پیشبینی ده بحران در سال پیشِرو -۱
گروه بینالمللی بحران؛ 10 درگیری که در سال 2024 انتظارش را میکشیم
اکوایران: آیا میتوان جلوی فروپاشی اوضاع را گرفت؟ سال 2024 با آتش شعلهور جنگ در غزه، سودان و اوکراین و تلاش برای صلحسازی در بحران آغاز میشود. در سرتاسر جهان، تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیریها با شکست مواجه شده است و رهبران بیشتری به دنبال استفاده از ابزار نظامی برای اهداف خود هستند.
به گزارش اکوایران، سال 2023 آبستن حوادث و جنگهای متعددی در سرتاسر جهان بوده است. گروه بینالمللی بحران به سیاق سالهای گذشته 10 نقطه از جهان را که در سال آینده باید به جنگ و درگیری آنها توجه داشت را بررسی کرده است. اکوایران این یادداشت را در 4 قسمت ترجمه کرده است که در ادامه بخش اول آن منتشر میشود:
10 درگیری که جهان در 2024 انتظارش را میکشد
آیا میتوان جلوی فروپاشی اوضاع را گرفت؟ سال 2024 با آتش شعلهور جنگ در غزه، سودان و اوکراین و تلاش برای صلحسازی در بحران آغاز میشود. در سرتاسر جهان، تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیریها با شکست مواجه شده است و رهبران بیشتری به دنبال استفاده از ابزار نظامی برای اهداف خود هستند.
جنگها از حدود سال 2012 در حال افزایش بودهاند، پس از یک دوره کاهشی در دهه 1990 و اوایل دهه 2000. ابتدا درگیریها در لیبی، سوریه و یمن به وقوع پیوست که پس از قیامهای عربی در سال 2011 آغاز شد. بی ثباتی لیبی به جنوب سرایت کرد و به ایجاد یک بحران طولانی در منطقه ساحل کمک کرد. موج تازهای از نبردهای بزرگ به دنبال آن آمد: جنگ 2020 آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی، نبرد وحشتناک در منطقه تیگری در شمال اتیوپی که هفته ها بعد آغاز شد، درگیری ناشی از قدرت گرفتن ارتش میانمار در سال 2021، و حمله روسیه در سال 2022 به اوکراین. . ویرانیهای سال 2023 در سودان و غزه را به آن اضافه کنید. در سرتاسر جهان، تعداد بیشتری از مردم در جنگ جان خود را از دست میدهند، مجبور به ترک خانههای خود می شوند یا به کمکهای اضطراری نیاز دارند.
در برخی از میدانهای جنگ، تلاشی برای برقراری صلح وجود ندارد یا به جایی نمیرسد. حکومت نظامی میانمار و افسرانی که قدرت را در ساحل به دست گرفتهاند، به دنبال شکست دادن رقبا هستند. در سودان، شاید بدترین جنگ امروز از نظر تعداد زیاد کشته و آواره، تلاشهای دیپلماتیک به رهبری آمریکا و عربستان پراکنده و نصف و نیمه بوده است. با توجه به کاهش حمایت غرب از کیف، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به دنبال وادار کردن اوکراین به تسلیم و غیرنظامی شدن است - شرایطی که برای اوکراینیها قابل تحمل نیست. در همه این مکانها، دیپلماسی متمرکز بر مدیریت پیامدها بوده است: مذاکره برای دسترسی به کمکهای بشردوستانه یا مبادله زندانیان، یا انجام معاملات مهم مانند معاملهای که غلات اوکراین را از طریق دریای سیاه وارد بازارهای جهانی کرد. این تلاشها در عین حیاتی بودن، جایگزینی برای گفتگوهای سیاسی نیست.
