حسین سیاحی-پژوهشگر مسائل سیاسی:  در مقابل، نخبگان سیاسی پیوسته در تلاشند تا اثرناپذیری خود از فشار افکار عمومی و رسانه‌ای را به نمایش بگذارند اما به تدریج و به گواه تاریخ، عرصه عمل و تصمیم‌گیری خلاف این مسئله را اثبات نموده است.  به طور مثال، جنگ اوکراین و نمایش آن در صحنه جهانی، حمایت بین‌المللی شخصیت‌ها و سلبریتی‌های مشهور و همگان شدن تمامی رسانه‌های خبری، افکار عمومی دنیا را به شدت برانگیخت. به طبع آن، محافظه‌کارترین دولت‌های غربی ملزم به جهت‌گیری و حمایت از اوکراین شدند.در همین رابطه، اسکای نیوز اخیرا گزارشی مستند از نقش خبرگزاری‌ها در فشار بر دولت‌ها برای تجهیز اوکراین در اولین روزهای جنگ منتشر نموده است. این مورد در کنار موارد دیگر روشن می‌سازند که در دنیای تکثرگرای غرب، رسانه‌ها و افکار عمومی بخشی از قدرت را تشکیل داده و قدرت نه در انحصار واحد دولت بلکه در سراسر جامعه پراکنده است.

موردی دیگر، موضوع اعتراض‌ها در ایران و شکل بخشیدن آن به افکار عمومی بین‌المللی، همزمان با بازتاب رسانه‌ای گسترده آن در جهان است که می تواند تاثیر مستقیم برآینده برجام داشته باشد. در صورتی که ایده نام برده در قالب یک پرسش ذکر شود پاسخ آن بند‌هایی است که در ادامه بحث شده و واژه‌ها و عبارات کلیدی اعتراضات ایران، افکار عمومی جهانی، گزینه‌های پیش‌روی کابینه بایدن و غرب، انتخابات میان‌دوره ای کنگره و تلاش سازشکارانه جمهوری اسلامی ایران، ستون فقرات آن‌ها را تشکیل خواهند داد.

افکار عمومی و کابینه بایدن

قول و قرارهای بایدن و تیم سیاست خارجی وی در موضوع ایران از ابتدای کارزای انتخاباتی‌اش، پیگیری محور دیپلماسی با ایران بود. در واقع دیپلماسی با ایران در مقایسه با سیاست فشار علیه تهران که مطبوع جمهوری‌خواهان می‌باشد، بخشی از هویت سیاست‌خارجی و استراتژی‌های امنیت ملی دولت دموکرات بایدن را تشکیل می‌دهد اما تیم بایدن از روز اول به احتمال می‌دانست که فشار جمهوری‌خواهان در اجرای این سیاست، سخت خواهد بود. آنچه که بایدن حدس نمی‌زد یا حداقل شدت آن را پیش‌بینی نمی نمود، فشار امروز افکارعمومی داخلی و بین‌المللی است که تحت تاثیر مستقیم اعتراضات در ایران است. در شرایط کنونی، وقتی رابرت مالی سخن از دیپلماسی با ایران می‌گوید موجی از اعتراضات و درخواست‌های رسانه‌ای برای برکناری وی به راه میفتد. همچنین حضور مغموم وی در جریان نشست غیررسمی شورای امنیت در موضوع ایران، نشان از فشارهای شدید بر وی بود.  در این موقعیت دشوار، بایدن و مالی دست و پابسته، دو راه را پیش روی خود خواهند داشت. نخستین گزینه، استفاده از امواج افکار عمومی در جهت رها شدن از تعهدات انتخاباتی‌شان در موضوع ایران و دیپلماسی با این کشور است. شاید از دیدگاه تیم امریکایی، با به بن‌بست خوردن مذاکرات و ناکامی در احیای برجام، اوضاع کنونی فرصت مناسبی است که آنان اعلام کنند مبتنی بر ارزش‌های بنیادین، سیاست خارجی و قول انتخاباتی خود را کنار خواهند گذاشت. معضل دولت دموکرات در انتخاب این گزینه احتمالا عدم وجود راهبرد جایگزین و همچنین حملات جمهوری خواهان خواهد بود.

563241Image1

دومین انتخاب، پافشاری بر موضع دیپلماسی و استفاده از جریان اعتراضات در ایران در جهت امتیازگیری بیشتر از تهران است. گزینه سختی است زیرا اگرچه دموکرات‌ها در  تقابل سخت با جمهوری خواهان و حملات آنان خبره‌ هستند اما در موضوع تقابل با رسانه‌ها و چشم پوشی از نظرات افکار عمومی خام و کم‌تجربه‌اند. دموکرات‌ها همواره خود را حامی ارزش‌‌ها نشان داده و بکارگیری قدرت نرم و تقویت وجهه ایالات متحده در سطح جهان را به عنوان یک اولویت در نظر گرفته‌اند. بایدن احتمالا به این نتیجه رسیده است که در صورت انتخاب دیپلماسی، شادی جهانی بعد از انتخاب اوبامای دموکرات در دور دوم ریاست جمهوری‌اش را به دست فراموشی داده و یا حداقل خودش آن لذت را در آینده تجربه نخواهد کرد. از طرفی دیگر، ممکن است که حمایت رسانه‌ای از خودکه بخش بزرگی از موفقیتش در انتخابات 2020 را مدیون آنان است از دست بدهد. همچنین خود را آماده سازد تا با اتحاد جدید جمهوری خواهان- افکارعمومی و از همه مهمتر متخصص استفاده از افکار عمومی یعنی دونالد ترامپ دست و پنجه نرم کند. به نظر می‌رسد که وی آنقدر در دنیای سیاست بوده است که بداند در انتخاب هرکدام از این دو گزینه ذکر شده، نخست باید افکار عمومی داخلی را اقناع نماید. روشن است که افکار عمومی اگر از بیان نظرات در رسانه‌ها و رساندن پیامش به گوش دولت ناامید شود، پیام خود را از طریق انتخابات منتقل خواهد کرد و این چیزی است که هیچ سیاست مداری بدان علاقه نخواهد داشت؛ از دست دادن اقبال عمومی و از کف دادن قدرت.

