در این نشست تاکید شد که هدف از اصلاح نظام بانکی دقیقا چیست، آیا منظور نقش بانکها در تامین مالی اقتصاد است یا تعیین تکلیف بانکها با کیفیت دارایی پایین است یا دیگر مسایل.
حاضران در این نشست بهاتفاق معتقد بودند که ناترازیهای موجود در اقتصاد، خود را در ناترازیهای بانکی نشان میدهد. به اعتقاد حاضران تکالیف قانونی که بر عهده بانک مرکزی و بانکها گذاشته میشود ناشی از ناترازی در دیگر بخشها مثل دولت، صندوقهای بازنشستگی، عدم حضور بخش خصوصی فعال است و این درنهایت موجب ناترازی بانکها میشود.
کارشناسان با بیان این موضوع که طی 18 سال اخیر دولتها همچنان به دنبال افزایش نقش دیگر نهادها برای تامین منابع مالی بهجز بانکها بودند اما تغییر محسوسی ایجاد نشده و همچنان اقتصاد ما بانک محور بوده که با کوچکترین تغییر در شبکه بانکی یا مسایل مربوط به رشد یا کنترل نقدینگی خود را در تامین مالی بنگاهها نشان میدهد.
تضاد در اهداف و نگاه به بانکها از دیگر موضوعاتی بود که در این نشست به آن پرداخته شد، به اعتقاد حاضران اگر هدف کنترل رشد نقدینگی از طریق رشد ترازنامه بانکها یا کنترل مقداری ترازنامه بانکها باشد این به به معنای کاهش توان تسهیلات دهی بانکها نسبت به سال قبل است، اما از طرف دیگر به بانکها فشار وارد میشود که در برخی پروژهها و تامین مالی برخی طرحها مشارکت کنند که این در تضاد با هدف اصلی است.