به گزارش اکوایران به نقل از اقتصادنیوز، به رغم تهدیدات مکرر ولادیمیر پوتین و چهره‌های نزدیک به او نسبت به استفاده از سلاح هسته‌ای در جنگ اوکراین و علیه کشورهای غربی، با این حال چنین مسئله‌ای تحقق نیافته است. اگر چه اشاره به چنین تهدیداتی در ابتدای جنگ افکار عمومی و سیاست‌مداران را به شدت نگران می‌کرد، اما به نظر می‌رسد اکنون این مسئله کم‌تر مورد توجه قرار گرفته و نوعی لفاظی تعبیر می‌شود. تیموتی اسنایدار، استاد تاریخ در دانشگاه ییل و نویسنده کتاب‌های متعددی پیرامون فاشیسم، توتالیتاریسم و تاریخ اروپا با انتشار یادداشتی با عنوان «ما از یاد می‌بریم که قدرت‌های هسته‌ای هم در جنگ‌هایشان شکست خورده‌اند» این موضوع را سوژه آخرین تحلیل خود قرار داده است.

قدرت‌های هسته‌ای هم در جنگ‌ها شکست می‌خورند

عموماً اعتقاد بر این است که سلاح هسته‌ای باعث می‌شود که یک کشور در هیچ جنگی شکست نخورد. اما شکست شوروی در افغانستان در زمان برژنف، و شکست امروز پوتین در اوکراین نشان می­‌دهند که این مفروض درست نیست. قدرت‌های هسته‌ای، هم دیروز شکست خورده‌اند، هم امروز شکست می‌خورند، و هم ممکن است فردا شکست بخورند.

ضرورت نگاه استراتژیک به جای نگاه روان‌شناسانه

روسیه امروز تبدیل به جریانی مستمر و بی‌پایان از انتشار تهدیدات هسته‌ای شده است. در زمان جنگ سرد، غربی‌ها مسئله تهدیدات اتمی شوروی را بر اساس نگاه استراتژیک تحلیل می‌کردند، اما امروزه اکثر تحلیل‌ها روان‌شناسانه است: پوتین پیش خودش چه فکری می‌کند و چه احساس و برداشتی از مسئله دارد؟ ما چی؟ ما چه احساس و برداشتی داریم؟ اما همین نگاه روان‌شناسانه باعث شد که اشتباه کنیم و در کمک به اوکراین تعلل نماییم.

آمریکایی‌ها به دلیل ترس از تشدید تنش‌ها با روسیه، در سال گذشته تعلل کردند و تسلیحاتی را که اوکراین برای پیروزی در جنگ نیاز داشت به این کشور ندادند. اما اکنون می‌بینیم که همان سلاح‌هایی که آن زمان تشدیدکنندۀ تنش تلقی می‌شد، امروز پشت سر هم به اوکراین داده می‌شود و هچ تنش جدیدی هم میان غرب و روسیه پیش نمی‌آید. اما هزینۀ این تأخیر را سرزمین‌های اشغال‌شدۀ اوکراین توسط روسیه دادند: چاله‌های مرگ، اتاق‌های شکنجه و خانه‌های خالیِ از کودکان ربوده‌شده. ده‌ها هزار سرباز نیز از طرفین کشته شدند، بدون این که ضرورتی باشد.

روسیه از سلاح هسته‌ای هیچ استفاده‌ای نکرد

در 15 ماه گذشته، روسیه مدام بر قدرت هسته‌ای خود تأکید داشت و بر روی آن مانور تبلیغاتی می‌داد اما هرگز از آن استفاده‌ای نکرد و تحلیل‌گرانی که معتقدند بودند کمک غرب به اوکراین باعث تشدید تنش با روسیه می‌شود در اشتباه بودند. این عدم استفاده در عین تبلیغات شدید نیاز به توضیح دارد. یک توجیه، توجیهی است که استراتژیست‌ها ارائه می‌کنند.

آن‌ها می‌گویند روسیه از تسلیحات هسته‌ای خود استفاده نمی‌کند زیرا این استفاده موجب پیروزی روسیه نمی‌شود، بلکه پاسخ سنگین غرب را در پی دارد. این حرف درست است اما توضیح و توجیه عمیق‌تری نیز وجود دارد: خود تهدید به استفاده از قدرت هسته‌ای، سلاح روسیه است و از آن استفاده می‌کند.

