به گزارش اکوایران، شش سال پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا از توافق هسته‌ای ایران، پیامدهای فاجعه‌بار این تصمیم همچنان در حال افزایش است.

وضعیت بسیار بدتر برای غرب؛ چشم‌انداز دور از دسترس راه‌حل دیپلماتیک 

به نوشته تام کولینا برای وبگاه ریسپانسبل استیت‌کرفت، علاوه بر اینکه ایران بیش از هر زمان دیگری به گریز هسته‌ای نزدیک شده، اکنون باید ببینیم که چگونه وضعیت امنیتی رو به وخامت خاورمیانه باعث افزایش قابل‌توجه ریسک‌ها شده است. ترامپ وعده «توافقی بهتر» را داد، اما در عوض، اشتباهی به طور فزاینده پرهزینه به بار آورد که شاید غیرممکن باشد آن را جبران کرد.

برای درک کامل اهمیت تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، به این نکته توجه کنید که زمانی که ایالات متحده و ایران به توافق پایبند بودند، تخمین زده می‌شد که ایران حدود یک‌سال با ساخت تسلیحات فاصله دارد. کشورهایی که با ایران در مذاکره بودند ارزیابی کردند که این زمان برای پاسخ به نقض احتمالی توافق و جلوگیری از ایران هسته‌ای کافی خواهد بود. در می ۲۰۱۸، توافق در حال اجرا بود و موفقیت بزرگی به شمار می‌رفت.

سپس ترامپ به طور یک‌جانبه از توافق خارج شد و آن را «توافقی وحشتناک و یک‌طرفه» خواند که «هرگز نباید انجام می‌شد». اما اکنون غرب در وضعیت بسیار بدتری قرار دارد.

ایران می‌گوید هیچ قصدی برای ساخت بمب هسته‌ای نداشته و در حال حاضر، دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده هیچ تلاشی را از سوی تهران در این راستا مشاهده نکرده است. با این حال، اکنون به نظر می‌رسد ایران تنها فقط چند هفته تا گریز هسته‌ای فاصله دارد.  در عین حال، توانایی بازرسان بین‌المللی برای کشف به موقع نقض‌ها، کاهش یافته است. همانطور که یک مقام آمریکایی در مورد ایران گفت: «آن‌ها درست در لب مرز قرار دارند».

بدتر از آن، روابط بین ایالات متحده و ایران به دلیل خروج ترامپ از برجام چنان دچار آسیب شده که به نظر نمی‌رسد بتوان این توافق را احیا کرد. هر تلاشی برای ثبات‌بخشیدن به روابط آمریکا و ایران با تبادل حملات مستقیم اخیر بین اسرائیل و ایران به شدت پیچیده شده است. درست هنگامی که بیش از هر زمان دیگری به رویکردی غیرنظامی نیاز است، چشم‌انداز راه‌حل دیپلماتیک دور از دسترس به نظر می‌رسد. بدتر اینکه، افزایش تنش‌ها ممکن است تهران را به تصمیم سیاسی برای تجدیدنظر هسته‌ای نزدیک‌تر کند. احتمال این اقدام و خطر حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران می‌تواند منجر به یک درگیری گسترده نظامی در منطقه شود.

چطور به اینجا رسیدیم؟

البته لازم نبود ماجرا به این شکل پیش برود. توافق تا زمانی که ترامپ آن را رها کرد، کارآمد بود و اگر او این کار را نمی‌کرد، می‌توانست تا به امروز به پابرجا باشد.

در راستای برجام تهران موافقت کرد برنامه هسته‌ای خود را به میزان قابل توجهی محدود کند. بر اساس این توافق، ایران قبول کرد ذخایر اورانیوم کم‌غنای خود را با ۹۸ درصد کاهش، به ۳۰۰ کیلوگرم برساند و غنی‌سازی اورانیوم را به ۳.۶۷ درصد محدود کند که مناسب برای تأمین انرژی هسته‌ای اهداف غیرنظامی مناسب است. قرار بود این محدودیت‌ها برای ۱۵ سال به طول بیانجامد.

