به گزارش اکوایران- شوکهایی مثل کرونا، جنگ اوکراین و تنشهای ژئوپلیتیکی یک پیام روشن داشتند: زنجیرههای تولید بیش از حد شکننده شدهاند. کارخانههایی در یک سوی دنیا تعطیل شدند و خطوط تولید در سوی دیگر خوابیدند. از همینجا بود که شرکتهای بزرگ به فکر افتادند مسیر تولیدشان را متنوع کنند.
اما برخلاف تصور رایج، نتیجه این شوکها «پایان جهانیشدن» نبود. تجارت جهانی فرو نریخت، تنها شکل آنها تغییر کرد. شرکتها بهجای یک کشور ارزان، سراغ چند مسیر امنتر رفتند. منطقهایشدن تولید، نزدیکسپاری و دیجیتالیشدن مدیریت زنجیرهها، به قواعد جدید بازی تبدیل شد.
ایران کجای این نقشه قرار دارد؟
اگر زنجیرههای ارزش جهانی در حال بازطراحیاند، ایران کجای این نقشه تازه قرار دارد؟ پاسخ کوتاه این است، تقریباً بیرون از آن. سهم ایران از زنجیرههای صنعتی پیچیده ناچیز است و صادرات کشور به طور عمده به مواد خام و محصولات با ارزش افزوده پایین محدود مانده است.
این در حالی است که کشورهایی مثل ترکیه، ویتنام و مکزیک توانستهاند از همین بازآرایی جهانی استفاده کنند و جایگاه خود را در صنایع الکترونیک، خودرو و ماشینآلات ارتقا دهند. تفاوت نه در منابع، بلکه در سیاستگذاری، ثبات و اتصال به اقتصاد جهانی است.
وقتی مزیت جغرافیایی بلااستفاده میماند
ایران روی یکی از مهمترین چهارراههای تجاری جهان قرار دارد؛ اتصال آسیا، اروپا و خاورمیانه. اما در دورهای که شرکتها به دنبال مسیرهای کوتاهتر و امنتر هستند، این مزیت جغرافیایی در عمل به فرصت اقتصادی تبدیل نشده است.
ضعف زیرساخت لجستیک، محدودیتهای مالی و قطع ارتباط پایدار با شبکه تجارت جهانی باعث شده ایران نتواند نقش مؤثری در زنجیرههای منطقهای ایفا کند؛ نقشی که امروز کشورهایی مثل ترکیه و حتی برخی اقتصادهای آسیای میانه بهتدریج در حال تصاحب آن هستند.
زنجیرههای سبز، فرصتی که ایران هنوز ندیده
گذار جهانی به سمت خودروهای برقی و انرژیهای پاک، زنجیرههای ارزش تازهای ساخته است، زنجیرههایی که مواد معدنی، انرژی و صنعت را به هم گره میزنند. در حالی که چین بازیگر اصلی این میدان شده، بسیاری از کشورها تلاش میکنند سهمی از این بازار بگیرند.
ایران با ذخایر معدنی، ظرفیت صنعتی و انرژی، بالقوه میتواند بخشی از این زنجیرهها باشد. اما بدون سیاست صنعتی روشن، دسترسی به سرمایه و تعامل بینالمللی، این ظرفیتها در حال حاضر روی کاغذ باقی ماندهاند.
شکاف کربنی و مسئله توسعه
نکته مهم دیگر، شکاف کربنی در زنجیرههای جهانی است. کشورهای در حال توسعه به طور معمول با شدت آلایندگی بالاتری در این زنجیرهها حضور دارند. برای ایران، که هم با مسئله محیطزیست و هم با محدودیت سرمایهگذاری روبهروست، این موضوع میتواند به مانعی تازه برای ورود به زنجیرههای جدید تبدیل شود.
جهانی که به سمت تولید سبز حرکت میکند، بهتدریج استانداردهایی وضع میکند که عبور از آنها بدون اصلاح ساختار تولید ممکن نیست.
فرصت هست، اما نه برای همیشه
بازآرایی زنجیرههای ارزش جهانی هنوز کامل نشده است. شرکتها همچنان به دنبال مسیرهای تازه، امن و مقرونبهصرفهاند. اما این پنجره فرصت دائمی نیست. اقتصادهایی که زودتر خود را با قواعد جدید هماهنگ کنند، جای خود را در نقشه تولید جهانی تثبیت خواهند کرد.
برای ایران، مسئله اصلی این نیست که جهانیشدن ادامه دارد یا نه؛ مسئله این است که آیا اقتصاد ایران میخواهد و میتواند دوباره وارد این بازی شود، یا همچنان نظارهگر بازتوزیع فرصتها باقی میماند.