قلدر همیشه برنده است؟

پروپاگاندای روسیه بر فرضیات غلطی استوار است، ازجمله این که یک قدرت قلدر همیشه برنده است و یک قدرت هسته‌ای هرگز نمی‌تواند در یک جنگ شکست بخورد و اساساً شکست یک قدرت هسته‌ای بی‌معناست، زیرا همیشه و در هر لحظه‌ای می‌تواند سلاح‌های هسته‌ای خود را روی میز بگذارد.

اما این تصور روس‌ها یک فانتزی غیرتاریخی است و واقعیت این است که قلدرهای هسته‌ای همیشه هم برندۀ جنگ‌ها نیستند و احتمال شکست آن‌ها وجود دارد. همانطور که سلاح هسته‌ای نتوانست فرانسه را در الجزایر پیروز کند و یا امپراتوری بریتانیا را حفظ نماید و یا مانع شکست آمریکا در ویتنام و افغانستان و عراق و شکست شوروی در افغانستان شود و نتوانست اسرائیل را در لبنان پیروز کند.

روسیه اکنون در اوکراین شکست خورده 

هدف صریح روسیه در حمله به اوکراین که خودش نیز آن را بیان کرده بود این بود که کی‌یف را تصرف و دولت دموکراتیک زلنسکی را سرنگون کند. روسیه اکنون نتوانسته به این هدف صریح خود از «عملیات نظامی ویژه» برسد، و خفت و شکستی بالاتر از این برای روسیه وجود ندارد.

در میدان نبرد نیز بارها روسیه در موقعیت‌های مختلف شکست‌های نظامی را متحمل شده است. بعد از شکست در تصرف کی‌یف، در خارکیف و خرسون نیز شکست خورد. واکنش روسیه بعد از هر شکست چه بوده است؟ در میدان نبرد، تغییر موقعیت می‌دهد و در عرصۀ تبلیغات، حرف از حسن نیت و عقب‌نشینی استراتژیک می‌زند.

سیاست روسیه در زمان شکست

بنابراین رهبران روسیه بارها نشان داده‌اند که واکنش آنها به شکست‌ها چیست: تغییر موقعیت میدانی و تغییر سوگیری پروپاگاندا و تبلیغ‌کردن و جازدنِ شکست به عنوان پیروزی و یا برنامه‌های تاکتیکی جنگی و آگاهانه.

دولت دزدسالار پوتین و تمام وابستگان آن روی دو چیز بنا شده‌اند: بازوی نظامی و پروژه‌های پروپاگاندا. فرضیۀ رهبران روسیه این است که لفاظی و تبلیغات می‌تواند بر واقعیت اثر بگذارد و آن را تغییر دهد. اکنون نیز سیاست‌های تبلیغی‌ای که در پیش گرفته‌اند نشان می‌دهد که شکست در اوکراین را پذیرفته‌اند و دنبال توجیه تبلیغاتی مناسب برای آن می‌گردند تا شکست را تبدیل به پیروزی کنند.

راه‌حل پروپاگاندای روسیه

روسیه سعی دارد این‌گونه القا کند که در حال جنگ با ناتو است و هدف ناتو این است که یک شکست استراتژیک را به روسیه تحمیل و در خاک آن نفوذ کند. بر این اساس، کافی است روسیه ادعا کند که جلوی این شکست استراتژیکِ تحمیلی توسط ناتو را گرفته و اجازۀ ورود ناتو به روسیه را نداده است.

همین ادعا می‌تواند روسیه را پیروز جنگ اوکراین جا بزند. درواقع، فقط کافی است ادعا کند که هدفش از این جنگ محقق شده تا پیروز محسوب شود، زیرا این هدفی که معرفی کرده واقعی نیست و نه روسیه به دنبال چنین چیزی بود و نه ناتو چنین قصدی داشت.

باج‌خواهی هسته‌ای را نباید جدی گرفت

با جدی‌گرفتن باج‌خواهی هسته‌ای، ما درواقع خاصیت غیرقابلِ پیش‌بینی‌بودنِ جنگ هسته‌ای و ریسک این جنگ را افزایش داده‌ایم. اگر بنا باشد در برابر ادعاهای یک قدرت هسته‌ای مدام کوتاه بیاییم و کاری کنیم که باج‌خواهی هسته‌ای روسیه موجب رسیدن به خواسته‌هایش شود، آن‌گاه عواقب آن به طرز غیرقابل‌محاسبه‌ای وحشتناک خواهد بود.

