به گزارش اکوایران، همزمان با ادامه دور هشتم مذاکرات احیای برجام در شهر وین، تداوم اختلافات میان طرف های مذاکره باعث شده محافل تندرو بر موضع خود برای احیای پلن بی پافشاری نمایند. پل پیلار، کارشناس سابق سیا در امور خاورمیانه، عضو شورای ملی اطلاعات ایالات متحده و از سردبیران مجله نشنال اینترست با انتشار یادداشتی با عنوان «موضوع هسته ای ایران: مراقب پلن بی باشید» نسبت به خطرات شکست در احیای برجام هشدار داده است.

کدام مرجح است: زندگی با برجام یا بی برجام؟

با از سرگیری مذاکرات احیای برجام در شهر در وین، هنوز دلایل زیادی برای امیدواری به موفقیت مذاکرات وجود دارد. با توجه به آمچه در شش سال گذشته رخ داده، هیچ تردیدی در این مورد وجود ندارد که کدام وضعیت -داشتن یا نداشتن برجام – مرجح است. در طول سه سالی که این توافق اجرا می شد، ایران به محدودیت‌های تعیین‌شده پایبند بود و دغدغه های جهانی پبرامون منع اشاعه مرتفع شده بود. در مقابل، سه سال پس از خروج دونالد ترامپ از توافق، مشخص شده که سیاست «فشار حداکثری» او از هر نظر شکست خورده است. تسریع برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران، نقطه گریز را کاهش داده، مناقشات منطقه ای افزایش پیدا کرده و محافظه کاران در تهران بر سر کار آمده اند.

1

هم ایران و هم ایالات متحده هنوز انگیزه‌هایی برای دستیابی به توافق دارند، اما کشمکش میان واشنگتن و تهران، توافق را غیرممکن کرده است. دولت بایدن با کندی اولیه و سپس تلاش برای اضافه کردن موضوعات غیرهسته ای به دستور کار، فرصت امضای توافق با دولت میانه روی حسن روحانی را از دست داد. دولت ابراهیم رئیسی، که به آمریکایی ها بی اعتمادتر است، آشکارا احساس می کند که نیاز دارد کاری متفاوت از دولت روحانی انجام دهد. خیالات درباره «توافق بهتر»، همان طور که جریان مباحث در ایالات متحده را منحرف کرده اند، می‌توانند ذهنیت ایرانی ها را نیز تغییر دهند.

بنابراین، اگر مذاکرات وین شکست بخورد چه اتفاقی می‌افتد؟

کدام اولویت در خاورمیانه؟

گفتمان آمریکایی ها پیرامون مسئله منع اشاعه در مورد ایران به شیوه ای گمراه کننده توسعه یافته و تبدیل به جام مقدسی  شده که پیگیری آن باید بر تقریباً تمام منافع دیگر مربوط به خاورمیانه اولویت داشته باشد. گویا هسته ای شدن ایران بدتر از هر اتفاق دیگری است که می تواند در منطقه اتفاق بیفتد. اما این نیست.

3

لازم به یادآوری است فوریتی که باعث آغاز مذاکرات منجر به برجام در دولت باراک اوباما شد، بیشتر ناشی از تهدید نتانیاهو به آغاز جنگ بود تا ترس از برنامه هسته ای ایران.

 تصور این که ایران به دست  شد احساس کرد، کمتر از آن که دولت اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، تهدید به آغاز جنگ بر سر این کشور کند، فاجعه ای بود که از بمب ایران سرازیر شود. بعدها، مخالفان سرسخت برجام، با نادیده گرفتن این واقعیت ادعا کردند دولت اوباما به قدری مشتاقانه و محدود بر روی دستیابی به توافق هسته ای متمرکز شده بود که از دیگر اختلافات با ایران چشم پوشی کرده است. با این حال بسیاری از این مسائل، همان طور که به آن اشاره شد، نه با انعقاد برجام، بلکه پس از خروج ترامپ از توافق رخ داد.

جنگ بدترین سناریو

با این حال در اینجا چیزی وجود دارد که حتی بدتر از احتمال هسته‌ای شدن ایران است: جنگ جدید در خاورمیانه، به ویژه جنگی که ایالات متحده را درگیر می کند، و این شامل هر جنگی که به ظاهرا به نام جلوگیری از هسته ای شدن ایران آغاز شود. راه اندازی چنین جنگی یک اقدام تجاوزکارانه خواهد بود که برخلاف قوانین بین المللی و تعهدات ایالات متحده بر اساس منشور سازمان ملل متحد است. بسیاری از افراد بی گناه، هم در حمله اولیه و هم در واکنش به آن، جان خود را از دست می دهند. ایران از راه‌های متعددی که در اختیار دارد، از جمله حملات مستقیم و غیرمستقیم به پرسنل آمریکایی در مکان‌هایی مانند عراق، و از طریق حزب‌الله به اسرائیل حمله خواهد کرد. بدین ترتیب گام‌های امیدوارکننده در جهت تنش‌زدایی در منطقه معکوس می شود و احتمال گسترش خصومت‌ها چند برابر می‌شود. نفرت از ایالات متحده هم به دلیل نقشش در این تجاوز نیز چند برابر خواهد شد و پیامدهایی هم از قبیل حمله به منافع آمریکا در نقاط مختلف دنیا را در پی خواهد داشت.

