به گزارش اکوایران، اخیرا ایران به دنبال فروش گاز خود به روسیه است. سیاستی که دولت پوتین موافق آن است. موضوعی که  محمود خاقانی مدیرکل پیشین امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت که سابقه 20 ساله در مذاکرات رسمی با روس‌ها و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را دارد در گفتگویی به تحلیل این موضوع و سایر سیاست‌های گازی و نفتی ایران در دهه‌های اخیر پرداخت.  

به نقل از  جماران خاقانی در بخشی از این گفتگو  گفت: در مقطعی شرکت‌های اروپایی به ایران آمده بودند و طرح‌هایی برای تبدیل گاز طبیعی به گاز طبیعی مایع (LNG)  داشتند. پروژه‌ها تعریف و قراردادها هم تقریبا منعقد شده بودند. اما استراتژی دوم پوتین این بود که گاز ایران به اروپا نرود. در زمان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و بعد در دولت های هفتم و هشتم، استراتژی ایران این بود که کشورمان هاب صادرات گاز آسیای مرکزی و قفقاز به اروپا شود. اما پوتین ترجیح داد ترکیه در این راستا فعال شود و خطوط لوله ای که برای صادرات گاز به اروپا طراحی کرده بود، به مسیر ترکیه رفت. صادرات گاز تولیدی دریای خزر هم از مسیر گرجستان به سمت ترکیه و از آنجا به سمت اروپا رفت.

او ادامه داد: بعد از آن، ایران ابتکار دیگری برای مقابله با این طرح انجام داد. مطالعات کارشناسی آن در دولت هفتم و هشتم انجام شد و برنامه ریزی‌هایی صورت گرفت که براساس آن، ما به ارمنستان گاز بدهیم و به ازای آن برق بگیریم. به جمهوری خودمختار نخجوان هم گاز بفرستیم. به این شکل که خط لوله قدیمی‌که قبل از انقلاب از منطقه آستارا کشیده شده بود و گاز ایران را به شوروی صادر می‌کرد، را برعکس کنیم که از جمهوری آذربایجان گاز بگیریم و به ازای آن گازی به جمهوری خودمختار نخجوان بدهیم.

خاقانی گفت: پوتین از مسیرهایی وارد شد و عنوان کرد ایران گاز خود را به پاکستان و هندوستان صادر کند. روابط خوبی هم با هندوستان داشت. مدت ها این مساله مطرح بود و در دولت های نهم و دهم هم طرف ایرانی چندمیلیارد دلار در این راستا هزینه کرد. خط لوله کشیده شد، اما طرف پاکستانی در خاک خود اقدامی‌ برای احداث این خط لوله انجام نداد.

خاقانی با بیان اینکه پیش از دولت نهم و دهم، تاکید کرده بودیم که فعلا گازی برای صادرات به آن مسیر نداریم و انتخاب این مسیر را متناسب با واقعیت های اقتصادی و منطقه ای نمی‌دانستیم، توضیح داد: در آن مقطع توضیح دادیم که پاکستان پولی ندارد که در ازای این گاز پرداخت کند و با توجه به تنشهای جدی که میان دهلی و اسلام آباد وجود دارد، این گاز به هندوستان هم نخواهد رسید. بنابراین پیشنهاد دادیم این گاز را تبدیل به برق شود و برق تولید شده را صادر کنیم.

او با تاکید بر اینکه این اقدام برای ایران مقرون به صرفه تر بود و در کنار آن هم دستیابی به انرژی های تجدیدپذیر توسعه می‌یابند، گفت: این برنامه ریزی در دولت های هفتم و هشتم انجام شد، اما در دولت های نهم و دهم، از آنجا که درآمدهای نفتی بسیار بالا بود و به حدود 800 میلیارد دلار رسید، بلای هلندی خود را نشان داد. افزایش درآمدهای نفتی موجب شد دولت برای اینکه خود را میان مردم عزیز کند ریخت و پاش‌های زیادی کرد و بسیاری از برنامه ها، درباره پروژه های زیرساختی و تصمیمات اساسی برای صادرات و تولید گاز، به حاشیه رفت.

