رسول بهروش:انتخاب مهدی تاج به عنوان رییس جدید فدراسیون فوتبال فقط یک بدسلیقگی ساده نیست؛ داستان بسیار دردناک‌تر از این حرف‌هاست. چنین اتفاقی غم‌انگیزی را باید به عنوان مشتی از خروار حقایق جامعه ایرانی تلقی کرد، جایی که انگار بازنده‌ها و امتحان پس‌داده‌ها راحت‌تر تاج‌گذاری می‌کنند و به عرصه قدرت باز می‌گردند.

چند وزیر را می‌شناسید که در دولت‌های مختلف تصدی وزارتخانه‌های گوناگون را با فرسنگ‌ها اختلاف محتوایی پذیرفته‌اند و هیچ‌کجا هم موفق نبوده‌اند؟ چند مجری و گزارشگر ضعیف تلویزیونی را می‌شناسید که با وجود سطح پایین حرفه‌ای، مدام از این شبکه به آن شبکه و از این مسابقه به آن مسابقه جابه‌جا می‌شوند؟ این انگار شوربختانه «قاعده کار» در ایران است؛ پس چرا فدراسیون فوتبال باید مستثنی باشد؟

مهدی تاج در حالی یک بار دیگر به عنوان نفر نخست فوتبال ایران برگزیده شد که همین حالا چندین پرونده مفتوح قضایی دارد. گیریم که در آنها حکمی صادر نشده و مجاز به قضاوت نیستیم؛ اما حکم پرونده ویلموتس که آمده است. تاج سنگین‌ترین بدهی تاریخ فوتبال ایران را به این رشته ورزشی تحمیل کرد. او یک مربی شیاد بلژیکی استخدام کرد، قرارداد پرحفره با این مربی بست و همان را هم به دقت اجرا نکرد تا کار به فیفا بکشد و ویلموتس بابت هر روز کار در ایران پنج میلیارد و هشتصد میلیون تومان پول از ما بگیرد! این قرارداد موجب استقراض از شستا شد و ساختمان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس را به مرز مصادره رساند. فکر می‌کنید واکنش تاج و شرکا چه بود؟ هیچ، آنها در دادگستری تهران از دونالد ترامپ شکایت کردند و تحریم‌های رییس‌جمهور آمریکا را موجب رقم خوردن «ویلموتس‌گیت» دانستند؛ آن هم در حالی که ترامپ یک سال و یک ماه پیش از استخدام ویلموتس از برجام خارج شده بود! این همان تیپ مدیریتی است که نزد بسیاری از مسوولان کشور می‌بینیم؛ خودت اشتباه کن و گردن دشمن بینداز.

این که امثال صفایی فراهانی و محمد دادگان در خانه بنشینند و مهدی تاج با شفای معجزه‌آسای قلب‌دردش ناگهان دوباره به قدرت برسد، فقط یک خبر بد برای فوتبال نیست، بلکه نمادی از سیستم معیوب گردش نخبگان در کشور ماست. در اقتصاد هم از این داستان‌ها داریم، چنان که در فرهنگ و هنر و صنعت و تجارت هم «تاج»های زیادی بر سر ماست!l