به گزارش اکوایران، یکصد و چهل و هفتمین نشست از نشستهای تخصصی پژوهشکده سوانح طبیعی با موضوع بازسازی پس از جنگ برگزار شد. پس از توضیح ماهیت جنگ و آسیبهای مواردی که بعد از جنگ باید بازسازی شوند توسط گرداننده نشست، او توضیح داد که در دوران بازسازی پس از جنگ باید ضمن بازسازی آسیبهای کالبدی به بازسازی اعتماد اجتماعی، بازتعریف هویت مشترک و احیای اقتصادی و فرهنگی هم پرداخت.
سخنرانان این نشست، آزاده ثبوت، پژوهشگر پسا دکترا در دانشگاه کویینز بلفاست و مژگان طاهری تفتی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران بودند. سخنران اول، آزاده ثبوت هدف خود از این سخنرانی را نگاهی به معماران بازمانده از نسلکشی بیان کرد. به گفته او: «علت این پژوهش یک دغدغه معرفتی به عنوان یک برنامهریز و یک محقق شهری در مواجه با نسلکشی که در دو سال گذشته در غزه رخ داده است، بود.»
او در ادامه از گفتگو با معماران و انسانشناسان شهری در لبنان، فلسطین و بوسنی گفت. آزاده ثبوت مسئله نسلکشی در بوسنی را با تمرکز بر ویرانی کتابخانه ملی بوسنی در شهر سارایوو آغاز کرد. به گفته او ویرانی این کتابخانه یکی از مهمترین نشانههای نسلکشی فرهنگی در جنگ بوسنی بود. اتفاقی که باعث سوختن بیش از دو میلیون کتاب در سه شبانهروز شد.
در پس زمینه سخنان او تصویری از مردی با ویولون سل بر روی ویرانیهای کتابخانه نمایش داده شد که به گفته ثبوت این تصویر در مواجهه با ویرانی و خشونت فضا نشانگر مقاومت در مقابل حذف و طرد و نابودی فرهنگی است.
آزاد ثبوت گفت که این ارائه بر آثار نسلکشی نه فقط بر بدنها بلکه بر شهرها، رودخانهها و خانهها و حافظه تحلیل میشود. او معنادارترین اتفاق در سارایوو را از بین نبردن آثار به جا مانده از جنگ و نسلکشی و مقابله علیه فراموشی خواند.
به گفته او براساس پژوهشی که در لبنان انجام داده هم بخشی از شهرسازان و معماران میگویند، تعداد بالای خانههای ویران شده در بیروت کاملا تعمدی است.
سخنران بعدی این نشست مژگان طاهری تفتی بود. موضوع ارائه او بازسازی پس از جنگ تهران بود.
مژگان طاهری با اشاره به سخنان آزاده ثبوت درباره جاودانگی شهر و شهرکشی گفت که موضوع مورد بحث او شهروندی است و اینکه چگونه شهروندی در بازسازی کالبدی شهر بازتعریف میشود. او سپس به مفهوم شهروندی شهری پرداخت. به گفته او «شهروندی شهری به معنی اعطا یا به رسمیت شناختن تابعیت توسط حاکمیت با مرزهای جغرافیای مشخص در مطالعات شهری امروز معنا یا طبقهبندی نمیشود.»
طاهری در ادامه گفت «مفهوم شهروندی شهری یک برساخت پویا و ذاتا قابل مناقشه است. قصد من این است که به مسائل مدیریتی بازسازی بپردازم. موضوع نخستی که میخواهم مطرح کنم نبود یک برنامه مدون برای بازسازی بعد از جنگ بود. نبود یک ساز و کار مشخص برای مواجهه مردم و در نتیجه سردرگمی زیاد مردم مشاهده شد. ممکن است وضعیتی که گفتم در ظاهر نتیجه نبودن برنامه برای اینگونه رویدادها به نظر برسد و حرفی بود که زیاد زده شد که «این اولین تجربه ما بود» که البته به این شکل نبود و در واقع یک برنامه مدون ملی برای بازسازی وجود داشت. که جدا از اینکه محتوای این برنامه خوب یا بد بود، مسئله این است که برنامههای مدون موجود کنار گذاشته شد و از روش مدیریتی هیاتی استفاده شد و این اولین بار نیست که چنین اتفاقی رخ میدهد. گویی هر سانحه و رویدادی به سرعت به مثابه صحنهای میشود برای مداخلات بیبرنامه، غیرتخصصی و صحنهای برای نمایش حضور قهرمانانه مسئولان.»
طاهری در ادامه نمونههای از سوانحی که به همین شکل اداره شدهاند را نام برد. او سپس روند رسیدگی به شهروندانی که خانههایشان آسیب دیده انتقاد کرد و متذکر شد که گویی این افراد شهروند نیستند: «شما میبینید که عدهای دیگر به خاطر روابطشان کارشان سریعتر پیش میرود و شهروند متفاوتی هستند.»