به گزارش اکوایران، تنش‌های اقتصادی در طول سال‌های اخیر مردم را در مضیقه مالی قرار داده است؛ مضیقه‌ای که آمارهای جدید درآمد سرانه ملی نیز آن را تایید می‌کند.

«درآمد خالص ملی سرانه»، یکی از شاخص‌های مهم اقتصادی است که از آن برای سنجش سطح رفاه در هر کشور استفاده می‌شود. این شاخص به شکل ساده نشان می‌دهد که اگر کل کیک اقتصاد، که توسط مردم همان کشور تولید شده، بین جمعیت کشور تقسیم شود سهم هر ایرانی به طور متوسط چقدر می‌شود.

به عبارت دیگر، درآمد خالص ملی سرانه حاصل تقسیم تولید ناخالص ملی بر جمیعت کشور در هر سال است. اخیرا، مرکز آمار این شاخص را از سال 1390 تا سال 1402 محاسبه و منتشر کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اگر اثر تورم از این شاخص خارج شود، درآمد سرانه ایرانیان از سال 90 تا 94 روند نزولی داشته و بعد از برجام با تجربه یک شوک مثبت افزایش یافته است. با این که آثار مثبت این رخداد تا 2 سال ادامه داشته، با خروج ترامپ از برجام دوباره درآمد سرانه ایرانیان رو به کاهش گذاشته است. در نهایت، پس از یک افزایش مقطعی در سال 1400، دوباره وضعیت این شاخص تا انتهای سال 1402 به سمت «وضعیت نامطلوب» حرکت کرده است.

دماسنج رفاه و درآمد ملی سرانه

اگر ارزش تمام کالاها و خدماتی که توسط اعضای یک ملت تولید شده با هم جمع شود، تولید ناخالص ملی به دست می‌آید. مسئله مورد توجه در این شاخص، ملیت افراد است و نه مرزهای جغرافیایی؛ بنابراین اگر یک ایرانی خارج از ایران زندگی کند اما خدمت یا کالایی تولید کرده باشد، ارزش آن در تولید ناخالص ملی محاسبه می‌شود.

حال اگر برخی ملاحظات اقتصادی دیگر در این شاخص لحاظ شود، تولید خالص ملی به دست می‌آید. با تقسیم کردن این شاخص به جمعیت هر کشور می‌توان درآمد خالص ملی سرانه را به دست آورد. برای مثال، درآمد ملی سرانه ایران نشان می‌دهد که درآمد هر ایرانی به طور متوسط در هر سال چقدر بوده است؛ یا به عبارت دیگر اگر کیک اقتصاد ملی بین ایرانیان تقسیم شود، چقدر از آن به هر ایرانی می‌رسد.

بنابراین این شاخص می‌تواند نماگر مناسبی از وضعیت رفاهی در اقتصاد باشد. افزایش درآمد سرانه به عنوان سیگنالی از بالا رفتن رفاه و کاهش آن به عنوان نشانه‌ای از کم‌شدن رفاه عمل می‌کند.

البته، چون در اقتصاد ایران تورم به شکل مزمن و در سطوح بالا وجود دارد، ارزش کالاها و خدمات تولید شده نیز دائما در حال بالا رفتن است. برای این که مشخص شود چقدر از این افزایش ارزش به صورت حقیقی و چقدر از آن ناشی از تورم بوده می‌توان درآمد سرانه را به قیمت‌های یک سال مشخص، بازگرداند تا اثر تورم از آن حذف شود.

مرکز آمار، درآمد ملی سرانه را به قیمت‌های سال 1400 بازگردانده است؛ با این کار می‌توان متوجه شد که درآمد سرانه ایرانیان در سالی مثل 1390 اگر به سال 1400 باز می‌گشت، چه ارزشی پیدا می‌کرد.

030902

روایت اقتصادی از رفاه ایرانیان در 13 سال گذشته

گزارش مرکز آمار از «درآمد خالص ملی سرانه» نشان می‌دهد که از سال 1390 تا 1402 درآمد سرانه ایرانیان رو به افزایش بوده اما زمانی که این شاخص به قیمت‌های سال 1400 بازگردانده شده و تورم از آن حذف می‌شود، نتیجه به شکل قابل‌توجهی تغییر می‌کند.

سهم هر ایرانی از کیک ملی اقتصاد در سال 90 حدود 8 میلیون تومان بوده که معادل 110 میلیون و 500 هزار تومان در سال 1400 است. یعنی درآمد سرانه 8 میلیون تومانی ایرانیان در سال 90 به اندازه 110 میلیون تومان در سال 1400 ارزش داشته است. در طول 13 سال گذشته، این رقم بالاترین سطح درآمد ملی سرانه ایرانیان بوده است.

