بار دیگر با جهش ارزی رشد دلاری بورس محو شد و فشار بر این بازار و فعالان آن (در برابر بازارهای موازی بویژه ارز، رمز ارز و فلزات گران بها) افزایش یافت، البته در طول چنددهه اخیر بسیار بیش از تعداد انگشتان دو دست جهش‌های ارزی موقتا باعث محو شدن بازده دلاری بازار در کوتاه مدت و حتی میان مدت شده است، اما نکته اینجاست امروز بورس در محاصره بحران ها و اقدامات نامناسبی قرار گرفته است که بسیاری را به این باور رسانده که اینبار فرق می‌کند.

تنوع بحران

در طول چند دهه اخیر بحران‌های مختلفی که بروز کرده است با چاشنی ارزپاشی، پول پاشی، و انواع روش های سرکوب اقتصادی و غیراقتصادی کنترل شده، اما حل نگردیده است؛ و پیش از آن که یک بحران فرصتی بیابد تا توجه دولتمردان را کامل به خود جلب کند، به این امید که راه حلی برای آن یافته شود، بحران بعدی نازل شده است. این بحران‌ها به مثابه بیماری و یا ویروس نیستند که امیدوار باشیم خود به خود و درون سازوکارهای طبیعی اقتصاد، فرهنگ، زیست بوم و... ایران رفع  رجوع می شود، کما اینکه گذر زمان نیز نشان داد خود به خود قابل حل نبوده و حل نشده اند. بیشتر شکلی سمی به خود گرفته اند که اندک اندک، سیانور گونه در حال رسوب در اقتصاد، اجتماع و سایر ارکان ایران زمین هستند و اگر خنثی نشوند زمانیکه از آستانه بحرانی خود عبور کننده باعث مرگ محیط میزبان می شوند. 

اثر تشدید کننده بحران سیاسی امنیتی بر سایر بحران‌ها

هر چند بسیاری از بحران‌های امروز، ریشه در سوء مدیریت‌ها دارد، تنش‌های سیاسی و امنیتی چند دهه اخیر با همسایگان و قدرت های بین‌المللی نقش کاتالیزوری در تسریع و پیشرفت آن ها داشته اند، در حال حاضر تشدید بحران سیاسی و امنیتی حول محور روابط ایران با محور آمریکا-اسراییل و محور آمریکا-اروپا، مجدد باعث تقویت آن ها می شود که در ذیل مورد اشاره قرار می گیرد (مشخصا بحران های اثرگذار بر بازار سرمایه)، کاهش فروش نفت (حتی پیش از شروع رسمی ریاست جمهوری ترامپ) و ادامه دار بودن آن احتمالا تا رسیدن به سقف صادرات 400هزار بشکه در روز، کاهش امکان انتقال درآمدها، حتی به صورت غیرمستقیم، کاهش هر چه بیشتر امکان همکاری شرکت های مختلف برای فروش کالا و خدمات فنی به ایران، حتی بخش خصوصی، مهمترین جنبه های اثرگذاری بر بحران های مورد اشاره در این یادداشت و سایر بحران ها است.

بحران حامل‌های انرژی

هر چند در ظاهر و با نگاهی به شدت خوشبینانه به نظر می رسد بحران برق ظرف دو سه سال آینده با کمک انرژی خورشیدی و سایر انرژی های تجدید پذیر (با فرض تامین ارز بسیار زیاد مورد نیاز برای خریداری تجهیزات مربوطه، بدون در نظر گرفتن محدودیت های ذاتی این فناوری ها در تامین انرژی پایدار در طول شبانه روز، بحث دسترسی به فناوری نگهداری و تعمیرات جهت عملیاتی نگه داشتن آن بصوت مستمر و...) حل می‌شود، اما در مورد بنزین، گاز مورد نیاز پتروشیمی ها و آب (به ویژه آب کشاورزی) راه کار کوتاه مدتی جز واردات، ان هم با فرض تامین ارز کافی و نبود تحریم وجود ندارد، وابستگی بیشتر به خارج در مورد چنین کالاهای استراتژیکی  معنایی جز دست پایین تر در مذاکرات ندارد، هیچ شرکت بورسی نیز نمی‌توان پیدا کرد که مستقیم یا غیر مستقیم تک تک این حامل های انرژی (برخی شدیدتر و واضح تر و برخی نامحسوس و کم اثرتر) بر تولید، فروش و هزینه های آن اثرگذار نباشد