در جاهایی که جنگ به پایان رسیده است، آرامش بیشتر در نتیجه پیروزی در میدان جنگ بوده است تا توافق. در افغانستان، با خروج نیروهای آمریکایی، طالبان بدون چانه زنی با رقبای افغان، قدرت را به دست گرفتند. ابی احمد، نخست وزیر اتیوپی در اواخر سال 2022 با رهبران شورشی به توافقی دست یافت که به جنگ تیگری پایان داد، اما این بیشتر در نتیجه پیروزی ابی بود تا توافقی درباره آینده منطقه. در سال گذشته، آذربایجان کنترل قرهباغ کوهستانی را دوباره به دست گرفت. حمله سپتامبر باکو تکمیل کننده پیروزیاش در جنگ 2020 بود و به بنبست 30 ساله بر سر این منطقه پایان داد و ارمنیها را مجبور به مهاجرت کرد.
جنگهای لیبی، سوریه و یمن نیز فروکش کرده است، اما بدون توافق پایدار میان طرفها یا حتی در لیبی و سوریه، بدون یک مسیری سیاسی. در واقع، طرفهای متخاصم عمدتاً منتظر فرصتی برای تصاحب زمین یا قدرت بیشتر هستند.
اینکه طرفهای متخاصم بخواهند رقبا را شکست دهند، خبر جدیدی نیست. اما در دهه 1990، انبوهی از توافقات به درگیریها در مناطقی از کامبوج و بوسنی گرفته تا موزامبیک و لیبریا پایان داد. معاملات ناقص و اغلب مستلزم امتیازات دشوار بود. دورهای که با نسل کشی رواندا و بالکان شناخته میشود را نمیتوان به عنوان دوران طلایی صلحسازی رمانتیکسازی کرد. با این حال، مجموعهای از توافقها نوید بخش آیندهای بود که در آن سیاستهای آرامتر پس از جنگ سرد فضا را برای دیپلماسی باز میکند. در حدود یک دهه گذشته، چنین توافقاتی نادر بوده است.
چرخش وحشتناک چند ماه گذشته در اسرائیل-فلسطین شاید واضح ترین تصویر این روند باشد. تلاشهای صلح در آنجا سالها پیش محو شد و رهبران جهان عمدتاً چشم خود را بستند. چندین دولت عربی قراردادهایی با میانجیگری ایالات متحده با اسرائیل منعقد کردند که عمدتاً مشکلات فلسطینیان را نادیده میگرفت. اسرائیل زمینهای فلسطینی بیشتری را خورد و رفتار شهرک نشینان، اغلب در هماهنگی با ارتش اسرائیل، وحشیانهتر و اشغال بیرحمانه تر شد. امیدهای فلسطینیها برای تشکیل کشور، و همچنین اعتبار رهبران آنها که روی همکاری با اسرائیل سرمایه گذاری کرده بودند، از بین رفت. هیچ چیز نمیتواند کشتار مبارزان فلسطینی در 7 اکتبر را توجیه کند. اما درگیری اسرائیل و فلسطین در آن روز آغاز نشد. اکنون، حمله به رهبری حماس و انتقام اسرائیل در غزه – حملهای که بخش اعظم نوار غزه را با خاک یکسان کرده است و میتواند منجر به اخراج بسیاری از ساکنان آن شود- ممکن است امید به صلح را برای یک نسل از بین ببرد.
مشکل در سیاست جهانی است
بنابراین، کجای راه را اشتباه میرویم؟ مشکل اساساً مربوط به شکل میانجیگری یا دیپلماتهای درگیر نیست. بلکه در سیاست جهانی نهفته است. در یک دوره بیثباتی، موانع در برابر استفاده از زور - حتی برای کشورگشایی و پاکسازی قومی - در حال فروپاشی است.
بیشتر تقصیر روی دوش فروپاشی روابط غرب با روسیه و رقابت چین و آمریکا است. قدرتهای بزرگ حتی در بحرانهایی که مستقیماً در آن دخالت ندارند، اختلاف نظر دارند؛ که دیپلماسی باید به چه نتیجهای برسد و اینکه چگونه میتوان از آن حمایت کرد.
