چگونه تهران و ریاض ناگهان شریک امنیتی شدند؟
اکوایران: همکاری نظامی اخیر نه تنها تعهد ریاض به نپیوستن به ائتلافها و اتحادیههای بینالمللی که برای انزوای تهران طراحی شدهاند را نشان میدهد، بلکه حاکی از اراده ریاض برای معرفی خود به تهران به عنوان یک شریک امنیتی است.
به گزارش اکوایران، توافق آشتی سعودی-ایرانی که در ۱۰ مارس ۲۰۲۳ در پکن امضا شد، به کاهش چشمگیر تنشها میان ریاض و تهران انجامید.
به نوشته جورجیو کافیرو برای وبگاه مرکز عربی واشنگتن دیسی، حتی در حالی که جنگ اسرائیل علیه غزه همچنان ادامه دارد و به لبنان، سوریه و سایر مناطق گسترش یافته، آشتی سعودی-ایرانی ثابت کرده که مقاوم است. با ارادهای قوی برای کنارگذاشتن مسائل تنشزای حلنشده و حمایت از اقداماتی که هدف آن کاهش تنشها در سطح منطقهای است، ریاض و تهران بهبود روابط دوجانبه را به نفع خود و امنیت منطقه میدانند.
یکی از ابعاد مهم این آشتی، همکاریهای دفاعی است که طی سال جاری سرعت بیسابقهای گرفته است. در ۱۰ نوامبر، ژنرال فیاض بن حامد الرویلی، فرمانده ستاد مشترک ارتش عربستان برای دیدار با سردار محمد باقری، همتای ایرانی خود به تهران سفر کرد. این دو به همکاریهای امنیتی دوجانبه پرداختند و بر اساس نشستهای پیشین میان هیئتهای نظامی عالیرتبه سعودی و ایرانی در اواخر ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ این گفتگوها ادامه یافت.
دو هفته پیش از این، نیروی دریایی سعودی و ایرانی به همراه نیروهای سایر کشورها در دریای عمان رزمایش نظامی مشترک برگزار کردند. بلافاصله پس از آن گزارش شد که دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ایران اعلام کرده عربستان درخواست انجام رزمایشهای مشترک در دریای سرخ را داشته است. در ۱۹ اکتبر، ایران، عمان و روسیه مانورهای دریایی را در شمال اقیانوس هند برگزار کردند که عربستان و قطر به عنوان ناظران در آن حضور داشتند. طبق گزارش رسانههای ایرانی، هدف مانورهای موسوم به «IMEX 2024» تقویت «امنیت جمعی در منطقه، گسترش همکاریهای چندجانبه و نمایش حسننیت و تواناییها برای حفظ صلح، دوستی و امنیت دریایی» بوده است.
همکاری نظامی میان این دو کشور در مسائل امنیتی در دوره ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ عملاً غیرقابلتصور بود.
در میانه جنگهای اسرائیل علیه غزه و لبنان و حملات حوثیها به کشتیهای تجاری و بازرگانی در سواحل یمن، چنین رزمایشهایی که هدف آنها تضمین حفاظت از مسیرهای دریایی و امنیت تجارت است، پیشرفت عمدهای در زمینه آشتی میان ریاض و تهران به شمار میآید. باید اذعان داشت که روابط سعودی-ایرانی در مدتزمانی نسبتاً کوتاهی، تغییرات چشمگیری کرده است. همکاریهای نظامی میان این دو کشور در مسائل امنیتی در دوره ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ که در آن خصومتها روابط دوجانبه را تحت تأثیر قرار داده بود، عملاً غیرممکن به نظر میرسید. حتی در سال ۲۰۱۸، محمد بن سلمان، ولیعهد و نخستوزیر سعودی اظهارات ناصوابی علیه رهبران تهران اظهار داشت. در سال ۲۰۱۷، بن سلمان مدعی شد کشورش «هدف اصلی حکومت ایران» بوده و ادعا کرد که هر جنگ تهران-ریاض به خاک ایران کشیده خواهد شد. حسین دهقان، وزیر دفاع وقت ایران در واکنش به این سخنان هشدار داد و اعلام کرد: «اگر سعودیها کار احمقانهای انجام دهند، هیچ منطقهای جز مکه و مدینه را دستنخورده نخواهیم گذاشت».