هزینه های نافرجام دولت احمدی نژاد

در بخشی از این گفتگو مدیرکل پیشین امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت، گفت: در دولت نهم و دهم، حتی برای بهره برداری از فازهای پارس جنوبی، به پیمانکاری که دولت علاقه مند به کار با آن بود، 35میلیارد دلار پرداخت شد تا این فازها در طول 35 ماه به تولید برسند. در نهایت روشن نشد این 35 میلیارد دلار چگونه هزینه شد و این فازها هم به تولید نرسیدند! وقتی دولت یازدهم روی کار آمد، با این مصیبت مواجه شد که برخی از فازهای پارس جنوبی، مانند فاز یازدهم، دچار افت فشار شدند و تولید گاز در آنها در حال متوقف شدن بود. بنابراین دولت یازدهم با تعریف برنامه قراردادهای جدید نفتی، ابتکاری به خرج داد و برای فاز یازده با توتال قرارداد بست و به دنبال تدوین و اجرای برجام رفت.

خاقانی با اشاره به اینکه انتقاد که آنها که اکنون روی کار هستند، آن زمان با ابراز مخالفت، این طرح ها را در مجلس با بن بست مواجه کردند، گفت: یازدهم آذر سال 99، مجلس یازدهم، قانونی وضع کرد که ایران باید از ان.پی.تی خارج شود و اگر دولتمردان به آن عمل نکنند به عنوان مجرم بازداشت خواهند شد، اما از ابتدای دولت رئیسی هیچ توجهی به این قانون نکرد و هنوز هم به آن توجهی ندارد.

خروج ایران از لیست صادرکنندگان نفتیِ 

خاقانی با اشاره به نیاز ایران به سرمایه گذاری  ۱۶۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت گفت: در شرایط فعلی، ایران از لیست صادرکنندگان نفت مدت دار، برای مصرف کنندگان خارج شده و حتی از لیست سرمایه گذاری برای صنعت نفت نیز خارج شده است. امیدی به صنعت گاز ایران می‌رفت، اما متاسفانه در شرایط فعلی، این امید هم کم رنگ شده است.

او با بیان اینکه در شرایطی که ما یک قدرت گازی هستیم، روسیه می‌گوید می‌خواهد به ما گاز بدهد، با طرح این پرسش که سرمایه گذاری بر سر احداث این خطوط لوله را چه کسی پرداخت خواهد کرد، افزود: گفته شده "گازپروم" باید ۴۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند، در حالی که به دلیل مسائل پیش آمده بعد از جنگ اوکراین، این شرکت با کسری درآمد و بدهی‌های بالا مواجه است. اما در ایران، عده ای به خاطر مسائل داخلی شعارهایی مطرح می کنند که باید گفت این شعارها از نظر اقتصاد انرژی پاسخگو نیست.

مدیرکل پیشین امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت، ادامه داد: تصور کنیم روسیه خط لوله ای به ایران کشید و یا اصلا گاز را به صورت سی.ان.جی (گاز فشرده) با کشتی‌هایی از طریق خزر، به ما فروخت. صرف نظر از میلیاردها دلار سرمایه گذاری که برای احداث تاسیسات تحویل گرفتن این گاز، لازم است، قرار است پول این گاز چگونه به روسیه داده شود؟! ما که با کسری بودجه مواجه هستیم. از طرف دیگر، می‌خواهیم گاز را مترمکعبی چند به مردم بفروشیم!

بازی با کارت ایران

خاقانی در بخشی از اظهاراتش ضمن تاکید بر ضرورت انجام بررسی های کارشناسی در این خصوص و ارزیابی هزینه ها و منافع این اقدام، گفت: به عنوان کارشناس اقتصاد انرژی که بیش از بیست سال تجربه مذاکره با روس ها و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را دارم، می‌گویم آنها ما را فریب می دهد، «سر ما را شیره می‌مالند» و در راستای منافع ایران گامی برنمی دارند.

به اعتقاد این کارشناس نفت و انرژی؛ عده‌ای از سیاستمداران و جریان ها در بخش‌های امنیتی و نظامی، طرفدار روسیه و برخی دیگر طرفدار چین هستند. بعضی معتقدند افرادی که لب به انتقاد از این دوطرف کنند، آمریکایی هستند. در حالی که اگر کسی به منافع ملی کشور فکر کند، خواهد دید راهبرد روسیه در قبال ایران این است که تلاش کند در همه حوزه ها، ایران در یک موقعیت کوچکی بماند و در همان موقعیت درجا بزند و حرکتی نداشته باشد.

