به گزارش اکوایران، طی یک سال گذشته و زمانی که دیپلمات‌های غربی دیوانه‌وار از این سر به آن سر دنیا می‌رفتند تا از جنگ‌ها، بحران‌ها و مصیبت‌های جدید جلوگیری کنند، چین به این بی‌نظمی‌ها متمایل شد. حمله ۷ اکتبر حماس و لشکرکشی اسرائیل به نوار غزه، بحران دیگری به پکن داد پکن تا از آن بهره‌برداری کند. در حالی که ایالات متحده با حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل، خود را نزد کشورهای جنوب بی‌اعتبار کرد، پکن واکنشش به جنگ را به دقت تنظیم کرده و به افکار عمومی کشورهای در حال توسعه توجه زیادی داشت.

استراتژی بقا در جهانی آنارشیک

به نوشته مارک لئونارد در فارن افرز، پیش از این نیز هشدار داه شده بود که در حالی که غرب به دنبال حفظ نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین موجود با دستکاری برخی از عناصر آن و دعوت از چند بازیگر دیگر است، استراتژیست‌های چینی به طور فزاینده‌ای بر بقای خود در جهانی بدون نظم متمرکز شده‌اند. آن‌ها به سایر کشورها کمک می‌کنند تا با کاهش سلطه غرب، حاکمیت و آزادی مانور به دست آورند.

از زمان حمله حماس، دولت بایدن تلاش کرده تا همزمان با حمایت علنی از اسرائیل، به طور خصوصی آن را تحت فشار قرار دهد تا حملاتش در غزه را با دقت بیشتری انجام داده و به حل‌وفصل سیاسی مسئله فلسطین اقبال بیشتری نشان دهد. از سوی دیگر و به دلیل نیاز کم‌تر به حفظ تعادل، دست‌وبال چین بازتر بود. پکن، با فراخوان برای راه‌حل دو کشوری، امتناع از محکومیت حماس و تلاش‌های نمادین برای حمایت از آتش‌بس، توانست از احساسات ضداسرائیلی جهانی برای ارتقای جایگاه خود در جهان جنوب استفاده کند. در راستای انطباق با افکار عمومی جهان، چین تا حد امکان از راهبرد گسترده‌تری پیروی کرد که عبارت بود از پذیرش بحران‌های جهانی که سیاست‌گذاران غربی را به ستوه آورده است.

خدعه‌ چین

بحران‌های جهانی جدید به چین فرصت بیشتری می‌دهد تا با لفاظی‌هایش، افکار عمومی جهان جنوب را با خود همراه کند. در این راستا، مقایسه واکنش چین به جنگ غزه با واکنش چین به جنگ در اوکراین آموزنده است.

هنگامی که ولادیمیر پوتین در فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد، مدتی طول کشید تا چین موضع مناسبی بیاید. پکن در پاسخ اولیه خود بی‌ملاحظگی کرد و قبل از صدور بیانیه‌های گیج‌کننده‌اش، منتظر ماند. پکن در بیشتر پیام‌های خود بر حاکمیت ارضی اوکراین تأکید داشت. اما همچنین تلاش کرد بر نزدیکی خود به روسیه مانور داده و با انتقاد از ایالات متحده و ناتو، «نگرانی‌های امنیتی منطقی» این کشور را تأیید کرد. واکنش پکن عمداً مبهم بود تا همه را از خود بیگانه نکند، اما اجرای آن ناشیانه عمل کرد.

جنگ اوکراین

با این حال، پس از حمله ۷ اکتبر حماس، پکن رویکرد خود اصلاح کرد و توانست به سرعت پاسخ دهد. از آنجایی که مشخص شد وزن افکار عمومی جهان جنوب به شدت علیه اسرائیل سنگینی می‌کند، چین فوراً به استفاده سیاسی از این بحران برای انتقاد از استانداردهای دوگانه آمریکا برآمد. در ۸ اکتبر، وزارت خارجه چین با صدور بیانیه‌ای خواستار آتش‌بس راه‌حل به اصطلاح دو کشوری شد. اما علی‌رغم که ۴ تن از کشته‌شده‌های ۷ اکتبر چینی بودند، در این بیانیه از حماس یا عملیات آن انتقادی نشد.

