به گزارش اکوایران، این صدای برنده دومین مناظره جمهوری‌خواهان در هفته گذشته بود و نیکی هیلی در پاسخ به ویوک راماسوامی، تقریباً به طور معمولی آن را اجرا کرد: «هر بار که شما را می‌شنوم، حس می‌کنم کمی احمق‌ترم».

این بحث که اسماً مربوط به اپلیکیشن چینی تیک‌تاک بود، از آن نظر قابل توجه بود که کشمکش درون حزب را در مورد نقش مناسب آمریکا در جهان آشکار کرد. هیلی قبلاً به حساب راماسوامی رسیده بود و در اولین مناظره جمهوری‌خواهان به او گفته بود: «شما تجربه سیاست‌خارجی ندارید و این مشخص است.»

شبیه کاریکاتور شاهین‌ها 

بنا بر گزارش بلومبرگ، سیاست‌خارجی می تواند گیج کننده و پیچیده باشد. مخصوصاً در کمپین‌ها. کارشناسان سعی می‌کنند آن را ساده کنند و به نامزدها برچسب بزنند. برخی شاهین هستند و برخی دیگر کبوتر. در این بازی، هیلی شبیه کاریکاتور شاهین است.

او از زبان مانوی درباره مبارزه «اخلاقی» بین «خوب و بد» استفاده می‌کند که در آن ایالات‌متحده خوب است و روسیه، چین، کره شمالی و دیگران شر هستند و باید با آنها مخالفت کرد نه «مماشات».

خارجی‌ها تمایل دارند چنین قاب‌بندی را اگر نگوییم ریاکارانه، ساده لوحانه و سطحی تلقی کنند. اما این لزوماً اشتباه نیست. از بسیاری جهات، این کمپین هایپربولی استاندارد است. به طور دقیق‌تر، از یک جهان‌بینی بیرون می‌آید که در سال‌های نه چندان دور در مرکز سیاست خارجی آمریکا و همچنین جمهوری‌خواهان قرار داشت.

انزواطلبی یا بین‌المللی‌گرایی

اگر از عرفان سیاست خارجی بپرسید، دوگانگی که اهمیت دارد، شاهین در مقابل کبوتر نیست. (اغلب مشخص نیست که این اصطلاحات حتی به چه معنا هستند.) بلکه طیفی است  محدود شده توسط انزواطلبی و بین‌المللی‌گرایی.

30pol-haley-ia-whjq-videoSixteenByNine3000

حامیان طرف انزواطلب برای «محدودیت استراتژیک» در امور جهانی و عقب‌نشینی انتخابی از بسیاری از درگیری‌های خارجی آمریکا استدلال می‌کنند. آن‌هایی که در سمت انترناسیونالیسم قرار دارند از تعامل مستمر با متحدان و نهادهای چندجانبه، حتی رهبری «هژمونیک» حمایت می‌کنند، در حالی که ایالات متحده در عمل به عنوان یک پلیس جهانی برای حفظ حداقل نظم عمل می‌کند.

همانطور که چارلز کوپچان در دانشگاه جورج تاون مستند کرده است، در کل تاریخ آمریکا، سیاست خارجی ایالات متحده عمدتاً انزواگرایانه بوده است. اما از جنگ جهانی دوم به بعد، یک اجماع دو حزبی وجود داشت که طرفدار انترناسیونالیسم بود. ایالات متحده به عنوان قدرتی ضروری برای اعمال سیستم‌های تجاری، مالی و امنیتی که مبتنی بر قوانین بود تلقی می‌شد و اعتقاد بر این بود که این سیستم به ویژه به نفع کشورهای کوچکتر است.

با این حال، در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، آونگ به سمت عقب نشینی حرکت کرد. ایالات متحده بیش از حد تحت فشار قرار گرفت و به «ساختن ملت در خانه» نیاز داشت. 