اگر یک کشور بتواند صرفاً با تهدید هسته‌ای به خواسته‌هایش برسد، آن‌گاه دیگر هیچ قانون و رویه‌ای میان کشورهای دنیا وجود نخواهد داشت و نظم بین‌المللی بی‌معنا خواهد شد و هر لحظه باید منتظر یک فاجعۀ هسته‌ای باشیم. سایر کشورها نیز به‌سرعت و به هر قیمت ممکن به دنبال هسته‌ای‌شدن می‌روند.

صحبت از قدرت هسته‌ای، یک سلاح است

بنابراین روسیه قصدی برای استفاده از سلاح هسته‌ای ندارد و نیاز نداریم به باج‌خواهی آن وقعی بگذاریم. روسیه با تأکید بر هسته‌ای‌بودن خود فقط قصد دارد این‌گونه القا کند که شکست‌ناپذیر است و هر نتیجه‌ای در جنگ اوکراین به معنای شکست‌نخوردن روسیه و حتی پیروزی این کشور است، زیرا از نظر روسیه و تبلیغاتی که دهه‌ها انجام داده است، شکست‌خوردن یک قدرت هسته‌ای محال است.

روس‌ها دربارۀ سلاح‌های هسته‌ای صحبت می‌کنند نه به این دلیل که می‌خواهند از آن‌ها استفاده کنند، بلکه به این دلیل که معتقدند صرف داشتن زرادخانه هسته‌ای بزرگ آن‌ها را به یک ابرقدرت تبدیل می‌کند. صحبت از سلاح هسته‌ای به آن‌ها احساس قدرت می‌دهد. آن‌ها قلدری هسته‌ای را حق خود می‌دانند و معتقدند که دیگران بلافاصله بعد از اشارۀ روسیه به تسلیحات هسته‌ایش باید تسلیم خواسته‌هایش شوند.

استفاده از سلاح هسته‌ای به معنای شکست است

هرچقدر که تأکید تبلیغاتی بر سلاح هسته‌ای می‌تواند به القای حس پیروزی کمک کند، استفادۀ عملی از این سلاح به معنای این است که استفاده‌کننده در میدان نبرد شکست خورده و ناچار شده به سلاح هسته‌ای پناه ببرد. این استفاده می‌تواند چهرۀ استفاده‌کننده را به عنوان ابرقدرت مخدوش کند. علاوه بر این، استفادۀ روسیه از سلاح هسته‌ای باعث می‌شود که همسایگانش نیز به دنبال این سلاح بروند. در این صورت، روسیه دیگر تنها قدرت هسته‌ای آن منطقه نخواهد بود و خود این به معنای شکسته‌شدن تصویر ابرقدرتی و همیشه پیروز روسیه است، یعنی تنها نتیجه‌ای که برای رهبران روسیه غیرقابل‌تحمل است.

بنابراین، بزرگ‌ترین اقدام هسته‌ای‌ای که ممکن بود روسیه انجام دهد همان تخریب عمدی نیروگاه هسته‌ای زاپروژیا بود که البته مسئولیت همان را هم برعهده نگرفت و گردن اوکراین انداخت.

جنگ غیرقابل پیش‌بینی است. تاریخ نظامی پر از شگفتی است. پوتین دست به یک جنگ وحشیانه زده است و تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد، جنایات بیشتری نیز در راه خواهند بود. روسیه با حمله به اوکراین نه‌تنها رنج بیهوده، بلکه خطر بیهوده‌ای را نیز ایجاد کرد. ما باید در دنیای مخاطره و وحشت زندگی و آن را با آرامش ارزیابی کنیم. هیچ گزینه‌ای بدون خطر نیست و مسئولیت ما فقط کاهش خطرات است. وقتی روس‌ها از جنگ هسته‌ای صحبت می‌کنند، مطمئن‌ترین پاسخ این است که در جنگی متعارف و با سلاح‌هایی متعارف شکست را بر آنها تحمیل کنیم، نه این که تسلیم باج‌خواهی‌های هسته‌ایش شویم.