مثلاً با افزایش فشار بر اعضای خانواده‌شان در چین.

حکومت مراقب دانشگاهیان دیاسپورا هم هست، به ویژه آنهایی که در چین کار می‌کنند، حتی اگر متولد چین نباشند. استیو تسانگ از مدرسۀ مطالعات شرق و آفریقا در لندن می‌گوید چین از ویزاهایش به عنوان «سلاح» استفاده می‌کند. پژوهشگرانی که به عنوان منتقد دیده شوند، احتمالاً دریابند که فرصت‌های پژوهشی‌شان محدود شده است. 

تمام این‌ها باعث خودسانسوری می‌شود، به ویژه برای کسانی که خانواده‌شان در چین است. در دانشگاه‌های خارجی، چنین احتیاطی رایج‌تر شده است. اساتید دانشگاه در بعضی کشورها از دانشجویان چینی سخن می‌گویند که نمی‌خواهند در کلاس صحبت کنند یا نمی‌خواهند با دیگر دانشجویان چینی در یک کلاس باشند. یکی از فارغ التحصیلان ساکن هلند از «خودافشایی» نظرات سیاسی‌اش برای یک چینی دیگر می‌گوید. پژوهشگران هم پژوهش‌هایشان را محتاطانه انتخاب می‌کنند. یکی از اساتید فلوریدا می‌گوید وقتی دیگر لازم نباشد برای دیدار با پدر و مادرش به چین برگردد، جهت مطالعاتش را تغییر خواهد داد. 

پرچم‌های سرخ

تلاش‌های حزب برای افزایش تأثیرش بر چینی‌های خارج از کشور باعث افزایش بدگمانی و نژادپرستی در کشورهای محل سکونت‌شان دارند. مقایسه‌ای میان دیاسپورای هندی ماجرا را روشن‌تر می‌کند. هر دو این گروه‌های آسیایی ثروتمند و تحصیل کرده‌اند و روز به روز پایگاه بیشتری در غرب به دست می‌آورند. اما در بحث کسب‌وکار و سیاست، دیاسپورای چینی -معمولاً شامل چینی‌تبارهای متولد خارج از چین- موفقیت بسیار کمتری در کشورهای غربی دارند. 

بنیان‌گذاران زوم، نِت‌اسکرین و وِب‌اِکس کارآفرین‌های چینی‌تبار بودند اما تعداد هندی تبارانی که غول‌های فناوری را اداره می‌کنند بسیار بیشتر است، از جمله اپل، آلفابت، شرکت والد گوگل، مایکروسافت و شرکت‌های دیگر. فرانک پیکه از دانشگاه لایدن می‌گوید شرکت‌های سیلیکون ولی شاید افرادی را مستقیماً از هند برای رهبری جذب کنند اما معمولاً چنین کسی را از چین جذب نمی‌کنند.

وقتی بحث سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهای خارجی باشد، چینی‌های خارج از کشور هم مشکل پیدا می‌کنند. سرمایه‌گذاری‌هایشان به دلایل امنیت ملی تحت نظارت دولت‌های اروپایی و آمریکای شمالی قرار می‌گیرند، در حالی که معاملات مثلاً مربوط به هندی تباران کمتر باعث نگرانی می‌شوند. در سال 2022، بریتانیا قانونی را معرفی کرد که هدفش سختگیری امنیتی در بخش‌های حساس است. در نخستین سال مالی پس از تصویب این قانون، بیش از 40 درصد پروژه‌های بررسی شده به چین ربط داشتند. اگرچه موارد واقعی از خرابکاری شرکتی توسط حکومت چین وجود داشته، فرض گرفتن بدگمانی نسبت به تمامی چینی‌تباران باعث قالب‌سازی‌های نژادی می‌شود.

به سرنوشت ابتکار چین فکر کنید که یکی از برنامه‌های دولت آمریکا برای توقف جاسوسی چینی‌ها در دانشگاه‌ها و کسب‌وکارها بود. به عنوان بخشی از این برنامه، بین سال‌های 2018 و 2022، وزارت دادگستری بیش از 150 فرد دانشگاهی را متهم کرد. حدود 90 درصدشان چینی یا چینی‌تبار بودند. اما تعداد انگشت شماری‌شان محکوم شدند، در مواردی برای جرائمی جزئی. بسیاری از پژوهشگران چینی تبار از ترس برانگیختن بدگمانی دیگر برای کارها یا بورسیه‌ها اقدام نکردند، حتی پس از پایان یافتن این برنامه در سال 2022. بعضی هم آمریکا را ترک کردند.

در سیاست، مردم هندی تباران را در بعضی از بالاترین ادارات آمریکا، بریتانیا، ایرلند و پرتغال قرار دادند اما به ندرت سیاستمداران چینی‌تباری در اروپا انتخاب شده‌اند و فقط یک چینی تبار به مجلس نمایندگان ایالات متحده راه پیدا کرده است (هندی تباران پنج نفرند). دولت چین، چینی تباران را تشویق می‌کند درگیر مسائل محلی و ملی شوند. 

دولت‌های غربی از قدیم امیدوار بوده‌اند که شاید چینی‌های خارج از کشور بتوانند باعث تغییری دموکراتیک در چین شوند. در عوض، تلاش حزب برای کنترل آنها ممکن است مانع رشد فرصت‌هایشان در غرب شود. احتمال اینکه چینی تباران را با بدگمانی نگاه کنند و آنها را متحدان یا حتی مأموران حزب بدانند زیاد است. پس از انتخاب دونالد ترامپ در سال 2016، جرائم نفرت‌ورزانۀ ضدآسیایی در آمریکا افزایش یافت. در بسیاری از کشورها چنین حملاتی در ماه‌های اول پاندمی در سال 2020 افزایش یافت و همچنان رایج‌تر از قبلند. 

فعالیت‌های حزب باعث تداوم چرخه‌ای واهی شده است. با افزایش وحشت نسبت به قدرت حکومت در خارج، گروه‌های دیاسپورا جزیره‌ای‌تر شده‌اند و همین مسئله باعث افزایش بی‌اعتمادی نسبت به آنها می‌شود. نتیجه‌اش شاید این باشد که بعضی از چینی‌های خارج از کشور به درون آغوش حزب هل داده شوند. البته این مسئله شاید دقیقاً همان چیزی باشد که حزب می‌خواهد.