آژانس بین المللی انرژی اتمی

تهران تعداد سانتریفیوژهای اورانیوم در حال کار را دو سوم کاهش داد و متعهد شد به مدت ۱۵ سال هیچ تأسیسات غنی‌سازی جدیدی نسازد. کارخانه غنی‌سازی فردو از غنی‌سازی اورانیوم منع شد و غنی‌سازی محدود فقط می‌توانست در تأسیسات نطنز انجام شود.

ایران موافقت کرد تا یک تأسیسات هسته‌ای دیگر را برای تولید پلوتونیوم بسیار کمتر بازطراحی کرده و سوخت استفاده‌شده آن را از کشور خارج کند.

ایران موافقت کرد تا به طور موقت اقدامات نظارتی بیشتری را تحت بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجرا کند.

یک سال پس از خروج ترامپ، ایران با عدول تدریجی مفاد توافق، اقدام به تلافی کرد. تهران سقف ذخایر اورانیوم خود را برداشت، غنی‌سازی را فراتر از ۳.۶۷ درصد مجاز افزایش داد و فعالیت خود را در تأسیسات هسته‌ای ممنوعه از سر گرفت و گسترش داد.

پاسخ به اقدامات تحریک‌آمیز

بسیاری از پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در پاسخ به اقدامات تحریک‌آمیز آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است. در اوایل سال ۲۰۲۰، دولت ترامپ دست به ترور سردار قاسم سلیمانی زد و متعاقباً تهران نیز اعلام کرد که دیگر به تعهدات خود در مورد غنی‌سازی اورانیوم تحت برجام پایبند نخواهد بود. با این حال، تهران گفت در صورتی که طرف‌های دیگر به تعهدات خود در قبال لغو تحریم‌ها عمل کنند، به برجام باز خواهد گشت.

در اواخر سال ۲۰۲۰، محسن فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای ایران در نزدیکی تهران توسط اسرائیل ترور شد. اندکی پس از آن، شورای نگهبان ایران قانونی را برای سرعت‌بخشیدن به برنامه هسته‌ای با غنی‌سازی اورانیوم تا ۲۰ درصد، افزایش سرعت تولید، نصب سانتریفیوژهای جدید، تعلیق اجرای توافقنامه‌های پادمان و کاهش همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمینه نظارت و راستی‌آزمایی تصویب کرد. از ابتدای سال ۲۰۲۱، آژانس قادر به نظارت کافی بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحت برجام نبوده است.

در اوایل سال ۲۰۲۱، ایران در فردو غنی‌سازی اورانیوم به میزان ۲۰ درصد را آغاز کرد و سپس چند ماه بعد، پس از اقدام خرابکارانه‌ای که به تأسیسات نطنز آسیب رساند، غنی‌سازی در این مرکز را به ۶۰ درصد رساند. از آن زمان، ایران به طور پیوسته میزان تولید اورانیوم غنی‌شده را افزایش داده است.

آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورخ فوریه ۲۰۲۴ برآورد می‌کند که ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران ۵۵۲۵ کیلوگرم است که بیش از ۲۷ برابر سطح مجاز تحت برجام بوده و از این میزان، ۸۳۳ کیلوگرم دارای غنای ۲۰ تا ۶۰ درصدی است.

فاصله تا خط قرمز

ایران همچنان به طور پیوسته برنامه هسته‌ای خود را پیش برده و هر چه بیشتر به تبدیل‌شدن به کشوری در آستانه گریز هسته‌ای نزدیک می‌شود؛ اما هنوز هیچ اقدام آشکاری برای گذشتن از خط‌قرمز انجام نداده است.

به گفته یکی از مقامات وزارت خارجه ایالات متحده، دولت آمریکا در مارس ۲۰۲۲ تخمین زد که ایران تنها به یک هفته زمان برای تولید اورانیوم کافی برای گریز هسته‌ای فاصله دارد. ژنرال مارک میلی، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا در جلسه مارس ۲۰۲۳ استماع کنگره شهادت داد که ایران می‌تواند این مقدار اورانیوم غنی‌شده را «در حدود ۱۰ تا ۱۵ روز» تولید کند.