و سپس دونالد ترامپ آمد - که طبق عادتش، با چکش ویرانگر به هر آنچه از اجماع دو حزبی در مورد نیاز به رهبری ایالات متحده باقی مانده بود، حمله کرد. «اول آمریکا»ی او معامله گرایی را به استراتژی، ملی‌گرایی را بر چندجانبه گرایی و انزواگرایی را به رهبری ترجیح می‌داد. ترامپ به متحدان ایالات متحده به دیده تحقیر نگاه می‌کرد. نهادهایی مانند سازمان ملل را که زمانی ایالات متحده به ساخت آن کمک کرده بود، تحقیر کرد و مستبدانی مانند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را در آغوش گرفت در حالی که رهبران دموکراتیک مانند ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین را آزار داد. خلاصه دنیا را زیر و رو کرده بود.

بازگشت به تصورات قدیمی

به نظر می رسد جمهوری‌خواهان حامی جنش دوباره آمریکا را عالی کنید (MAGA) جهان‌بینی ترامپ را پذیرفته‌اند یا حداقل از آن لذت می‌برند. اما در کنگره و جاهای دیگر جمهوری‌خواهانی در رده‌های مختلف وجود دارند که هنوز به تصورات قدیمی در مورد مسئولیت ایالات‌متحده برای حفظ نظم بین المللی پایبند هستند. حزب واقعاً به دو گروه تقسیم شده است و می‌تواند به هر راهی برود.

زمانی که هیلی سفیر ترامپ در سازمان ملل متحد بود، چاره‌ای جز این نداشت که به‌عنوان سفیر ترامپ باشد. اما برای یک دیپلمات ارشد، او همچنین در برخورد با دولت ترامپ غیر دیپلماتیک رفتار میکرد. علاوه بر این، به نظر می‌رسد زمان حضور او در سازمان ملل او را متفکر کرده است. این او را از افرادی مانند ترامپ و راماسوامی متمایز می‌کند.

30Haley-superJumbo

هیلی، کاندیدای ریاست‌جمهوری، متمایز از هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، اکنون کاملاً در اردوگاه بین‌المللی‌گرایی به نظر می‌رسد. همه رقبای جمهوری‌خواه به شدت در مورد چین صحبت می‌کنند، زیرا این موضوع مد است. اما هیلی در مورد نیاز به ادامه حمایت از اوکراین در برابر جنگ تجاوزکارانه  نسل‌کشی‌گونه روسیه و نقش ایالات‌متحده در سایر درگیری‌ها و بحران‌های جهان به همان اندازه روشن است.

او در سال 2021، قبل از حمله روسیه به اوکراین نوشت: «از آمریکای لاتین تا آفریقا تا آسیا و فراتر از آن، میلیاردها نفر برای الهام گرفتن به ایالات متحده نگاه می‌کنند. رهبری ما مهم است.»

نسخه دوم هیلاری

در این مرحله از مبارزات انتخاباتی، به نظر می‌رسد که او طرفدار سیاست خارجی سنتی ایالات متحده برای تعامل و هژمونی در ظاهر خیرخواهانه است که روسای جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه از هری ترومن گرفته تا رونالد ریگان و، بله، جو بایدن - و نامزدهای سابق ریاست جمهوری مانند هیلاری کلینتون- در پیش گرفتند. این ممکن است توضیح دهد که چرا کمپین ترامپ اکنون سعی دارد هیلی را به عنوان نسخه دوم هیلاری معرفی کند.

که ما را به آن طیف دیگر در سیاست آمریکا بازمی‌گرداند - نه طیف بین شاهین و کبوتر، واقع‌گرایان و آرمان‌گرایان، انزواطلب‌ها و انترناسیونالیست‌ها. این یکی بین درک چندگانه و حماقت، از نظر فکری فروتن و پوپولیست، با فکر و بی‌رحم است.

به تعبیر یک بینش معروف، هر کشوری از سیاست خارجی که شایسته آن است برخوردار است. اگر ناظران سؤالات بدی بپرسند، دروغ خواهند شنید. اگر رای دهندگان مقدماتی تکه‌ای کوتاه از سخنرانی را بخواهند گنداب تحویل می‌گیرند. و اگر آمریکایی‌ها به پاسخ‌هایی که ساده‌گرایانه هستند پاداش بدهند و پاسخ‌های زیرکانه را مجازات کنند، امنیت کمتری خواهند داشت.

در حال حاضر، این جمهوری‌خواهان هستند که با این انتخاب بین زیرکانه و بی‌رحم روبرو هستند. حداقل در سیاست خارجی، هیلی ممکن است آخرین امید آنها باشد.