به گزارش اکوایران، ایالات متحده برای مدت طولانی در قامت برجسته‌ترین قدرت در عرصه نظم جهانی لیبرال بود؛ عرصه‌ای که در قاب آن چارچوب پیچیده‌ای از مقررات، استانداردها و نهادهایی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند و پس از توقف جنگ سرد گسترش یافتند، مورد احترام بوده است. ایالات متحده از قدرت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک بالای خود برای شکل دادن و حفظ این نظم استفاده کرده است. با این وجود، در سال‌های اخیر، نظم جهانی به رهبری ایالات متحده با چالش‌های داخلی و خارجی بسیاری مواجه شده و پرسش‌هایی را در مورد دوام و مشروعیت آن ایجاد کرده است.

ایالات متحده در مسیر زوال سیاسی قرار گرفته است؟

به نوشته مدرن دیپلماسی یکی از مهمترین چالش‌های پیش روی ایالات متحده، چالش های داخلی این کشور است که اعتبار و ظرفیت این بازیگر را برای هدایت جهان کاهش داده است. به گفته فرانسیس فوکویاما، پژوهشگر برجسته آمریکایی، ایالات متحده در معرض فروپاشی سیاسی قرار گرفته است، فرآیندی از زوال نهادی و انقیاد توسط گروه‌های ذی‌نفوذ که مانع از حکومت‌داری موثر و پاسخگویی به نیازهای عمومی می‌شود. در همین راستا، سیستم سیاسی ایالات متحده در محاصره قطبی شدن، بن بست، فساد، و ناکارآمدی است که اعتماد و اعتماد عمومی به دموکراسی را از بین برده است.

چگونگی ظهور پوپولیسم در آمریکا

چالش بزرگ دیگر تشدید شکاف اجتماعی و نابرابری در ایالات متحده است که نارضایتی و تنش ها را میان بسیاری از آمریکایی ها برانگیخته است. ایالات متحده شاهد شکاف رو به رشدی بین قشر مرفه و فقیر و همچنین تنش های نژادی، قومیتی و فرهنگی بوده است که به خشونت و افراط گرایی دامن زده است. ایالات متحده همچنین با پیامدهای اجتماعی و اقتصادی جهانی شدن، نوآوری های تکنولوژیکی، مهاجرت و بحران های بهداشتی مانند همه گیری COVID-19 دست و پنجه نرم کرده است. این عوامل به ظهور پوپولیسم و ناسیونالیسم در ایالات متحده کمک کرده است که چندجانبه گرایی و همکاری بین المللی را به نفع سیاست های «اول آمریکا» رد کرده است.

چالش های فرامرزی واشنگتن

آمریکا در نظام بین‌الملل با چالش‌های مختلفی مواجه است که جایگاه و نقش این بازیگر را تغییر داده است. ایالات متحده دو رقیب دارد: روسیه و چین، دو بازیگر با منافع و ارزش های گوناگون در مناطق و جغرافیای متفاوت. امروز چین به عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی و نیروهای نظامی در حال توسعه با هدف گسترش نفوذ خود در آسیا و فراتر از آن نقشی برجسته دارد. این بازیگر همچنین مدلی از حکومت و توسعه ارائه کرده که هدف از آن، پیوند اوراسیا از طریق پروژه های زیرساختی و سرمایه گذاری است. به همین ترتیب، روسیه نیز با تصرف کریمه، مشارکت در سوریه و تعامل با اوکراین، قدرت و منافع خود را در اروپا و خاورمیانه را به رخ کشیده است. روسیه همچنین سیاست هایی را اتخاذ کرده که برخی آن را تلاشی برای تضعیف نظم تحت رهبری ایالات متحده از طریق تأثیرگذاری بر انتخابات، انتشار اطلاعات و ایجاد مشارکت با رژیم‌های استبدادی می‌دانند.

چند صدایی متحدان آمریکا

ایالات متحده همچنین با مشکلاتی از جانب متحدان خود روبرو است؛ متحدانی  که مستقل تر شده اند و در منافع و تمایلات خود متفاوت عمل می کنند. ایالات متحده برای حفظ وحدت و اجماع بین متحدان خود در ناتو و سایر سازمان های منطقه ای با چالش های جدی دست به گریان است، زیرا آنها در باب موضوعاتی مانند تجارت، تغییرات آب و هوایی، ایران و حقوق بشر اختلاف نظر دارند. ایالات متحده همچنین به دلیل اقدامات و تصمیمات یکجانبه خود از جمله خروج از توافقات بین المللی، وضع تعرفه ها و نقش آفرینی در مناطق درگیری، با مخالفت متحدان خود مواجه شده است. ایالات متحده همچنین فاقد رهبری و هماهنگی کافی در پرداختن به چالش‌های جهانی، مانند همه‌گیری کووید-19 است، که باعث ایجاد خلأ برای سایر بازیگران شده است.

در این میان، ایالات متحده  تلاش می‌کند تا در صورتی که سیاست متقاعدسازی غیرقابل اجرا باشد، مفهوم جهان‌شمولی خود را از طریق زور تحمیل کند. بنابراین، آمریکا برای حفظ موقعیت مسلط خود در جهان تلاش می کند. این بازیگر منافع را منافع جامعه جهانی نامیده است و به جهانی آزاد تحت رهبری اصول دموکراسی اشاره دارد.. همزمان، ایالات متحده از ادغام سایر بازیگران در سیاست های اقتصادی، گفتمان حقوق بشر و اصول خود با حفظ موقعیت و منافع هژمونیکش در عرصه جهانی تردیدی ندارد.

تعادل جدید یا یک اختلال تازه؟

بنابراین، نظم جهانی به رهبری ایالات متحده در حال تجربه یک تغییر عمیق است، زیرا ایالات متحده با مشکلات متعدد در داخل و خارج از این کشور روبرو است. ایالات متحده دیگر نمی تواند نقش خود را به عنوان رهبر بی چون و چرای جهان فرض کند و همچنین نمی تواند اراده خود را بدون عواقب و هزینه ای بر دیگران تحمیل کند. ایالات متحده باید از طریق اصلاح نهادهای داخلی خود، احیای اتحادها، تعامل با رقبا و سرمایه گذاری در نهادهای بین المللی، خود را با واقعیت های در حال تغییر نظم جهانی وفق دهد.

ایالات متحده همچنین باید بپذیرد که این تنها بازیگری نیست که نظم جهانی را شکل می دهد پس نیاز به همکاری با کشورهای دیگر با منافع و ارزش های مشترک دارد.