بحران کسری بودجه

در حوزه اقتصاد و مشخصا بازار سرمایه مهمترین و اثرگذارترین بحران، کسری بودجه است، در مقدمه این یادداشت به اقدامات و تصمیمات نامناسب سیاستگذاران در قبال بورس اشاره شد، ریشه تمام این تصمیمات بحران کسری بودجه است و هیچ دلیل اعتقادی و ایدئولوژیک و... پشت آن وجود ندارد (البته به غیر از صنعت خودرو که تصمیمات مربوط به آن به کسری بودجه ربطی ندارد و با یکسری مسایل سیاستی و حتی شبه  مافیایی گره خورده است). سیاستگذاران از روی اجبار و به صورت ناشیانه و با شیبی سریع بسیاری از رانت های کلان صنایع (که عملا جزیی از مزیت نسبی اقتصاد ایران محسوب می شود) را حذف نموده و با این کار در کوتاه مدت جذابیت بازار سرمایه و در بلندمدت جذابیت سرمایه گذاری در اقتصاد ایران را به شدت زیر سوال برده است.

این بحران ریشه داخلی دارد و ناشی از بهره وری بسیار پایین حکمرانی اقتصادی و حجم بالای هزینه های اداره کشور است، و تحریم ها و هزینه های سنگین تقابل مستقیم و غیرمستقیم با ایالات متحده و اسراییل صرفا کمک کرده این بحران از طریق پول پاشی (مانند گذشته) از دید مردم و تحلیلگران پنهان نماند.

بی ثباتی در نرخ ها و متغیرهای اسمی (تورم، نرخ ارز، نرخ بهره)

این بی‌ثباتی‌ها هر چند خود در اصل معلول سایر بحران ها هستند، اما تشدید آن ها ناشی از برخی اقدامات سطحی و غیر کارشناسی (که ده ها سال است مرتب تکرار می شود) در حوزه تعیین نرخ سود بانکی، قیمت گذاری های دستوری و سپس جهش قیمت ها، چند نرخی کردن ارز و ایجاد تقاضاهای غیرواقعی و سپس بروز دوره های بی ثباتی و تلاطم در بازار ارز و امثالهم است. لذا به عنوان یک بحران مستقل باید مورد توجه و تحلیل قرار گیرند.

ریسک و عدم اطمینان، تشدید اثر بحران‌ها بر بازار

ریسک و عدم اطمینانی که بر اثردرگیری مستقیم با اسراییل، احتمال بروز تحریم های کاملا جدید و نگرانی از شدت اثرگذاری فعال سازی و تشدید تحریم های پیشین، نارضایتی اقتصادی جامعه و... باعث شده که بحران هایی که مختصات آن ها و نحوه اثرگذاریشان تا حدی مشخص است، اثرات تشدید شده ای بر بازار بگذارند و اینجاست که شاید بتوان تهدید را به فرصت تبدیل و برخی سهام و دارایی ها را (با دید بلندمدتی و لحاظ نمودن ریسک های شدید پیرامون اقتصاد و سیاست ایران) در قیمت های مناسب خریداری نمود. چرا که در این شرایط رفتار فعالان بازار بشدت کوتاه مدتی شده، بسیاری از بازار خارج شده و در مسیر خروج با قیمت های بسیار پایین دارایی های خود را واگذار می کنند، در مواجهه با این رفتارهای هیجانی  و کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری بلندمدت، خواه ناخواه فرصت‌های جذابی می‌توان بروز و ظهور کند.