به گزارش اکوایران، ارتش ایالات متحده بار دیگر حضور خود را در خاورمیانه افزایش داده است. پس از شروع جنگ اسرائیل و حماس، ایالات متحده حجم قابل توجهی از تجهیزات نظامی را در منطقه مستقر کرده، از جمله دو گروه ناو هواپیمابر، که هر کدام شامل 8 تا 9 اسکادران است. این تجهیزات نظامی توسط دو جنگده آبی-خاکی حامل 3 هزار تفنگدار دریایی و ملوان که در اوایل ماه اوت به خاورمیانه اعزام شدند، پشتیبانی می شود.

محاسبات آمریکا برهم خورد!

به نوشته اقتصادنیوز، آنچه رخ داده، خلاف الگوی طراحی شده توسط آمریکا است؛ بازیگری که برای حضوری برجسته‌تر در منطقه آسیا-اقیانوسیه، در تلاش برای به حداقل رساندن حضور ارتش ایالات متحده در خاورمیانه بوده است. در چند سال گذشته، تاکید مجدد بر قدرت ارتش آمریکا عمدتاً بر مقابله با اقدامات نیروهای مقاومت و حملات‌شان علیه پرسنل و تأسیسات نظامی آمریکایی در عراق و سوریه متمرکز شده است.تشدید تنش‌ها بالاخص بعد از ترور سردار سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایجاب کرد ایالات متحده حضور خود را در منطقه گسترش دهد. اما این تحولات در قیاس با نمایش قدرت نظامی کنونی ایالات متحده، یکی از مهم‌ترین چالش های این بازیگر بعد از سقوط داعش است.

 سئوال این است، همه اینها چه معنایی برای آینده ارتش ایالات متحده در منطقه خواهد داشت؟ شرکای این کشور در خاورمیانه قبلاً درک کرده بودند که اگرچه ایالات متحده هیچ قصدی برای کنار گذاشتن تضمین های امنیتی خود نداشت، اما به دنبال کاهش حضور فیزیکی نظامی و جایگزینی اش با یکپارچگی منطقه ای و همکاری بیشتر در زمینه مسائل امنیتی بود. در حال حاضر، محاسبه حتی پیچیده‌تر است.کشورهایی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی ممکن است تصور کنند ایالات متحده هم‌چنان مایل است قدرت نظامی خود را برای محافظت از ثبات منطقه افزایش داده و زمینه را برای افزایش توان بازداندگی تهران هموار کند.

231104103748-03-blinken-middle-east-trip-1104

سردرگمی متحدان عرب واشنگتن

آنگونه که نشنال اینترست نوشته، با این حال، بعید است که در دو ماه گذشته نگرانی‌های ریاض و ابوظبی پایان یافته باشد. سوال این گروه از بازیگران این است، آیا حمایت نظامی تزلزل ناپذیر آمریکا در مواقع ضروری از اسرائیل شامل آن‌ها نیز خواهد شد؟ پاسخ، برای این کشورها احتمالا نامشخص است. از میان همه متحدان آمریکا در خلیج فارس، عربستان سعودی به دریافت چنین تضمین‌هایی نزدیک شده است: پیش از 7 اکتبر، پادشاهی در بحبوحه مذاکرات فشرده با ایالات متحده بود که در جریان آن قرار بوده تضمین‌های امنیتی آمریکا هم‌تراز با اسرائیل به دست آورد. قابل درک است که چنین مذاکراتی فعلا متوقف شده است.

همه اینها بدین معنی نیست که هدف ایالات متحده برای تغییر شکل نقش خود در خاورمیانه از یک ضامن امنیتی به یک شریک امنیتی در خطر است. مسیر کاهش ردپای فیزیکی ارتش آمریکا در منطقه به سادگی آشفته‌تر شده است. در اوایل نوامبر، مقامات آمریکایی تاکید کردند که سعودی‌ها همچنان به دنبال عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند، گامی که به ادعایشان برای باز کردن قفل همکاری‌ها و ادغام امنیت منطقه‌ای حیاتی است. اگر در واقع پادشاهی همچنان علاقه مند عادی سازی باشد، هنوز مشخص نیست که چه زمانی مذاکرات می تواند به طور جدی از سر گرفته شود، زیرا رهبری عربستان باید منتظر باشد تا خشم عمومی جهانی علیه اسرائیل در این پادشاهی فروکش کند. چگونگی و زمان پایان جنگ اسرائیل و حماس نیز چشم‌انداز عادی‌سازی ر.ابط اعراب با اسرائیل و همچنین سهولت ترمیم شراکت‌های امنیتی حیاتی اسرائیل با مصر و اردن را تعیین می‌کند.

استقرار کشتی ها، نیروها و سایر تجهیزات نظامی توسط ایالات متحده پس از 7 اکتبر در منطقه نیز به وضوح مسائل را پیچیده می‌کند. آیا ایالات متحده این سطح از حضور نظامی در خاورمیانه را تا زمانی که جنگ اسرائیل و حماس ادامه دارد، با وجود اینکه پایان روشنی در چشم نیست، حفظ خواهد کرد؟ در هر صورت، دولت ایالات متحده ممکن است به شرکای خود اطلاع دهد که استقرار نیروهای نظامی‌اش در منطقه نه یک اقدام امنیتی دائمی و نه بهانه‌ای برای همکاری دفاعی جهت از دست دادن شتاب. به باور ناظران، چنین تلاش‌هایی در «استراتژی خروج» ارتش ایالات متحده برای منطقه نقش اساسی دارند.