
خوب است دستکم سالی یک بار به بهانه آسمانی شدن حجازی، با خودمان فکر کنیم او چه کرد که بعد از این همه مدت، هنوز تصویرش در ذهن مردم کمرنگ نشده و تازه عزت و احترامش به شکل مستمر بیشتر شده است؟ جوابش سخت نیست؛ حجازی یکرنگ بود، به بهای منفعت و مصلحت، پا روی حقیقت نمیگذاشت و مجیز کسی را نمیگفت. در روزگاری که خیلیها جلوی «قدرت» گردن کج میکنند تا صنار بیشتر در بیاورند، حجازی بیمار کمک ارسالی رییس دولت نامحبوب را با غیظ و غضب پس فرستاد. پیدا کردن کسانی شبیه او روی این خاک سخت است و اتفاقا قدر و قیمت روزافزون حجازی هم ریشه در همین حقیقت تلخ دارد.
مرگ حریف ناصر حجازی نبود، بلکه فقط او را داخل گیومه برد؛ بیشتر دیدیمش، بیشتر شناختیمش و بیشتر به وجودش افتخار کردیم. او نمرده است؛ هزاران هزار نفری مردهاند که شاید به ظاهر حیات دارند و مشغول زندگی روزمره هستند، اما نهتنها هیچ سودی به دیگران نمیرسانند، بلکه حضورشان مخل زندگی و آرامش بقیه است. آنها مردگان عمودیاند؛ تباه کنندگان هوا و نفس. یاد امثال حجازی اما همچنان در قلب مردم زنده است. روحش شاد.