همکاری نظامی اخیر نه تنها تعهد ریاض به نپیوستن به ائتلافها و اتحادیههای بینالمللی که برای انزوای تهران طراحی شدهاند را نشان میدهد، بلکه حاکی از اراده ریاض برای معرفی خود به تهران به عنوان یک شریک امنیتی است. در عصر حاضر، «قوانین جدیدی برای تقابل» ایران و اسرائیل وجود دارد. «جنگ در سایه» تهران و تلآویو که تا پیش از آوریل ۲۰۲۴، تنها شامل درگیری مستقیم نیروهای مقاومت متحد ایران با اسرائیل بود، حالا به رویاروییهای مستقیم بین ایران و این رژیم تبدیل شده است. همانطور که جمهوری اسلامی احساس تهدید فزایندهای از ائتلاف واشنگتن-تلآویو میکند، همکاریهای دفاعی با ریاض افقهای یک آشتی سعودی-ایرانی پایدارتر را روشنتر میسازد.
اثربخشی استراتژی «اول همسایگان» ایران
همکاری امنیتی سعودی-ایرانی باید تا حدی در چهارچوب استراتژی سیاست خارجی «اول همسایگان» ایران دیده شود که هدف آن خارجکردن کشورهای منطقه از هرگونه کمپین تحت رهبری ایالات متحده برای فشار به جمهوری اسلامی است. این هدف در مارس ۲۰۲۴ و زمانی که عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به ایالات متحده اجازه ندادند از پایگاههای خود در خاک این کشورها برای انجام عملیات نظامی علیه گروههای مقاومت منطقه استفاده کند، محقق شد. همچنین کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی به اسرائیل اجازه ورود به حریم هوایی خود را برای حمله ایران ندادند. حتی چند هفته پیش از حمله ۲۶ اکتبر اسرائیل، عربستان با موفقیت دولت بایدن را تحت فشار قرار داد تا این رژیم را از بمباران میادین نفتی ایران منصرف سازد.
محکومیت سریع عربستان سعودی از حمله اسرائیل که آن را «نقض جدی تمامیت ارضی ایران و مغایر با هنجارها و قوانین بینالمللی» دانست، حائز اهمیت بود. سپس در نشست مشترک سران اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در ریاض، محمد بن سلمان گفت: «ما از جامعه بینالمللی میخواهیم که اسرائیل را به احترام به حاکمیت ایران و حملهنکردن به خاک آن ملزم سازد». او همچنین اسرائیل را به نسلکشی در غزه متهم کرد. همانطور که لحن و سخنان رهبری سعودی در واکنش به رفتار اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بعد نشان میدهد، به نظر میرسد که ۱۴ ماه اخیر از پویاییهای درگیری موجب همراستایی نسبی سعودی-ایرانی شده است.
با توجه به تمایل ایران برای بهرهبرداری از رکن «اول همسایگان» در سیاست خارجی خود، تصمیم عربستان سعودی برای تعمیق روابط نظامی با جمهوری اسلامی موجب شده تهران دلایل بیشتری برای باور به موفقیت آشتی خود با ریاض بیابد. همزمان، همکاری نظامی پادشاهی سعودی با ایران انگیزههای جدیدی برای تهران فراهم آورده تا به ویژه در مورد روابطش با بازیگران غیردولتی محور مقاومت در کشورهای همسایه پادشاهی مانند عراق و یمن، تساهل بیشتری در برابر منافع امنیت ملی سعودی از خود نشان دهد.
