به گزارش اکو ایران ،مریم ایثاری ،عضو هیئت مدیره گروه جامعه‌شناسی شهر و مطالعات منطقه‌ای انجمن جامعه‌شناسی ایران درباره آمار جدیدی که از تعداد دستفروشان تهران اعلام شده به اکوایران می گوید:‌ به نظر من آمار معتبری در مورد کل دستفروش‌های شهر تهران وجود ندارد یا اگر وجود دارد، ارائه نشده حتی آمارهایی که مدیران شهری در همین سال‌های اخیر در مورد دستفروش‌ها داده اند، آمارهای خیلی متناقضی بوده ،بنابراین این آمار 30 هزار دستفروش که تبدیل به 5 هزار شده به راحتی قابل‌ اعتبارزایی نیست.

او تاکید می کند :‌روشن است آمار 5 هزار دستفروش غلط است و دستفروشی در سالهای اخیر کاهش پیدا نکرده. مشاهدات میدانی مااین موضوع را نشان می دهد ،با خود دستفروش‌ها هم صحبت می‌کنیم به این موضوع اشاره می‌کنند که در طول سال‌های اخیر خصوصا با چالش‌های اقتصادی که وجود داشته و بحران کرونا، خیلی از افراد مشاغلشان را از دست دادند وارد حوزه دستفروشی شدند و یکسری راسته‌هایی از شهر که قبلا اصلا دستفروشی و بساط گستری در آن وجود نداشت ،شاهدحضور دستفروش‌ها هستیم، بنابراین به هیچ  عنوان نمی‌توانیم بگوییم که دستفروشی کاهش پیدا کرده است.

ایثاری درپاسخ به این پرسش که می تواند آمار ارائه شده تعداد دستفروشانی باشد که در سامانه اعلام شده شهرداری ثبت نام کرده اند، می گوید :‌ به نظر می رسد تعداد ثبت‌نام‌کنندگان در سامانه سامان‌بازار را صرفا مدنظر قرار دادند زیرا در آمارهایی که ماه‌های اخیر از ثبت نام کنندگان این سامانه  منتشر شده بود هم به عدد مشابهی اشاره شده بود . می‌دانید لزوما کسی که در سامان‌بازار ثبت‌نام می‌کند، دستفروش هم ممکن است نباشد یعنی ممکن است کسی باشد که قبلا هم سابقه دستفروشی نداشته باشد و صرفا بخواهد غرفه‌هایی را اجاره کند. از طرفی به دلایل مختلف دستفروش‌ها از ثبت‌نام در این سامان‌بازارها امتناع می‌کنند.

جامعه شناس با اشاره به این که دلایل عدم ثبت نام دستفروشان در این سامانه هم توضیح می دهد :‌ دلایل آن خیلی روشن است؛ یکسری مدارک برای تایید هویت این افراد مانند کارت ملی، شناسنامه، کارت پایان خدمت و  ... لازم است که ممکن است خیلی از دستفروش‌ها آنها را نداشته باشند. مساله‌ دوم این است که برخلاف تبلیغاتی که در مورد روزبازارها و شب‌بازارها می شود، ما همچنان روزبازار ثابتی در کل سطح شهر تهران نداریم. همچنان مطابق آماری که سایت شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل می‌دهد و درواقع آدرس و مشخصات روزبازارها را نوشته و روز برگزاری‌اش را، ما می‌بینیم که فقط پایانه آزادی و همین طور پیاده‌راه ناصرخسرو هست که به یک معنا می‌شود گفت شب‌بازارهایی هستند که هر شب دایر هستند.

 باقی روزبازارها هیچ کدام هر روز دایر نیستند و فقط یک روز در هفته دایر هستند و طبیعتا بازارچه که فقط یک روز در هفته دایر باشد، نمی‌تواند نیاز اقتصادی یک دستفروش را تامین کند و به همین دلیل خیلی روشن است که می‌شود گفت اکثریت دستفروش‌ها از این طرح استقبال نکردند.

به گفته وی حالا فارغ از مسائل دیگری که خود آن بازارچه‌ها مکان‌یابی‌اش به چه شکل هست و چقدر واقعا ممکن است محصولات آنها در آن غرفه‌ها فروش خوبی داشته باشد.

