عباس عراقچی، وزیر امور خارجه پس از شرکت در اجلاس سالانه سازمان منع سلاحهای شیمیایی در هلند بنا به دعوت ژاننوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه راهی پاریس شد تا در فضایی حساس و شکننده به بحث درباره برنامه هستهای ایران و تحولات منطقهای بپردازد؛ فضایی که در آن ایران و غرب در مرز تردید و بیاعتمادی ایستادهاند.
در همین حال، برخی رسانهها پس از سفر شاهزاده عربستان به واشنگتن تلاش کردند نقش ریاض را در میانجیگری میان تهران و واشنگتن پررنگ نشان دهند؛ ادعایی که مقامات ایرانی آن را صراحتاً رد کردهاند.
واقعیت این است که ایران پس از سالها تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی، اکنون خود را در مرحلهای از بنبست جدی دیپلماسی میبیند. توقف اجرای تفاهم موسوم به «قاهره» و واکنش تند سه کشور اروپایی، پیچیدگی مذاکرات هستهای را بیشتر کرده و در کنار آن صدور قطعنامه اخیر شورای حکام علیه ایران سطح تنشهای تهران با غرب را آشکارا افزایش داده است.
در چنین شرایطی، سفر پاریس تنها یک دیدار دوجانبه نیست؛ بلکه محکی برای سنجش ظرفیت واقعی دیپلماسی در کاهش تنش با ایالات متحده و اروپا محسوب میشود.
همزمان با این سفر، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در شبکه ایکس نوشت: «آمریکاییها تلاش میکنند خود را نقطه عطف هر تحول جهانی نشان دهند، اما این نوعی خودفریبی است. ما مذاکرات واقعی را میپذیریم، نه مذاکرات تصنعی؛ و نتیجه مذاکرات نباید از پیش تعیینشده باشد.»
این موضعگیری، بار دیگر تأکید تهران بر ضرورت گفتوگویی مبتنی بر واقعیت سیاسی و فنی پرونده هستهای را نشان میدهد. ایران برخلاف رویکرد غرب برای استفاده از مذاکرات بهعنوان ابزار فشار، تأکید دارد که حاضر به دادن هیچ امتیازی خارج از چارچوبهای NPT نیست.
تجربه سالهای گذشته نیز تأیید میکند که فشارهایی مانند تهدید نظامی، تحریمهای فزاینده یا مکانیسمهایی چون اسنپبک نهتنها راهحل ایجاد نکردهاند، بلکه بنبست مذاکرات را عمیقتر کردهاند. ایران همچنان بر مذاکره برد–برد تأکید دارد، اما به نظر میرسد طرفهای غربی، بهویژه آمریکا دیگر تمایلی به چنین مذاکرهای نشان نمیدهند.
سفر عراقچی به پاریس حامل پیامی روشن برای غرب است: ایران آماده مذاکره است، اما تنها در چارچوبی که بر صداقت، منطق و احترام متقابل استوار باشد. پرونده هستهای و مسیر تعامل با آمریکا در این مقطع حساس نیازمند راهکاری شفاف و واقعبینانه است. راهکاری که هم از تشدید بحران جلوگیری کند و هم امکان مدیریت تحریمها و تداوم دیپلماسی را فراهم آورد.
سفر پاریس با همه پیچیدگیها و محدودیتهایش، میتواند به صحنهای برای آغاز بازسازی حداقلی اعتماد و سنجش اراده واقعی طرفین تبدیل شود؛ آزمونی که نشان خواهد داد آیا ایران و غرب هنوز توان یافتن نقطه تعادل برای ادامه مذاکرات هستهای و جلوگیری از ورود بحران به مرحلهای جدید را دارند یا خیر.
روشن است که در وضعیت کنونی، دیپلماسی تنها ابزار باقیمانده در پرونده هستهای ایران است. ابزاری که باید با تدبیر، شفافیت و قدرت مدیریت شود تا مسیر تعامل با آمریکا و اروپا، هرچند سخت و پرفرازونشیب، همچنان باز بماند و پرونده هستهای از لغزش به سمت بنبست کامل دور شود.