مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، برای دومین بار راهی این مجمع شده؛ آنهم درست در بحبوحه فعال شدن مکانیسم ماشه و فشارهای تازه علیه تهران.
سفر او در شرایطی انجام میشود که هر جمله و هر حرکت، میتواند پیامهای دیپلماتیک مهمی به همراه داشته باشد. حالا همه منتظرند ببینند این بار چه تصویر یا اتفاقی از حضور او در تاریخ ماندگار خواهد شد؛ آیا یک سخنرانی پرپیام، یک دیدار جنجالی یا شاید حاشیهای که مثل همیشه، از متن پررنگتر شود؟
اما این قصه فقط به پزشکیان محدود نمیشود. سفر روسایجمهور ایران به نیویورک، گاه حاشیههایش به مراتب پررنگتر از متن بوده است. برای درک بهتر این ماجرا باید کمی به عقب برگردیم؛ به نخستین مقام ایرانی که پس از انقلاب پایش به نیویورک رسید.
از رجایی و نمایش پای برهنهاش تا نخستین سخنرانی پس از انقلاب
اولین مقام ایرانی که پس از انقلاب اسلامی به نیویورک سفر کرد، محمدعلی رجایی بود. البته او آن زمان هنوز رئیسجمهور نشده بود و در مهر ۱۳۵۹، بهعنوان نخستوزیر برای شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل راهی آمریکا شد، نه مجمع عمومی.
ماجرای مشهور نشان دادن پای برهنه و مجروح رجایی در همان سفر اتفاق افتاد؛ حرکتی نمادین برای محکوم کردن شکنجههای دوران پهلوی که به تیتر رسانههای جهان تبدیل شد.
جالب است بدانید پیش از انقلاب، محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، هم در سال ۱۳۲۸ در مجمع عمومی سخنرانی کرده بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب، ایران سالها از این رویداد فاصله گرفت تا اینکه نوبت به اولین رئیسجمهور پس از انقلاب رسید.
در سال ۱۳۶۶، آیتالله سیدعلی خامنهای، که آن زمان رئیسجمهور بود، به همراه چهرههایی چون بیژن زنگنه، مصطفی میرسلیم و محمدجواد لاریجانی راهی نیویورک شد. این سفر درست بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ و در فضای داغ پایان جنگ ایران و عراق صورت گرفت و به نوعی آغاز حضور رسمی جمهوری اسلامی در مجمع عمومی بود.
هاشمی غایب همیشگی، خاتمی با «گفتوگوی تمدنها»
پس از آن، نوبت به اکبر هاشمی رفسنجانی رسید. اما او هیچگاه پا به این اجلاس نگذاشت و ترجیح داد وزرای خارجه را به نمایندگی از دولت راهی نیویورک کند.
سیدمحمد خاتمی اما داستان متفاوتی داشت. او فقط دو بار به نیویورک رفت، اما همان دو سفر برای همیشه در خاطرهها ماند. نخستین حضورش نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی ایران شد؛ جایی که نظریه مشهور «گفتوگوی تمدنها» را مطرح کرد؛ ایدهای که به بمب خبری رسانههای جهانی تبدیل شد و چهرهای تازه از ایران به دنیا نشان داد.
جالبتر اینکه در آن سفر، هیئت ایرانی فقط ۱۲ نفر بود؛ تیمی کوچک اما پرخبر که نشان میداد گاهی کیفیت پیام مهمتر از تعداد همراهان است.
احمدینژاد؛ رکورددار سفرهای نیویورکی و حاشیههای بیپایان
بعد از خاتمی، نوبت به محمود احمدینژاد رسید؛ رئیسجمهوری که رکورددار سفرهای نیویورکی شد. او در تمام ۸ سال ریاستجمهوریاش بدون استثنا در مجمع عمومی حضور پیدا کرد و هر بار حاشیهای تازه ساخت.
از ماجرای «هاله نور» که پس از نخستین سفرش در بازگشت به تهران نقل محافل شد، تا همراهی خانواده و درخواست ویزا برای ۱۶۰ نفر از همراهان در آخرین سفر سال ۱۳۹۱؛ احمدینژاد همواره خبرساز بود.
یکی از جنجالیترین لحظات او به نشست شصتوششم مجمع عمومی بازمیگردد، جایی که بسیاری از مقامات کشورهای جهان حین سخنرانیاش سالن اجلاس را ترک کردند؛ تصویری که به تیتر یک رسانههای دنیا تبدیل شد و بازتاب گستردهای یافت.
روحانی و تماس تاریخی با اوباما
پس از احمدینژاد، حسن روحانی به نیویورک رفت و همان اولین سفرش، تاریخی شد.
تماس تلفنی ۱۵ دقیقهای با باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا، بعد از دههها قطع بودن روابط دو کشور، مهمترین محور این سفر بود. گفتوگویی که نهتنها حاشیهساز شد بلکه به جرقهای برای آغاز مذاکرات هستهای و شکلگیری برجام تبدیل شد.
در حالی که هیئت ایرانی حدود ۷۰ نفر بود، اما تماس تلفنی دو رئیسجمهور آنقدر مهم بود که هیچ حاشیه دیگری مجال خودنمایی پیدا نکرد.
از رئیسی تا پزشکیان؛ تکرار قصه حاشیه و متن
بعد از روحانی، نوبت به سیدابراهیم رئیسی رسید. او در نخستین حضور خود با نمایش تصویری از شهید قاسم سلیمانی و انتقاد تند از سیاستهای آمریکا توجه رسانهها را جلب کرد. همراهی همسر و دخترش در این سفر نیز به یکی از حاشیههای پررنگ تبدیل شد.
اکنون، مسعود پزشکیان در حالی برای دومین بار به نیویورک رفته که نگاهها دوباره به هیئت همراه و سخنرانی او دوخته شده است.
سال گذشته حضور برخی اعضای خانوادهاش، از جمله داماد رئیسجمهور، در هیئت ایرانی خبرساز شد و بحثهای زیادی به راه انداخت. این بار هم پرسش اصلی این است که آیا پزشکیان میتواند لحظهای ماندگار و متفاوت در تاریخ دیپلماسی ایران ثبت کند یا باز هم حواشی بر متن سفر غلبه خواهند کرد؟
نیویورک؛ صحنهای که یک جمله میتواند تاریخ بسازد
تجربه چهار دهه گذشته نشان داده که سفر به نیویورک فقط یک سفر عادی دیپلماتیک نیست.
هر رئیسجمهور ایرانی که پشت تریبون سازمان ملل ایستاده، در واقع با جهانیان سخن گفته است؛ سخنانی که گاهی مسیر سیاست خارجی ایران را تغییر داده یا دستکم تصویری تازه از کشور به دنیا مخابره کرده است.
از «گفتوگوی تمدنها» خاتمی گرفته تا «هاله نور» احمدینژاد، از تماس تلفنی روحانی با اوباما تا عکس سلیمانی در دستان رئیسی، همه این لحظات نشان میدهد یک جمله، یک تصویر یا حتی یک همراه میتواند به اندازه سالها مذاکره، اثرگذار باشد.
حالا همه منتظرند ببینند پزشکیان در دومین حضورش چه میکند و آیا سخنرانی او پیام تازهای برای جهان دارد؟
یک امر اما مسلم است؛ مجمع عمومی سازمان ملل همچنان یکی از مهمترین ویترینهای دیپلماسی ایران است. جایی که هر حرکت و هر کلمه، میتواند نه فقط برای تهران، بلکه برای تمام منطقه پیامدهای مهمی داشته باشد.