اگرچه ریاض همچنان گروههای همپیمان ایران در عراق و حوثیها در یمن را تهدید میداند، اما به نظر میرسد که آشتی سعودی-ایرانی تا حد زیادی موقعیت پادشاهی در مقابل نیروهای مقاومت در مرزهایش را ایمنتر کرده است. با تمرکز گروههای عراقی متحد ایران بر غزه و لبنان از اکتبر ۲۰۲۳ و استحکام رابطه دفاعی بهتر دولت بغداد با ریاض، گروههای عراقی دیگر همانند گذشته به پادشاهی سعودی حمله نمیکنند. در یمن، حوثیها و عربستان از سال ۲۰۲۲ در یک آتشبس نانوشته باقی ماندهاند. اگرچه نفوذ ایران بر حوثیها مطلق نیست و انصارالله علایق خاص خود را برای پایاندادن به جنگ با عربستان دارد، اما منطقی به نظر میرسد که آشتی سعودی-ایرانی باعث شده احتمال حمله حوثیها به پادشاهی عربستان کاهش یابد.
علاوه بر این، استفاده محمد بن سلمان از چنین ادبیات قوی برای محکومیت اقدامات اسرائیل علیه ایران و غزه تنها شش روز پس از پیروزی دونالد ترامپ که شدیداً حامی اسرائیل است، پیامی مبنی بر تعهد ریاض به آشتی با جمهوری اسلامی و موضع قوی آن علیه ورود پادشاهی به توافق ابراهیم، صرفنظر از اینکه چه کسی در کاخ سفید قرار دارد، ارسال کرد. نهایتاً به دلیل نسلکشی در غزه، هرگونه صحبت از گسترش عادیسازی روابط با اسرائیل در منطقه شدیداً سمی شده است. امروزه مخاطره سیاسی برای هر رهبر عرب، از جمله محمد بن سلمان، برای رسمیکردن روابط دیپلماتیک با اسرائیل بسیار بالاست. با توجه به لزوم راضی نگهداشتن حامیان داخلی و منطقهای، محمد بن سلمان میداند که ورود عربستان به پیمان ابراهیم میتواند بحرانساز باشد؛ بنابراین در این مرحله، ریاض هیچ علاقهای به حتی در نظر گرفتن مسیر عادیسازی ندارد.
روابط نظامی سعودی-ایرانی در دولت دوم ترامپ
با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، ممکن است تغییر مسیر روابط آمریکا و ایران پیامدهایی جدی برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به همراه داشته باشد. ترامپ در دولت او خود با استفاده از کمپین فشار حداکثری شدیداً با ایران مقابله کرد. این سیاست تلاش داشت تا نفوذ تهران در خاورمیانه را با پارهکردن برجام، تحمیل تحریمهای شدید، اعمال تحریم نفتی علیه ایران و تهدیدات نظامی و اتخاذ مواضع سختگیرانه در برابر گروههای متحد تهران در منطقه کاهش دهد.
خصوصاً از آنجایی که ترامپ افراد تندرویی مانند مارکو روبیو، نماینده ایالت فلوریدا در سنا، مایک والتز، نماینده ایالت فلوریدا در کنگره و پیت هِگسِت، از اعضای گارد ملی ارتش را برای نقشهای ارشد در دولت خود انتخاب کرده، به دلایل موجهی انتظار میرود ترامپ در دوره دوم خود نیز ایران را تحت فشار حداکثری قرار دهد. طبق گفته افرادی که از روند انتقال قدرت در واشنگتن مطلع هستند، تیم سیاست خارجی رئیسجمهور منتخب قصد دارد سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کرده و ایران را به ورشکستگی بکشد تا تهران نتواند برنامه هستهای خود را تأمین مالی کرده یا از گروههایی مانند حماس، حزبالله یا حوثیها حمایت کند.
اگرچه عربستان سعودی، امارات متحده عربی (UAE) و بحرین از حمله دولت ترامپ به مشروعیت توافق هستهای ایران و تحمیل تحریمهای سنگین علیه تهران در دوره اول حمایت کردند، دولت دوم ترامپ قادر نخواهد بود از این کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای پیوستن به فشار حداکثری دیگر علیه ایران حمایت کند. عربستان سعودی و امارات بهای سنگینی برای حمایت از فشار حداکثری در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ پرداختند، از جمله با تحمل اعمال خرابکاریهای مرتبط با ایران در سواحل شرقی امارات و حملات به تأسیسات نفتی سعودی در سال ۲۰۱۹. درس کلیدی که ریاض و ابوظبی آموختند این بود که کمپین دولت ترامپ در دوره اول نتوانست امنیت شورای همکاری خلیج فارس را تقویت کند و در واقع تنها کشورهای عربی خلیج فارس را در معرض خشم تهران قرار داد.
