به گزارش اکوایران، بازار لجستیک عراق، بازاری است که سالها از ضعف زیرساخت، نبود استاندارد و پراکندگی بازیگران رنج برده است. هزاران شرکت پستی و پیک محلی که هر کدام مسیر و سیستم خاص خود را دارند، نه تنها مزیت رقابتی ایجاد نکردهاند، بلکه برای فروشندگان و مصرفکنندگانِ عراقی دردسرساز شدهاند.
«باکسی» که در اکتبر ۲۰۲۴ با جذب سرمایه ۱.۵ میلیون دلاری از صندوق سرمایهگذاری EQIQ آغاز بهکار کرد، آمده تا دقیقاً همین آشفتگی را هدف بگیرد.
این شرکت با ایجاد یک پلتفرم هوشمند، بسیاری از شرکتهای پستی و پیک را تحت یک سازوکار واحد گرد آورده است تا فروشگاههای آنلاین و مشتریان نهایی بتوانند با یک رابط کاربری، خدمات حملونقل قابلاعتماد و قابلردیابی دریافت کنند. در واقع باکسی تلاش میکند از میان هرجومرج، یک نظام منظم بسازد؛ نظامی که برای اقتصاد شهری عراق، معنای کاهش هزینه، افزایش سرعت ارسال و تقویت اعتماد مصرفکننده را دارد.
چنانکه تحلیلهای کسبوکاری معمول نشان میدهد، چنین ابتکارهایی دقیقاً از دل نیاز واقعی بازار بیرون آمدهاند؛ جایی که حتی کسبوکارهای محلی کوچک از نبود زیرساختهای دیجیتال و هماهنگ در ارسال کالا رنج میبرند و مشتریان هم نمیتوانند به سادگی انتخاب مناسب داشته باشند. باکسی، فارغ از اینکه بنیانگذارانش ایرانی هستند، در مقام یک شرکت ثبتشده در عراق عمل میکند و اساس مدلش بر تعامل مستقیم با نیروی کار محلی و مصرفکننده عراقی ساخته شده است.
نیوکاش؛ وقتی پرداخت مالی حل مسئلهای چندلایه میشود
در میانهی همین بستر اقتصاد رو به تحول عراق، «نیوکاش» نه صرفاً یک کیفپول دیجیتال که پاسخی به چالشهای مالی چندجانبه است. اگر نسخههای اولیهی این شرکت بهعنوان راهحلی برای سهولت سفر زائران عربزبان شکل گرفت، اکنون این کسبوکار ادعا میکند که نقشی فراتر از تسهیل پرداخت سفر ایفا میکند؛ نقشی که شامل ارزآوری، تقویت پول ملی، و امنیت مالی برای کاربران از هر دو سوی مرز است.
نیوکاش در توضیح کارکرد خود میگوید: «این پلتفرم به کاربران اجازه میدهد نه فقط با دلار، بلکه با پول ملی نیز پرداخت انجام دهند.» این ویژگی بهویژه در موقعیتهای دانشجویی یا در تعامل با مراکز آموزشی عراق میتواند به افزایش ورود ارز به نظام مالی عراق کمک کند. چنین مدلی، اگرچه در قالب یک اپلیکیشن فینتک ظاهر میشود، اما در عمل با تزریق پول رسمی به چرخهی مالی، نقشی کلیدی در پویاییِ اقتصادی ایفا میکند.
علاوه بر این، نیوکاش بر تأمین امنیت اجتماعی و کاهش سواستفادههای مالی تأکید دارد. این شرکت میگوید تجربهی موفق در کاهش ریسک مالی و حملِ پول نقد، برای زائران و گردشگران عراقی به آسودگی خیال منجر شده است؛ مسئلهای که در فرهنگ مصرف این کشور، بهویژه در میان مخاطبان عربزبان، اهمیت زیادی دارد.
رویکرد نیوکاش در تبلیغات نیز قابلتوجه است. برخلاف استراتژیهای دیجیتالمحور معمول، این شرکت به شبکههای محلی، همکاری با آژانسهای برنامهریزی سفر و حضوری ملموس در محل زندگی کاربران اولویت داده است؛ روشی که با توجه به فرهنگی که بهصورت سنتی کمتر به تبلیغات دیجیتال اعتماد میکند، منطقی و اثرگذار به نظر میرسد.