عدم اطمینان در مورد خود ایالات متحده نیز به این موضوع کمک میکند. قدرت ایالات متحده در حال سقوط آزاد نیست و کاهش نسبی آن در برابر دیگر کشورها لزوماً منادی آشوب نیست. در واقع، اغراق درباره تأثیری که ایالات متحده تاکنون به عنوان یک هژمون بر ثبات جهانی داشته است، گمراه کننده خواهد بود. دو سال گذشته شواهد زیادی درباره نقش نفوذ ایالات متحده ارائه میدهد - هم برای خوب، در کمک به اوکراین برای دفاع از خود، و هم برای بد، و حمایت تقریباً بی قید و شرط از ویرانی اسرائیل در غزه. مشکل بیشتر ناکارآمدی سیاسی ایالات متحده است که نقش جهانی آن را دچار نوسان میکند. انتخابات تفرقهانگیز 2024 و بازگشت احتمالی دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، که علاقهاش به رهبران استبدادی و تحقیر متحدان سنتی، بخش زیادی از اروپا و آسیا را نگران کرده است و نوید سال بسیار ناخوشایندی را میدهد.
چندین قدرت میانی غیر غربی قاطعتر شدهاند. این که مثلاً برزیل، پادشاهیهای خلیج فارس، هند، اندونزی و ترکیه از نفوذ بیشتری برخوردارند، به خودی خود چیز بدی نیست. تا حدودی، امتناع قدرتهای میانی از صفآرایی پشت قدرتهای بزرگ رقیب بهعنوان نوعی مهار برای این پایتختها عمل میکند. اما بهویژه در خاورمیانه و بخشهایی از آفریقا، قدرتهای منطقهای در جنگها فعالتر شدهاند - و میگویند قدرتهای بزرگ مدتهاست این کار را کردهاند - و درگیریها را طولانیتر کردهاند.
نیروهای متخاصم امروز مکانهای بیشتری برای کسب حمایت سیاسی، بودجه و تسلیحاتی دارند. طرفهای صلحجو باید نه تنها با متخاصمان در میدان، بلکه با حامیان خارجی آنها نیز که درگیریهای محلی را از نقطهنظر رقابتهای گستردهتر خود میبینند، رویارو شوند.
خطرات این وضعیت فراتر از تلفات انسانی جنگ است. رهبرانی که با پیروزی در خانه جسور شدهاند ممکن است همین جا متوقف نشوند. دیپلماتها در منطقه قفقاز از این بیم دارند که آذربایجان، با غلبه بر قره باغ کوهستانی، اکنون به دنبال به چالش کشیدن مرزهای ارمنستان در تلاش برای گرفتن امتیاز از دولت این کشور در مورد مسیر ترانزیتی از طریق جنوب ارمنستان باشد. رهبران شاخ آفریقا نگرانند که ابی، پس از پیروزی در تیگری، ممکن است از زور برای ایجاد مسیری جدید برای کشور محصور در خشکی خود از طریق اریتره به دریای سرخ استفاده کند. احتمال وقوع هر دو، اگرچه کم است، اما برای نگرانی کافی است. هنجار عدم تجاوز که برای چندین دهه نظم جهانی را تحت الشعاع قرار داده بود، تا حدودی به لطف تلاش روسیه برای الحاق بیشتر اوکراین به خاک خود در حال نابودی است. در سال 2024، این خطر که رهبران از سرکوب مخالفان در داخل یا مداخله در خارج از کشور از طریق گروههای نیابتی به سوی حمله به همسایگان بروند، شدیدتر از سالهای گذشته است.