به محض شروع تحریم‌های هسته‌ای غرب علیه ایران که شامل تحریم مجموعه کشتیرانی نفتی، بانک مرکزی و بیمه‌های کشتیرانی بوده، درآمد خالص ملی سرانه ایرانیان در سال 91 با اُفت شدیدی روبرو می‌شود و از 110 میلیون تومان به 92 میلیون تومان کاهش می‌یابد. با این که این شاخص تقریبا به اندازه یک میلیون تومان در سال 92 بهبود می‌یابد اما در سال 93 و 94 با سرعت به سمت وضعیت نامطلوب حرکت کرده و به کمتر از 85 میلیون تومان رسیده است.

 به بیان دیگر، سهم هر ایرانی از کیک ملی اقتصاد که در سال 1390 (به قیمت‌های ثابت 1400) برابر با 110 میلیون تومان بوده، در عرض 4 سال به اندازه 25 میلیون تومان کمتر شده و به 84 میلیون تومان رسیده است. این رقم، کمترین سطح درآمد خالص ملی سرانه ایرانیان در طول 13 سال اخیر است.

جبران عقب‌افتادگی 4 ساله در 2 سال؛ در جا زدن در 3 سال

با این حال، به نظر می‌رسد به نتیجه‌رسیدن برجام در سال 94 آثار مثبت خود را در سال‌های بعد نمایان کرده است. این بهبود در درآمد سرانه ملی به قدری مشهود بوده که نمی‌توان وجود آن را کتمان کرد. درآمد خالص ملی سرانه به قیمت‌های ثابت سال 1400 در سال 95 و یک سال بعد از حاصل شدن برجام از سطحی کمتر از 85 میلیون تومان، به بالای 96 میلیون تومان رسیده است. با تداوم شرایط مثبت اقتصادی، این شاخص تا 100 میلیون و 600 هزار تومان در سال 96 نیز صعود کرده است.

در واقع، به نظر می‌رسد برجام تا حد زیادی توانسته بود آثار نامطلوب تحریم‌های هسته‌ای در اوایل دهه 90 را در سال دوم پس از اجرایی شدن جبران کند به طوری که درآمد ملی سرانه در سال 96 – یعنی سال دوم برجام - تنها 10 میلیون تومان کمتر از سال 90 و قبل از شروع تحریم‌ها بوده است.

درست در زمانی که اقتصاد ایران در حال شتاب‌گرفتن به واسطه گشایش‌های اقتصادی برجام بود، ترامپ در آمریکا روی کار آمد و با «مضر خواندن برجام»، به صورت یک‌طرفه آمریکا را از این توافق بین‌المللی خارج کرد. در سال 97 که همزمان با امضای خروج از برجام ترامپ بود، درآمد خالص ملی سرانه ایرانیان به قیمت‌های ثابت تا 91 میلیون تومان اُفت کرد. یک سال بعد و با تشدید تحریم‌های نفتی ایران، این شاخص تا 89 میلیون و 700 تومان نیز کاهش یافت. نکته جالب توجه این است که

در سال 1400، تا حدی وضعیت فروش نفت ایران نیز بهبود یافت. به نظر می‌رسد یکی از نتایج از گشایش در فروش نفت، افزایش درآمد خالص ملی سرانه در این سال به 90 میلیون تومان باشد.با این حال این وضعیت ادامه‌دار نبوده و این شاخص در سال‌های 1401 و 1402 روند نزولی به خود گرفته است. در سال 1401 تخصیص ارز ترجیحی 4 هزار و 200 تومانی به واردات کالای اساسی متوقف شد که در نتیجه آن تورم ماهانه دو رقمی در اواخر بهار آن سال رخ داد. درآمد خالص ملی سرانه نیز در آن سال به 89 میلیون و 200 هزار تومان کاهش یافت. در سال گذشته نیز این شاخص به 88 میلیون و 400 هزار تومان رسیده که کمترین سطح در طول سه سال گذشته است.

بنابراین، در طول 13 سال گذشته درآمد سرانه ایرانیان و سهم آنان از کیک ایرانی اقتصاد به شکل قابل توجهی کاهش یافته است. اگر درآمد هر ایرانی در طول 13 سال گذشته به قیمت‌های سال 1400 بازگردانده شود، درآمد سالانه هر ایرانی در سال 1390 حدودا 22 میلیون تومان بیش‌تر از درآمد سال 1402 می‌شود. «تحریم‌ها» و «تنش‌های اقتصادی» می‌توانند دو عامل اصلی برای این اُفت شدید باشند.