خاقانی گفت:  روسیه ضمن اینکه با کارت ایران بازی می‌کند، منافعش در این است که گاز ایران وارد بازارهای جهانی نشود. مسکو، درکنار ممانعت برای ورود دیگر کشورها به سرمایه گذاری و صنعت انرژی در ایران، خودش نیز سرمایه گذاری سنگینی در کشور ما نمی‌کند.

او  تاکید کرد: این همان سیاستی است که چین نیز در قبال ایران دنبال می کند. در این شرایط، متاسفم که بسیاری از مسئولین کشور ما، این مساله را متوجه نیستند که به علت موقعیت خاص و ویژه ژئوپلیتیکیِ ایران، در میانه دریای خزر، آسیای مرکزی، قفقاز و خلیج فارس و هفت دریا؛ این کشورها چنین راهبردی در قبال ایران پیش می برند. در حالی که ما می توانستیم سیاستی متوازن در سیاست خارجی دنبال کنیم، روسیه و چین، می‌گویند مردم ایران باید فقیر باشند و حاکمیت ضعیفی در آن حضور داشته باشد که توسعه در ایران را در دستور کار قرار ندهد.

مدیران نفتی اولویت‌های کشور را بلد نیستند

خاقانی با اشاره به اینکه در بخش بازرگانی نفت اکنون افرادی روی کار هستند که اولویت های کشور را بلد نیستند و کارشناسان نیز سکوت کرده اند، گفت: پوتین دلش برای ما نسوخته و به فکر جبران کسری مصرف داخلی ما نیست. حتی اگر به دنبال فروش این گاز هم باشد، این مفهوم را نخواهد داشت که با سرمایه گذاری در ایران، لوله کشی انجام دهد. شاید به این مفهوم باشد که با دلالی، گاز ترکمنستان را گران تر به ایران بفروشد و سودی ببرد. او به فکر منافع و سودهای خود است و نه به فکر منافع ایران.

سواپ نفت یک شبه متوقف شد!

خاقانی به اظهارات وزیر نفت درباره اینکه ایران با تفاهم با روسیه به دنبال تبدیل شدن به هاب گازی است، اظهار کرد: بررسی طرح هاب گازی، در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی ‌شروع شد و در دولت هفتم و هشتم، پیگیری شد. دیپلماسی انرژی خوبی تعریف کردیم و با طرح هایی مانند معاوضه نفت خام و گاز با گاز، تلاش شد نقش دلار را در تجارت انرژی ضعیف کنیم و خوب هم پیش می‌رفتیم اما در دولت نهم و دهم، همه اینها متوقف شد! سواپ نفت در دولت دهم، با دستور یک شبه میرکاظمی متوقف شد! اکنون هم با توجه به شرایطی که در قره باغ پیش آمده و ما منفعل هستیم و جزء تهدید نظامی، نمی‌توانیم حرکت خاصی انجام دهیم، بسیاری از فرصت ها از ایران گرفته شده است!

 هاب گازی از دست رفت

این کارشناس مسائل نفت و انرژی، با تاکید بر اینکه ایران فرصت هاب گازی بودن منطقه را به کلی از دست داده است، گفت: سال 2016، طرحی را با همکاری موسسه آموزشی و پژوهشی اتاق بازرگانی ایران، موسسه پژوهش در مدیریت و برنامه ریزی دانشگاه تهران و یک شرکت اسکاتلندی، با عنوان «شبکه انرژی کاسپین» مورد مطالعه قرار دادیم. در آن طرح، با توجه به اینکه ما از نظر تبدیل شدن به هاب گازی، فرصت را از دست داده بودیم و ترکیه اکنون هاب گاز شده است، پیشنهاد شد گاز ایران را به برق تبدیل کنیم و در کنار آن انرژی های بادی و خورشیدی را تقویت کنیم. همچنین گاز ترکمنستان و کشورهای دیگر قفقاز و آسیای مرکزی را در همان کشورهای خودشان به برق تبدیل کنیم. تکنولوژی اجازه می‌دهد این برق با ولتاز مستقیم بالا، تا 7هزار کیلومتر صادر شود؛ بنابراین ما می‌توانستیم هاب تولید برق منطقه شویم.