این جامعه شناس ادامه می دهد :‌این پنج هزار نفری هم که در این سامان بازار ثبت‌نام کردند، من حدس می‌زنم که اصلا بخش زیادی‌شان دستفروش‌ها نیستند ضمن اینکه در گذشته هم این سنت بوده ؛ مثلا بازارچه‌هایی مثل جنت‌آباد و ... درصد قابل توجهی‌اش به مثلا زنان سرپرست خانوار یا جانبازان و ایثارگران و یا افرادی که تحت پوشش کمیته‌ی امداد و بهزیستی هستند تعلق می گرفت یعنی یک بخش از این غرفه‌ها اصلا به دستفروشانی که در خیابان در حال بساط‌گستری هستند تعلق نمی‌گیرد؛ بنابراین این آمار پنج هزار دستفروش اصلا نه تنها بازنمایی‌کننده کل دستفروش‌های شهر تهران نیست، بلکه حتی این پنج هزار نفر بخشی‌شان احتمالا اصلا شاید سابقه‌ی دستفروشی نداشتند و حالا کسانی بودند که به دلایل مختلف یک روز در هفته غرفه‌هایی را مایل هستند از شهرداری بگیرند و در آنجا حضور پیدا کنند. با توجه به تضاد بین آمارهایی که خود مدیران شهری می‌دهند مدتی پیش  مدیر شرکت ساماندهی گفته بود که  10 هزار دستفروش داریم و می‌بینید که آمارهایشان متضاد هست و نمی شود به آن اتکا کرد و هم این آمار پنج هزار دستفروش قطعا اشتباه هست.

 ایثاری با بیان این که در مورد برخورد مدیریت شهری با مساله‌ی دستفروشی ما همیشه شاهد سه جریان غالب بودیم می گوید :‌ اولین جریان، جریانی بوده که سعی کرده به شیوه دوره‌ای و حتی بعضی سال‌ها تمام روزهای سال از دستفروشی ممانعت کند و طرح‌های انضباط شهری اجرا کند و اجازه ندهد بساط گستری و دستفروشی در فضاهای شهری اتفاق بیافتد. این سیاست بسته به عوامل مختلف در برخی از دوره‌ها بیشتر بوده و در برخی دوره‌ها کمتر بوده است.مسائل متفاوتی باعث می‌شود مدیریت شهری به این نتیجه برسد که طرحی را اجرا کند یا نکند؛ مانند زمان‌های نزدیک به عید که فشار بیشتری از سوی کسبه و بازار ممکن است وجود داشته باشد برای اینکه دستفروشی کاهش پیدا کند. همین طور شرایط اقتصادی و حتی شرایط سیاسی امنیتی که به نظر می رسد این هم مدنظر مدیران است  و ممکن است برخی مواقع  با مماشات بیشتری برخورد کنند. همین طور بودجه‌هایی که برای این طرح‌ها اختصاص پیدا می کند ، تعیین‌کننده است  که این طرح‌ها با چه فاصله‌ای و چه زمانی برگزار می‌شود. ولی می‌شود گفت در سه چهار دهه اخیر ما همواره شاهد سیاست‌های طردآمیز و سیاست‌های مبتنی‌بر حذف دستفروشان از فضای شهری بودیم. عضی زمان‌ها کمتر و بعضی زمان‌ها بیشتر بوده است.در سال‌های اخیر هم به نظر من این سیاست‌ها کم و بیش ادامه پیدا کرده است. گاهی با مماشات بیشتری همراه بوده و یک جاهایی می‌بینیم که کمتر به دستفروش‌ها مقابله کردند؛ اما سیاست دوم کم و بیش همواره پابرجا بوده که درآمدزایی غیررسمی از دستفروشی هست. سیاستی که الان در بسیاری از نقاط شهر تهران اجرا می‌شود و درواقع دستفروشان بابت حضورشان در فضای خیابان‌ها و معابر مجبور هستند به ماموران شهربان و ماموران خدمات شهری مناطق مبلغی را پرداخت کنند. بنابراین این دومین سیاست هست و اگر که ادعا بشود بدون درگیری تعداد دستفروشان کاهش پیدا کرده -که نظر من غلط است- قاعدتا در فضاهایی بوده که کسب درآمد غیررسمی از دستفروشی برجسته شده است.سیاست سوم هم که همان سیاست‌های مبتنی‌بر به اصطلاح ساماندهی هست که معمولا سیاست‌های شکست‌خورده‌ای بوده چون فراگیری زیادی نداشته است. ما اصلا روزبازارهایی که هر روز در سطح شهر تهران دایر باشند را نداریم و بنابراین هیچ وقت نتوانسته نیازهای دستفروشان را به شغل هر روزه برآورده کند.