چنین اقدام نظامی حتی به هدف ظاهری خود در توقف برنامه هسته ای ایران هم دست پیدا نمی کند و به احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد داشت. باید توجه داشت زیرساخت های هسته ای ایران پراکنده و مستحکم شده است و دانش فنی مؤسسات علمی و نظامی آن نیز تخریب ناپذیر است.

بازدارندگی

اگر قرار باشد ایران سلاح هسته ای بسازد، برای اولین بار چنین سلاح هایی را وارد خاورمیانه نمی کند. همه می دانند که یک قدرت منطقه ای دیگر این کار را سال ها پیش انجام داد. در واقع با توجه به دسترسی اسرائیل به سلاح هسته ای توازن میان این دو رقیب متخاصم نامتعادل است. این وضعیتی است که در دوره جنگ سرد به آن «تشدید سلطه» نامیده می شد.

5

کسانی که سال‌ها زنگ خطر هسته‌ای شدن ایران را به صدا درآورده‌اند، معمولاً با پنهان کردن باقی ماجرا سعی داشته اند یک ایران هسته ای را مسئله ای جسارت آمیز جلوه دهند. کسانی که این استدلال را همواره مطرح می‌کنند، سعی می کنند بدترین حالتی را که ایران «می‌تواند» در چنین شرایطی انجام دهد، ترسیم کنند، در حالی که نتایج یک حمله ظاهراً پیشگیرانه به ایران را به بهترین شکل ممکن جلوه می دهند.

بحث در مورد جسارت متکی به این تصور بی منطق است که داشتن سلاح ترسناک به نحوی باعث می‌شود که جسارت برای انجام کارهای دیگر افزایش یابد. با این حال این تصور کاملا  بی پایه است. این استدلال به طور ضمنی فرض می‌کند که ایران قصد انجام کاری را دارد که زیرا این احتمال حمله و واکنش متقابل بازدارنده آن است. (این فرض که بارها توسط مخالفین لغو تحریم‌های ایران تکرار شده با این ادعای آنها که ایران تا آنجایی که از نظر مالی می‌تواند به فعالیتهایش ادامه دهد، در تضاد است).

در ادامه این استدلال فرض می‌شود که ایرانی ها تلاش می کنند تا با ارتقای قدرت هسته ای خود بتوانند از شدت تهدیدها علیه خود بکاهند- ولی  واقعیت این است که بالفعل شدن تهدید هسته ای برای خود ایران هم به همان اندازه خطرآفرین خواهد بود. این موقعیت قابل پیش بینی برای هیچ کس نیست.

یک موقعیت برد-برد

مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران با اهداف منفع اشاعه هسته‌ای جهانی تنها از طریق یک توافق دیپلماتیک مانند برجام انجام شدنی است. باید یادآور شد که چگونه ایران حاضر شد از بخش بزرگی از فعالیت‌های هسته‌ای خود چشم پوشی کند، آن هم تنها در ازای رفع تحریم هایی که برای ایالات متحده نه تنها هیچ منفعت اقتصادی ندارند، بلکه همراه با هزینه های اقتصادی (و سیاسی) بودند. بنابراین چنین توافقی برای ایالات متحده یک موقعیت برد-برد بود و هنوز هم هست.

4

اما در این زمینه باید دو مسئله را به خاطر داشت. یکی این که ساختن سلاح هسته ای هدف ثابت ایران نیست. اگر چنین بود، هیچ راهی برای توضیح موافقت ایران با برچیدن بخش عمده برنامه هسته‌ای‌اش و بازرسی‌های بسیار سرزده از آنچه که از زمان امضای برجام باقی مانده بود، وجود نداشت. اینکه ایران چه تصمیمی برای نحوه توسعه برنامه اتمی خود در آینده دارد، به شدت به رفتار دیگران بالاخص ایالات متحده با ایران بستگی دارد.

مسئله دیگر این است که حتی اگر موضوع تامین منافع آمریکا باشد، اگر چه منع اشاعه هدفی عمده در این باب محسوب می شود، اما قطعا چیزهای دیگری وجود دارد که وضعیت جهان و ایالات متحده را از این هم بدتر می‌کند، از جمله وقوع جنگی جدید.