جنگ ابرقدرتها
خطر یک جنگ گستردهتر نیز در لیست امسال قرار دارد. قدرتهای بزرگ انگیزههای قوی برای عدم درگیر شدن با یکدیگر دارند، اما درگیریهای زیادی در حال وقوع است و تنشها در امتداد خطرناکترین خطوط گسل جهان از جمله اوکراین، دریای سرخ، تایوان و دریای چین جنوبی در حال افزایش است. صحبتهای بیپرده از جنگ در پکن، مسکو و واشنگتن خطر عادیسازی هزینه تقریبا غیرقابل محاسبه درگیری ایالات متحده با چین یا روسیه را به دنبال دارد.
با توجه به اختلافاتشان، این سناریو بعید به نظر میرسد که رهبران جهان تشخیص دهند که اوضاع تا چه حد خطرناک شده است، به طور جمعی تصمیم بر عدم تغییر مرزها با زور بگیرند، و انرژی بیشتری برای دستیابی به توافق در مکانهای جنگ زده صرف کنند که به محاکمه ستیزهجویان و تصاحب قدرت توسط غیرنظامیان منجر شود.
احتمالاً بهترین چیزی که میتوانیم به آن امیدوار باشیم، حرکت تدریجی به جلو باشد. دیپلماسی دور از مناطق جنگی میتواند مفید باشد. یک نقطه روشن در سال 2023، آشتی ایران و عربستان - نتیجه میانجیگری عراق، عمان و چین - بود که رقابتی را که سالها به جنگهای منطقه دامن زده بود، خنثی کرد. رهبران ترکیه و یونان، هر دو تازه از انتخابات درآمده و ترسیده از حمله روسیه به اوکراین، به دنبال بهبود روابط متشنج به دلیل اختلاف طولانی دو کشور بر سر دریای اژه هستند. نشست هماهنگ شده میان جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در اواخر سال 2023 بخشی از تنش را از مهمترین روابط دوجانبه جهان خارج کرد. حتی در میان بی نظمی، رهبران میتوانند منافع خود را در آرام کردن وضعیت و تقویت گارد ریلها در پرخطرترین مناطق جهان ببینند.
با این حال، در میدانهای نبرد این کار سختتر است و موضوع بیشتر یافتن فرصتهایی برای توقف جنگ و کاهش درد و رنج و افزایش تلاشها برای جلوگیری از گسترش درگیریها است. این عملاً به معنای پذیرش معاملههای معیوب بین طرفهای متخاصم به جای دامن زدن به ادامه جنگ و همکاری با طرفها برای تداوم بیشتر توافقات است. امروز چندان منطقی نیست که به کسانی که چه در میدان و چه از راه دور پشت خشونتها هستند اما برای فروکش کردن آن ضروری هستند، پشت کنیم. در حالت ایدهآل، رهبران جهان باید به درگیریهای ظاهراً منجمد توجهی را که نیاز دارد بدهند، قبل از اینکه خیلی دیر شود، همانطور که فاجعه غزه نشان داد.
به عبارت دیگر، به بهترینها امیدوار باشید، اما صلح امروز عمدتاً مستلزم متوقف کردن بدترینها است. همانطور که فهرست امسال نشان میدهد، این خود دستاورد کوچکی نیست.
منازعاتی که در سال 2024 باید به آنها توجه داشت: غزه، خاورمیانه گستردهتر، سودان، اوکراین، میانمار، اتیوپی، منطقه ساحل، هائیتی، آذربایجان-ارمنستان، چین-آمریکا
1- غزه
حمله به رهبری حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن تخریب غزه توسط اسرائیل، درگیری چند دههای اسرائیل و فلسطین را وارد فصل جدید وحشتناکی کرده است. پس از گذشت نزدیک به سه ماه ، واضحتر شده است که عملیات نظامی اسرائیل، آن طور که رهبران اسرائیلی استدلال میکنند، حماس را به پایان نمیرساند، و تلاش برای انجام این کار میتواند آنچه از غزه باقی مانده است را به پایان برساند.