در این مرحله، تمامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال اجتناب از هرگونه جنگ تمامعیار بین اسرائیل و ایران هستند که میتواند کل خاورمیانه را در بر گیرد. از آنجا که این کشورها میترسند جمهوری اسلامی آنها را برای نقششان در تسهیل هرگونه تعرض علیه ایران مجازات کند، پایتختهای خلیج فارس میخواهند از طریق گفتگو، دیپلماسی و کاهش تنشها با تهران تعامل کرده تا صلح و امنیت پایدار در خلیج فارس را تضمین کنند؛ شرایطی که برای دستیابی به اهداف توسعه و تنوع اقتصادی این کشورها نیاز است. در عمل، این امر مستلزم حفظ آشتی با تهران بوده، حتی اگرچه عربستان سعودی و دیگر کشورهای شورای همکاری هنوز به جمهوری اسلامی مشکوک باشند.
ایالات متحده باید در نظر بگیرد که روابط عربستان سعودی با ایران از زمان دولت اول ترامپ به طور بنیادینی تغییر کرده است. اگر ترامپ سیاست فشار حداکثری را دوباره اعمال کند، در حالی که همکاری امنیتی سعودی-ایرانی ادامه دارد، احتمالاً روابط دولتش با ریاض به دلیل اختلافات بزرگ در مورد ایران با مشکلاتی روبرو خواهد شد. چنین اتفاقی در تضاد با دوره اول ترامپ قرار دارد که ایالات متحده و ریاض در مورد تهران عمدتاً همجهت بودند. همچنین ممکن است پیامدهای گستردهای به همراه داشته باشد و ایالات متحده احتمالاً با چالشهایی برای یافتن شرکای منطقهای دیگر غیر از اسرائیل برای اعمال فشار حداکثری مواجه شود.
بخش زیادی از این وضعیت ناشی از کاهش اعتماد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ایالات متحده به عنوان یک ضامن امنیتی قابل اعتماد و مؤثر است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس سیاست خارجی ایالات متحده که شدیداً به اسرائیل متمایل بوده را منبعی از آشوب و بیثباتی در خاورمیانه تلقی میکنند. حکومتهای عربی خلیج فارس شاهد بودهاند که دولت بایدن تا چه اندازه از اسرائیل قاطعانه حمایت کرده و هنوز فراموش نکردهاند که ایالات متحده در پاسخ به حملات حوثیها علیه امارات و عربستان، به حمایت از آنها نشتافت. افزایش همکاری نظامی سعودی-ایرانی پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید پیامی قوی به ایالات متحده، مبنی بر تمایل ریاض برای اعمال استقلال بیشتر از واشنگتن و پیگیری رویکردهای مستقلتر در زمینه امنیت خلیج فارس ارسال خواهد کرد. این روند در پی قیامهای بهار عربی ۲۰۱۰-۲۰۱۱ آغاز شد. در آن زمان، ریاض بر این باور بود که دولت اوباما در مقابل نظم سیاسی که بیشتر رژیمهای شورای همکاری آن را برای ثبات و مشروعیت خود ضروری میدانستند، از جنبشهای ضد وضع موجود در جهان عرب، مانند اخوانالمسلمین مصر حمایت میکند.
دولتهای قبلی ایالات متحده، مشابه آنچه که دولت جدید ترامپ نیز احتمالاً به آن توجه خواهد کرد، توافق دیپلماتیک سعودی-اسرائیلی را برای تقویت امنیت در خاورمیانه حیاتی میدانستند. اما ۱۴ ماه نسلکشی اسرائیل در غزه احتمال پیوستن ریاض به اردوگاه عادیسازی روابط با این رژیم را شدیداً کاهش داده است. در عوض، جنگ غزه شرایطی فراهم آورده که عربستان سعودی را مجبور میسازد تا بر آشتی خود با ایران، از جمله از طریق همکاریهای دفاعی بیسابقه، تأکید کند.