یکی از تفاوتهای نیوکاش با صرافیهای سنتی، همین گستردگی خدمات و انعطاف در تراکنشهاست. کاربران میتوانند هر مبلغی را بدون حداقلِ تراکنش جابهجا کنند و اپلیکیشن کارمزدی دریافت نمیکند. این رویکرد نه فقط در رقابت با صرافیها، بلکه در شکلدادن به یک تجربه مالی فراگیر و همهجانبه، مؤثر است.
در مواجهه با تحریمها نیز این شرکت اذعان دارد که موانع بانکی یکی از چالشهای اصلی بوده، اما بهجای تکیه بر یک راهکار واحد، از چند مسیر موازی استفاده کرده تا در صورت بسته شدن یکی، دیگری فعال باقی بماند.
نیاز واقعی بازار عراق یا بازاریابی هوشمندانه؟
وقتی این دو استارتاپ را کنار هم میگذاریم، یک پرسش مهم مطرح میشود که آیا این شرکتها در عراق صرفاً به دنبال فرصت اقتصادی جدید هستند یا واقعاً پاسخی به نیازهای وجودی این بازار ارائه میدهند؟
واقعیت این است که اقتصاد عراق هنوز با چالشهایی مانند ضعف زیرساخت دیجیتال، وابستگی به پول نقد، مشکلات بانکی و تشتت خدمات شهری مواجه است. ورود پلتفرمهایی مانند باکسی و نیوکاش دقیقاً از دل همین چالشها بیرون آمده است. این شرکتها نه با مدلهای کپی شده از دیگر نقاط جهان، بلکه با مدلهایی سازگار با واقعیتهای فرهنگی، قانونی و اقتصادی عراق وارد شدهاند.

در مورد نیوکاش، مزیت اصلی این است که نه فقط راهحلی برای گردشگران ارائه میدهد، بلکه به لحاظ عملیاتی سعی دارد با تزریق ارز، تقویت پول ملی و ارائه خدمات مالی امن، نقش فعالی در نظام مالی محل ایفا کند. این رویکرد اگرچه هنوز در مراحل رشد است، اما تفاوتی اساسی با مدلهایی دارد که صرفاً به گردشگر و درآمد کوتاهمدت نگاه میکنند.
بازار کار؛ انتقال تجربه یا واردات نیروی انسانی؟
برخلاف نگرانیهای اولیه درباره ورود نیروی کار ایرانی به عراق، واقعیت حال حاضر این است که این شرکتها مدلهای ترکیبی را اتخاذ کردهاند که شامل هستهی مدیریتی و فنی با تجربهی ایرانی، و بدنهی اجرایی و عملیاتی با تکیه بر نیروی محلی عراقی است. این امر نه فقط به پایداری کسبوکارها کمک میکند، بلکه باعث ایجاد فرصتهای تازه برای اشتغال در عراق میشود، بدون آنکه نیروی کار خارجی بهصورت گسترده به بازار داخلی تحمیل شود.
صادرات خدمات نرمافزاری و زیرساختی که با حضور فعال شرکتهای داخلی در بازارهای خارجی محقق میشود، در سطح جهانی نیز روندی رو به رشد دارد. شرکتهای مادر با ورود به بازارهای جدید و دستیابی به سودآوری، میتوانند هزینههای اولیه توسعه زیرساختها را در بازه زمانی کوتاهتری جبران کنند.
این امر، در کنار بهرهمندی از نیروی کار ماهر با هزینه رقابتی در کشورهای همسایه، میتواند به افزایش سودآوری شرکتها منجر شود. بهطور کلی، تمرکز صرف بر صادرات نیروی انسانی منطقی به نظر نمیرسد و توسعه و صادرات خدمات نرمافزاری و ابری در کنار آن، رویکردی معقول و پایدار محسوب میشود.
به طور کلی، ورود استارتاپهای ایرانیالاصل به بازار عراق بیش از آنکه یک حرکت کسبوکاری ساده باشد، پاسخی است به نیازهای واقعی این اقتصاد در حال تحول، از نظمدهی به لجستیک شهری گرفته تا ایجاد نظام پرداخت امن، انعطافپذیر و ارزآور، است . اگر این روند با سیاستگذاری مناسب، افزایش اعتماد عمومی و تقویت زیرساخت همراه شود، عراق میتواند یکی از میدانهای مهم رشد فناوری در خاورمیانه باشد. جایی که فناوری نه تنها بازار جدید پیدا میکند، بلکه به حل مسئلههای بومی کمک کرده و فرصتهای شغلی واقعی برای جامعهی میزبان ایجاد میکند.