مقیاس عملیات 7 اکتبر، که شاهد بیش از 1100 کشته، عمدتا غیرنظامی، و دستگیری بیش از 200 اسیر توسط جنگجویان فلسطینی بود، اسرائیلیها را آسیب دیده و احساس امنیت آنها را متلاشی کرد. بی اعتمادی گسترده نسبت به بنیامین نتانیاهو قبل از حمله، به دلیل ناکامی کابینه او در جلوگیری از آن، عمیقتر شده است. با این حال، بسیاری از اسرائیلیها با نتانیاهو موافق هستند که نمیتوانند در کنار حماس زندگی کنند. آنها تهدیدی را که این گروه ایجاد میکند بیش از حد شدید میدانند.
لشکرکشی اسرائیل به غزه- یک منطقه ساحلی پرجمعیت که توسط حماس اداره میشود و 16 سال است توسط اسرائیل و مصر محاصره شده است- اندکی پس از حمله 7 اکتبر آغاز شد. اسرائیل هفتهها این نوار را محاصره کرد و سپس اجازه ورود کمکهای محدودی را داد. بمبارانهای شدید و درخواست از ساکنان شمال منطقه، از جمله شهر غزه، برای تخلیه به جنوب، راه را برای عملیات زمینی هموار کرد. در اواخر نوامبر، یک مکث کوتاه، با میانجیگری قطر با حمایت ایالات متحده و مصر، باعث شد که حماس 105 اسیر (81 اسرائیلی و 24 نفر دیگر) را آزاد کند و اسرائیل 240 فلسطینی را که در زندانهای خود نگه داشته بودند، آزاد کرد. در اول دسامبر، حمله با عملیات زمینی در جنوب غزه از سر گرفته شد. بمباران و درگیری شدید در سراسر نوار همچنان ادامه دارد.
عملیات اسرائیل ویرانگر بوده و بخش اعظم نوار را با خاک یکسان کرده است. کشتار بیش از 20000 فلسطینی؛ از بین بردن چندین نسل از خانوادهها؛ و باقی گذاشتن تعداد بی شماری کودکان مرده، معلول یا یتیم. اسرائیل انبوهی مهمات از جمله بمبهای 2000 پوندی را در مناطق شلوغ پرتاب کرده است. (برای مقایسه، ائتلافی که در عراق و سوریه با دولت اسلامی میجنگد، قبل از انداختن بمبهایی به اندازه یک چهارم آن در مناطق کمجمعیتتر، تردید میکرد.) گزارشها حاکی از آن است که سرعت و مقیاس ویرانیها در تاریخ اخیر بینظیر است.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد که همچنین نسبت به فروپاشی نظم عمومی، قحطی و بیماری عفونی هشدار میدهد، بیش از 85 درصد از 2.3 میلیون نفر ساکن غزه خانههای خود را ترک کردهاند، که آژانسهای امدادی میگویند به زودی ممکن است جان افراد بیشتری را نسبت به عملیات نظامی بگیرد. بسیاری از فلسطینیها- که برخی از آنها چندین بار آواره شدهاند- به سمت جنوب به اردوگاههای موقت در امتداد مرز مصر گریختهاند. برخی از مقامات اسرائیلی به صراحت میگویند که امیدوارند شرایط غزه باعث شود فلسطینیها از آنجا خارج شوند. اسرائیل به طور رسمی این سیاست را رد میکند.
اسرائیل همچنین کرانه باختری اشغالی را قرنطینه کرده است و سرعت و خشونت عملیات امنیتی خود را در آنجا افزایش داده است، چه به خاطر انتقام حمله اکتبر و چه برای جلوگیری از حملات فلسطینیها آن طور که مقامات اسرائیلی استدلال میکنند. شهرک نشینان اسرائیلی (با حمایت و تسلیح کابینه نتانیاهو، که شامل چندین وزیر است که خود شهرک نشین هستند) خشونت علیه فلسطینیها را تشدید کرده و ساکنان چندین روستا را به بیرون راندهاند، چیزی که گروههای حقوق بشر اسرائیلی و بین المللی آن را کوچ اجباری مینامند.