106985265-16388333602021-12-06t222059z_267962901_rc299r9upvph_rtrmadp_0_usa-congress-shutdown

انتخابات میان دوره‌ای کنگره ایالات متحده

در موضوع برجام و سیاست ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران، اگر یک اجماع دوحزبی تحت تاثیر فشار افکار عمومی شکل نگیرد، بازهم رقابت دو حزب بر سرپرداختن به خواست عمومی و کسب امتیاز از آنچه افکارعمومی درون امریکا و حتی جهان می‌پسندند، اوضاع برجام را دشوار خواهد کرد.

از طرفی، اگر پیروزی احتمالی جمهوری خواهان طبق نظرسنجی‌ها محقق شود، به شکل معمول یک کنگره با اکثریت حزب مخالف، در دو سال آخر عمر کابینه، فشار را بر دولت فدرال افزایش خواهد داد تا با ایجاد خلل در برنامه‌های آن، راه را برای پیروزی نامزد مورد نظر خود در انتخابات ریاست جمهوری دو سال آینده هموار کند. بدین سبب اگر بایدن همان گزینه دوم یعنی ادامه راه دیپلماسی را انتخاب نماید، محصولش، همانگونه که در بالا ذکر گردید، عرصه دست و پنجه نرم کردن با جمهوری خواهان در اکثریت و همچنین رقابت با ترامپ پوپولیستی خواهد بود که حالا افکار عمومی را در رابطه یا ایران همراه خود خواهند داشت.

Iran-GettyImages-1319758116-scaled

ایران و غرب؛ طرفین تحت فشار

اوضاع ایالات متحده در موضوع برجام تا حدی روشن است. در طرف مقابل، تهران احتمالا حاضر به پرداخت هزینه‌های بیشتر و امتیازدهی به غرب خواهد شد. اگر زمستان اروپا و نیاز جهان به عرضه نفت، برچیدن دوربین‌های نظارتی آژانس در سایت‌های هسته‌ای و همچنین افزایش سرعت غنی‌سازی، اهرم فشار ایران در میز مذاکرات تلقی می‌شد، اعتراضات درون ایران و تاثیرپذیری افکار عمومی جهان بخصوص غرب از این جریان، بدون تعارف تهران را تحت فشار خواهد داد.

 همانطور که گفته شد با فشار وارد شده به ایران، غرب می تواند امتیاز بیشتری بگیرد( اگر انتخابشان ادامه دیپلماسی باشد). در همین راستا وزیرخارجه ، حسین امیرعبداللهیان از عزم لازم تهران برای ادامه مذاکرات، ارائه نظرات سازنده به امریکا و اعزام هیاتی از ایران به وین برای مذاکره با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خبر داده است.

 اگر دو وجه موجود مسئله، یعنی موضع پیوسته طرف غربی مبنی بر بن‌بست در مذاکرات و پالس‌های مثبت و فعالیت‌های اخیر طرف ایرانی نظیر برنامه مذاکره آتی محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران با رافائل گروسی رئیس آژانس(که تهران مرتبا او را به شکل غیرمستقیم، سد احیای برجام و تحت تاثیر بازیگران ثالث می‌دانست) به عنوان مفروضات در نظر گرفته شود ، بر اساس هر منطقی، بازگشت به روند مذاکرات نشان‌دهنده عقب‌نشینی طرف ایرانی از برخی از مواضعش خواهد بود. مواضعی که تا پیش از این کوتاه نیامدن از آنان( بنا بر اعلام طرف غربی) سبب به بن‌بست رسیدن مذاکرات احیای برجام شده بود.

البته در راه بازگشت به برجام اعتراضات درون ایران تنها فشار بر روی طرف ایرانی را افزایش نخواهد داد. کلید واژه فشار افکار عمومی و رسانه‌ای، کار طرف غربی را نیز سخت نموده است. به طوریکه وزیر خارجه ایران طی تماس تلفنی خواستار بازگشت به مذاکرات شده است اما در مقابل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در توییتی اعلام نموده که در موضوع اعتراضات ایران، پیام متحد اروپا را  به امیرعبدالهیان رسانده است. نکته قابل تامل اینجاست که چه فشار عظیمی وجود دارد که جوزپ بورل علاقمند به احیای برجام و سرشار از حسن نیت(حداقل در ظاهر) در برابر طرف ایرانی حساس به گفتار و نوشتار غرب ، دیگر حتی ظاهر را هم حفظ نمی‌کند. آیا این چرخه انعکاس و قدرت نمایی یک جریان، شکل‌دهی به افکار عمومی و تحت تاثیرقرار دادن سیاست خارجی توسط آن نیست؟