توویا گِرنینگ، محقق مسائل بین‌الملل افزایش لفاظی‌های ضداسرائیلی که حزب کمونیست چین در واکنش به جنگ غزه از طریق کانال‌های رسمی و غیررسمی به آن‌ها متوسل شده را ثبت کرده است. در اواخر اکتبر، چاینا دیلی، یکی از بازوهای پروپاگاندای چین اعلام کرد: «ایالات متحده در سمت اشتباه تاریخ قرار گرفته است». تلویزیون دولتی چین سخنانی ضدیهودی که چند سال پیش توسط یکی از خبرنگارانش منتشر شده بود را تکرار کرد: «یهودیان سه درصد از جمعیت ایالات متحده را تشکیل می‌دهند اما بیش از ۷۰ درصد ثروت آن را در اختیار دارند».

باید این ادبیات را تلاشی آگاهانه برای انعکاس روایاتی که بر گفتگوها در جهان جنوب مسلط هستند، دانست. با همسویی با عقاید اکثریت در کشورهایی مانند اندونزی، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی، چین می‌تواند خود را جایگزینی برای آمریکای جنگ‌طلب، سلطه‌گر و ریاکار معرفی کند.

لفاظی‌های ضداسرائیلی چین به تلاش‌های دیپلماتیک آن نیز سرایت کرد. در ۲۰ نوامبر، گروهی از وزرای خارجه عرب سفری به کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل آغاز کردند. اولین توقف آن‌ها پکن بود، جایی که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین از آن‌ها استقبال کرد. انتخاب پکن به عنوان مقصد اول به جای سفر به فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده مطمئناً عمدی بود. این اتفاق را می‌توان شاهدی بر افزایش نفوذ چین در خاورمیانه از زمان مذاکره برای تنش‌زدایی میان ایران و عربستان سعودی گذشته خواند. اگرچه نشست پکن هیچ نتیجه مشخصی نداشت، اما به نظر می‌رسد که هرگز هدف این نبود. در عوض، این راهی بود تا کشورهای عربی نشان دهند که به غیر از آمریکا گزینه‌های دیگری نیز دارند.

بازی با افکار عمومی

از آغاز کارزار اسرائیل در غزه که دولت بایدن تا حد زیادی از آن حمایت کرده، بی‌اعتمادی به ایالات متحده در سراسر جهان عرب موج می‌زند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکنون عرب‌ها چین را به آمریکا ترجیح می‌دهند. این امر بخشی از روندی بلندمدت بوده، اما با جنگ غزه تشدید شده است. نظرسنجی پاییز ۲۰۲۳ شورای روابط خارجی اروپا از هشت کشور بزرگ غیرغربی برزیل، چین، هند، اندونزی، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی نشان داد که برخلاف قدرت‌های غربی، چین به افکار عمومی جهان جنوب بسیار نزدیک‌تر است. خواه به دلیل اعتقاد بر پیروزی روسیه در اوکراین، احتمال فروپاشی اتحادیه اروپا یا وضعیت شکننده دموکراسی آمریکا، مواضع رسمی چین بسیار مراقب است که با احساسات یک شهروند متوسط برزیلی یا ترک منطبق باشد.

جنگ غزه

تلاش چین برای انعکاس افکار عمومی جهانی در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین، بخشی از یک استراتژی بسیار جامع بوده که هدف آن به دست آوردن حمایت جهان جنوب است. جنگ‌های اوکراین و غزه پشتوانه استدلال چین است که می‌گوید جهان روزبه‌روز بی‌نظم‌تر می‌شود.

از دید پکن، حمایت ایالات متحده از کمپین اسرائیل در غزه نشان می‌دهد که ادعای غربی‌ها بر نظم مبتنی بر قوانین ساختگی و خودخواهانه بوده است. در حالی که ایالات متحده جنایات جنگی روسیه در اوکراین و رفتار چین با اویغورها را محکوم می‌کند، در مواجهه با آنچه بقیه جهان رفتاری یکسان از سوی اسرائیل می‌دانند، سکوت کرده است.

این استراتژی در ۲۰ نوامبر و زمانی که شی جین‌پینگ، رهبر چین در اجلاس مجازی بریکس با تمرکز بر جنگ غزه شرکت کرد، به طور کامل به نمایش گذاشته شد. برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی که اعضای اصلی این بلوک بوده به همراه آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی که اعضای جدید این اتحاد هستند، در این نشست شرکت داشتند. این نشست تلاش آشکاری برای نشان‌دادن این گروه به عنوان جایگزینی جدید برای سازمان‌های غربی مانند گروه ۷ بود. همانند دیدار وانگ با رهبران عرب، نمایش این نشست بسیار مهم‌تر از اصل بود. البته مجدداً اقدامی عملی برای پایان‌دادن به خشونت، چه در کوتاه‌مدت و چه در بلندمدت، پیشنهاد نداد.