دولت ایالات متحده تاکنون تقریباً بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت کرده است. مقامات ایالات متحده استدلال میکنند که واشنگتن از استراتژی «آغوش خرس» برای کسب نفوذ استفاده میکند: حمایت در ملاء عام برای کسب نفوذ بر رهبران اسرائیل به طور خصوصی. دیپلماسی ایالات متحده به توقف جنگ در نوامبر کمک کرد و شاید برخی از تاکتیکهای اسرائیل را تعدیل کرد، اگرچه تلفات در غزه نشان میدهد که تاثیر آن زیاد نبوده است.
در هفته های اخیر، مقامات ایالات متحده به طور آشکارتر هزینهها و مدت کمپین را زیر سوال برده اند. اما بایدن از درخواست برای آتشبس امتناع کرد و در اوایل دسامبر، ایالات متحده قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که خواستار آتشبس بود وتو کرد. بایدن همچنین مشروط کردن کمک نظامی آمریکا به اسرائیل را رد میکند. بیشتر جهان واشنگتن را همدست ویرانی در نوار غزه میدانند.
نتانیاهو جزئیات کمی در مورد پایان بازی خود برای غزه ارائه کرده است، به جز اینکه اسرائیل کنترل امنیتی بر نوار غزه را حفظ خواهد کرد. او این ایده واشنگتن را مبنی بر اینکه تشکیلات خودگردان فلسطین- که بر مناطق باقی مانده از کرانه باختری حکومت میکند و تحت سلطه فتح، رقیب اصلی فلسطینی حماس است- میتواند در حکومت غزه پس از جنگ نقش ایفا کند، رد میکند. او معتقد است که اسرائیل تا زمانی که حماس را از بین نبرد خواهد جنگید. (تصمیم کابینه در اوایل جنگ، اهداف محدودتری را مشخص کرد: از بین بردن تواناییهای نظامی و حکومتی حماس.) نتانیاهو میگوید دستاوردهای نظامی به آزادی اسرا کمک میکند. اما کابینه او واضحاً این دستاوردها را به اسرا ترجیح میدهد. در 15 دسامبر، سه اسیر غیرنظامی تحت کنترل حماس که نیمه خلع لباس بودند و پرچم سفید برافراشته بودند، توسط سربازان اسرائیلی هدف گلوله قرار گرفتند که منجر به تشدید اعتراضات در تل آویو شد.
در واقع، تاکنون شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد اسرائیل میتواند حماس را از بین ببرد. حتی از بین بردن تیپهای نظامی آن نیز امری بسیار دشوار خواهد بود. و هر اتفاقی بیفتد، جنبش سیاسی و اجتماعی گستردهتر زنده میماند و مقاومت مسلحانه تا زمانی که اشغال ادامه دارد، به شکلی ادامه خواهد یافت. نیروهای اسرائیلی ادعا میکنند که زیرساختهای نظامی، از جمله بسیاری از تونلهای زیرزمینی غزه را از بین بردهاند، و 8000 مبارز حماس را کشته و هزاران نفر دیگر را دستگیر کردهاند. اگر چنین ادعایی درست باشد، این کمتر از نیمی از جناح مسلح گروه است. در شهر غزه، که اکنون تحت کنترل اسرائیل است، کمینهای جنگجویان ادامه دارد که نشان میدهد حماس هنوز فعال است.
به نظر می رسد واشنگتن امیدوار است که تشویق اسرائیل برای افزایش حفاظت از غیرنظامیان، کارزار دقیق تری را به دنبال داشته باشد. اما غزه بسیار کوچک است و حماس بیش از حد با غیرنظامیان در هم آمیخته است. آسیبی که اسرائیلیها در 7 اکتبر متحمل شدند، ویرانیهای وارده بر نوار و جامعه آن را توجیه نمیکند، چه برسد به هدفی که آشکارا دستنیافتنی به نظر میرسد.