در عین حال، غیرقابلپیشبینیبودن ترامپ و فقدان اصول ثابت در سیاست خارجی او نشان میدهد که احتمال دارد رئیسجمهور جدید از راه دیپلماتیک با ایران روبرو شود. از زمان انتخابات ایالات متحده، تهران سیگنالهایی به رئیسجمهور منتخب و تیم او ارسال کرده تا ترامپ را از شروع دوباره کمپین فشار منصرف سازد.
اگرچه مقامات تهران این موضوع را رد کردهاند، گزارشهایی مدعی شدند که سفیر ایران در سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۱ نوامبر با ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و متحد نزدیک ترامپ در منهتن ملاقات داشته و پیامی درباره تمایل تهران به اجتناب از رویارویی مستقیم با ایالات متحده و توقف گسترش جنگهای غزه و لبنان منتقل کرده است.
باید دید که دولت دوم ترامپ چگونه به هرگونه ابتکار ایران پاسخ خواهد داد. اگرچه ترامپ در جریان انتخابات ابراز تمایل کرده بود که در دوره دومش توافق هستهای جدیدی با تهران منعقد کند، اما موانع زیادی، از جمله مخالفت طوفانی حامیان ضدایرانی در کنگره ایالات متحده و تلاشهای ایران برای گرفتن انتقام سردار سلیمانی وجود دارد که دستیابی به چنین توافقی را دشوار میسازد. دولت جدید ترامپ احتمالاً سیاست خارجی خود در قبال جمهوری اسلامی را به شیوههای متناقضی هدایت خواهد کرد که از یک طرف، تحت تأثیر خصومت ظاهری و رویکرد اسرائیلمحور به منطقه قرار دارد و از طرف دیگر، تمایل به مذاکره با ایران خواهد داشت. اگر دولت دوم ترامپ مشابه دوره اول خود عمل کند، سطح بالایی از ناکارآمدی و بیانضباطی، چشمانداز موفقیت دیپلماتیک را هم در رابطه با ایران و هم در سطح کلی تیره خواهد کرد.
با این حال، اگر دولت دوم ترامپ وارد دیپلماسی با ایران شود، باید دید که بن سلمان که روابط نزدیکی با ترامپ و اعضای تیم او دارد و رهبران سایر کشورهای شورای همکاری، به ویژه عمان و قطر، چگونه میتوانند نقشهایی میانجیگرانه بین دو طرف ایفا کنند. با این حال، به احتمال زیاد عربستان سعودی باید خود را برای بازگشت به فشار حداکثری آماده کرده و در پی آن، پویاییهای جدید و پیچیدهای در شراکت آن با ایالات متحده ایجاد خواهد شد که عمدتاً ناشی از اختلافات ریاض و واشنگتن در مورد نحوه برخورد با تهران است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
وفاداران اسد درجا رنگ عوض کردند؛ نکوهش بشار در تریبون ها
-
چرا اسد پیش از سقوط از تهران و حزبالله فاصله گرفت؟ / چگونه اردوغان تهران و پوتین را غافلگیر کرد؟
-
از شام تا اوکراین؛ جنگ جهانی سوم آغاز شده است؟
-
بیتوجهی طلا و سکه داخلی به بازار جهانی / ربع سکه 1403 فردا به حراج میرود
-
آغاز فروش فوقالعاده ایرانخودرو/ تارا، سورنپلاس و دناپلاس در طرح جدید
-
پهلوگرفتن کشتی کروز روسی در بندرانزلی؛ ایران خطوط مسافری در دریای خزر راهاندازی میکند
-
جزئیات تازه از یارانه 1404/ 3 دهک حذف میشوند؛ نفع ۸ میلیون نفر از یارانه پردرآمدها
-
پول جامانده ایران در سوریه
-
چرا عربستان سعودی به دنبال میزبانی جام جهانی فوتبال 2034 است؟