هسته‌ای

دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا در ارزیابی تهدیدات سالانه خود در سال ۲۰۲۴ نتیجه گرفت که «تهران در صورت تصمیم‌گیری، زیرساخت و تجربه لازم برای تولید سریع اورانیوم با درجه گریز هسته‌ای را داراست».

فرانسه، آلمان و انگلستان در مارس ۲۰۲۴ تخمین زدند که ایران به اندازه کافی اورانیوم با غلظت بالا در اختیار دارد که در صورت غنی‌سازی بیشتر به ۹۰ درصد، از لحاظ تئوری برای گریز هسته‌ای کافی باشد.

میزان زمانی که ایران پس از دستیابی به اورانیوم کافی برای گریز هسته‌ای نیاز دارد، با ابهام بیشتری روبرو است. این مراحل شامل تولید فلز اورانیوم و شکل‌دهی آن به قطعات لازم، تولید مواد قوی، وسایل الکترونیکی و جای‌گذاری همه آن‌ها در دستگاهی است که می‌تواند برای آزمایشی نمایشی مورد استفاده قرار گیرد.

آبِ ریخته جمع‌شدنی نیست

بخش زیادی از فعالیت‌های مرتبط با اورانیوم ایران قابل‌برگشت است؛ سانتریفیوژها را می‌توان جدا کرد، تأسیسات را می‌توان تعطیل کرد، و ذخایر اورانیوم را می‌توان با اورانیوم غنای پایین‌تر مخلوط کرد یا از کشور بیرون برد؛ همانطور که تحت مفاد توافق اولیه انجام شد. با این حال، ایران پس از سال‌ها کار با سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، دانش فنی لازم را به دست آورده که قابل‌بازگشت نیست.

اما مهم‌تر اینکه، غرب فرصت سیاسی برای دستیابی به توافقی جامع با ایران را از دست داده است. توافق هسته‌ای ایران بدون حمایت فعال روسیه و چین امکان‌پذیر نبود. با این حال، این کشورها دیگر در این زمینه با غرب همسو نبوده و اکنون ایران با روسیه همکاری نظامی داشته و نفت خود را به چین می‌فروشد. ایران دیگر به اندازه گذشته به رفع تحریم‌های آمریکا نیاز ندارد.

این گفته رایج بود که اگرچه برجام همه مشکلات روابط ایالات متحده و ایران را حل نمی‌کرد، اما با حذف گریز هسته‌ای تهران از معادله، مشکلی مهم را حل می‌کرد. حتی اگر انبوه مشکلات در خاورمیانه ادامه می‌یافت، غرب حداقل با این چالش‌ها و با وضعیتی که ایران در آستانه هسته‌ای قرار داشته باشد، روبرو نمی‌شد. اما اکنون دقیقاً در همین وضعیت قرار دارد.

درس‌های این داستان غم‌انگیز روشن است. رسیدن به یک توافق هسته‌ای معنادار بسیار دشوارتر از نابود‌کردن آن است. اگر غرب به اندازه‌ای خوش‌شانس باشد که به توافقی برسد، باید از آن محافظت کند و اگر آن را از دست بدهد، باید برای جایگزینی آن تلاش کند.

توافق ایران یک دستاورد واقعاً قابل توجه بود و اگر ایالات متحده توهم «توافق بهتر» را رد می‌کرد و به توافق موجود پایبند می‌ماند، اکنون وضعیت غرب بسیار بهتر می‌بود. تصمیم ترامپ (با کمک مایک پومپئو، وزیر خارجه وقت و جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت) برای خروج از توافق، یک شکست تاریخی و کامل به شمار می‌رود. اکنون چشم‌انداز یافتن راه‌حل دیپلماتیک جدید برای بحران هسته‌ای ایران بسیار دلهره‌آور است. اما غرب باید تلاش کند؛ زیرا گزینه‌های دیگر بدترند.