در عوض، واشنگتن باید فوراً برای آتش بس دیگری فشار بیاورد که منجر به آزادی تمامی اسیران اسرائیلی و فلسطینی شود. مذاکره ترتیبات موقت برای غزه هرچند دشوارتر است، ممکن است منجر به عقب نشینی نیروهای اسرائیلی، کاهش محاصره و تضمین آتش بس طولانی توسط قدرتهای خارجی شود.
در حالت ایدهآل، توافقات موقت برای نوار راه را برای تلاشهای مجدد برای احیای مسیر سیاسی گستردهتر بین اسرائیلیها و فلسطینیها هموار میکند، هرچند موانع بسیار زیاد است. اکنون تعداد بیشتری از اسرائیلی ها با نتانیاهو در رد تشکیل دولت فلسطین موافق هستند یا حداقل فکر می کنند امروز زمان مطرح کردن آن نیست. فلسطینیان رهبران تشکیلات خودگردان را فاسد میدانند. مذاکرات رهبران جهان را ملزم به سرمایهگذاری بسیار بیشتری در این مسئله نسبت به سالهای اخیر میکند.
با این حال، این طور که اوضاع پیش میرود، احتمال بیشتری وجود دارد که عملیاتهای بزرگ هفتهها (شاید ماهها) طول بکشد، و به دنبال آن یک کمپین متحرک و کمشدت صورت گیرد که طی آن غزه در بلاتکلیفی باقی بماند. اشغال نظامی گسترده محتمل به نظر میرسد، حتی اگر نتانیاهو نیت خود را انکار کند. نیروهای اسرائیلی بخشهایی از نوار را اشغال خواهند کرد و به حملات خود ادامه میدهند، در حالی که فلسطینیها در مناطق به اصطلاح امن کوچک و کوچکتر یا اردوگاهها تجمع میکنند و تا حد امکان توسط نهادهای بشردوستانه زنده نگه داشته میشوند.
اوضاع ممکن است بدتر شود. علیرغم عزم مصر برای نگه داشتن فلسطینیها در آنسوی مرز غزه، تصور عبور پناهجویان از مرز دشوار نیست - به ویژه اگر این کارزار ادامه یابد و حمله اسرائیل به عملیات زمینی و بمباران شدیدتر شهر مرزی رفح گسترش یابد. فلسطینیها و بیشتر کشورهای عربی آن را تکرار نکبت 1948 میدانند، زمانی که صدها هزار فلسطینی از آن چه اسرائیل نامیده شد گریختند یا اخراج شدند و بسیاری از آنها سر از غزه یا کشورهای همسایه درآوردند.
در مجموع، به نظر میرسد ادامه جنگ پایان هر مسیر سیاسی موجود برای احیای روند صلح باشد. هرگز در تاریخ تیره این جنگ، صلح دورتر به نظر نرسیده بود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ آغاز دوباره مذاکرات هستهای ایران و غرب از روز جمعه در ژنو
-
پیش بینی بورس فردا 5 آذر ماه 1403/ شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران کمی بالاتر از سقف اردیبهشت ماه
-
شرق و غرب بار دیگر علیه برنامه هستهای ایران متحد میشوند؟
-
اضافه شدن یک آیتم جدید به قبوض برق
-
چالش نابهنگام کرملین؛ بنسلمان رویاهای پوتین را بر باد میدهد؟
-
آمریکا آس رو کرد؛ 3 تصمیم حیاتی واشنگتن برای سبقت از اروپا/ چرا قاره سبز در بهرهوری از ایالات متحده جا ماند؟
-
بازار مسکن همچنان بی خریدار؛ این فروشندگان تخفیف های طلایی می دهند
-
همسان سازی حقوق بازنشستگان در خوان آخر/ زمان اصلاح احکام مشخص شد
-
پیشبینی قیمت طلا جهانی در هفته آتی: همه خرسها به غار بازگشتند