علاوه بر این، موضع چین در قبال جنگ غزه تلاشی است برای به رخ کشیدن انزوای نسبی آن. چین تنها یک متحد پیمانی در کل جهان دارد؛ کره شمالی. از زمان جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳، ایالات متحده بر تعهد خود به امنیت اسرائیل ثابت‌قدم بوده است. در مقابل، چین در انتخاب و گزینش شرکای خود در خاورمیانه بسته به موضوعی شراکت، آزاد است. به عنوان مثال، نفت ایران را می‌خرد در حالی که با عربستان سعودی در زمینه فناوری موشک‌های بالستیک همکاری دارد یا زیرساخت‌های سوریه را می‌سازد در حالی که تلاش می‌کند ترکیه را به ابتکار جاده و کمربند وصل کند. به لطف این آزادی نسبی، چین توانسته جنبه عملگرایی واکنش خود به جنگ غزه را بر هر چیز دیگری اولویت دهد. برخلاف ایالات متحده، این کشور متحد دیرینه‌ای ندارد که آن را به خیانت متهم کند.

برخلاف آنچه که بسیاری در واشنگتن معتقدند، چین تلاش نمی‌کند تا این کشورها را در ائتلافی ضدغربی به رهبری چین متحد کند. در حالی که ایالات متحده بر همسویی سایر کشورها با مواضع خود و پیروی آن‌ها از قوانین جهانی تأکید دارد، چین خود را قهرمان «جهان چندتمدنی» و شریک توسعه و حاکمیت آن‌ها معرفی می‌کند.

در اینجا نیز چین با افکار عمومی جهانی بسیار همسو است. بر اساس نظرسنجی دسامبر ۲۰۲۲ و ژانویه ۲۰۲۳ شورای اروپا در روابط خارجی از کشورهای بزرگ غیرغربی، اکثریت قابل‌توجهی از مردم جهان فکر قبول ندارند که کشورهایشان مجبور خواهند شد که بین چین و ایالات متحده یکی را انتخاب کنند. به عنوان مثال، تنها ۱۴ درصد هندی‌ها انتظار دارند تا ده سال دیگر جهانی دوقطبی داشته باشند که در آن مجبور شوند بین بلوک‌های تحت سلطه چین و ایالات متحده یکی را انتخاب کنند. بنابراین، اگرچه ایالات متحده خواستار همسویی نزدیک‌تر از کشورهایی است که در این بین قرار گرفته‌اند، اما عدم تعهد پکن به این آن اجازه داده که در بسیاری از نقاط جهان، به شریک مطلوب سرمایه‌گذاری زیرساختی و توسعه اقتصادی تبدیل شود.

نبرد بر سر غنائم

در تلاش برای مهار جنگ اسرائیل و حماس، دولت بایدن راهبردی برای نزدیک نگه داشتن اسرائیل پیش گرفته و به طور مداوم حمایت خود از تل‌آویو را تکرار کرده و از انتقاد علنی می‌پرهیزد. با این حال، دولت بایدن به صورت علنی و خصوصی، کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل را تشویق می‌کند تا یک استراتژی نظامی واقع‌بینانه در غزه پیش گرفته، به قوانین بین‌المللی توجه داشته باشد و برای تسکین بحران انسانی در حال گسترش اقدامات بیشتری انجام دهد. به نظر می‌رسد که دولت آمریکا قصد دارد پس از فروکش‌کردن خشونت‌ها، خود را واسطه روند سیاسی بین اسرائیلی‌ها، فلسطینیان و عرب‌ها قرار دهد.

باید همه امیدوار باشند که این استراتژی موفق شود؛ اما نزد افکار عمومی جهان، محدودیت‌های رویکرد ایالات متحده و نفوذ بایدن بر نتانیاهو قابل توجه بوده است. با افزایش تلفات غیرنظامی در اثر حمله هوایی اسرائیل، استدلال‌های غرب در دفاع از نظم مبتنی بر قوانین برای مردم جنوب رنگ می‌بازد. این امر می‌تواند عواقب طولانی‌مدتی برای اوکراین داشته باشد که مشروعیت مبارزه خود را از ماهیت نظم‌شکنی تجاوز روسیه گرفته است. اگر در آینده، شی تصمیم سرنوشت‌ساز حمله به تایوان را بگیرد، مطمئناً امیدوار خواهد بود که موضع او در قبال جنگ غزه باعث شده باشد که جهان جنوب به جای واشنگتن، از پکن حمایت کند.