به گزارش اکوایران، جاسوس سابق شوروی و جنگ‌سالار اعظم دو دهه اخیر روسیه جامعه کشور به شکل دلخواه خود تغییر داده و حالا مستقیما روبروی غرب قرار گرفته است. اما روابط خودکامه کرملین و دشمنانش این‌چنین نبوده و در تحولات بیست سال گذشته به این نقطه رسیده است.

بلومبرگ در مقاله‌ای به قدرت‌گرفتن و ثبیت جایگاه پوتین در حکومت روسیه، سِیر روابطش با غرب و آینده رژیم او پرداخته است که توسط اکوایران در دو قسمت ترجمه شده و تقدیم خوانندگان می‌گردد.

نوستالژی امپراتوری

کلوپ شبانه ساحلی در تفرجگاه سوچی دریای سیاه مانند نسخه‌ای مدرن از مبارزه گلادیاتورها در روم باستان بود. مبارزین روس در مسابقه هنرهای رزمی ترکیبی یک تیم «جهانی» را شکست دادند. زنان پرچم‌های روسیه را به اهتزاز در آورده و در حالی که تیم میزبان پیروز می‌شد، جمعیت غرش می‌کرد. نکته جالب مسابقات، ناک‌اوت یک مبارز ۴۴ساله آمریکایی بود.

آگوست ۲۰۱۳ بود و ولادیمیر پوتین با پیراهن سفیدی در ردیف جلو نشسته و توسط گارد امنیتی و شرکای سیاسی خود احاطه شده بود. شش ماه بعد، رئیس‌جمهور روسیه با تصرف شبه‌جزیره کریمه و در نهایت، حمله‌ای تمام‌عیار به اوکراین که هفته آینده وارد سومین سال خود می‌شود، کشورش را در مسیر جنگ قرار داد.

رویداد سوچی نمایی از جهان‌بینی پوتین است؛ نمایش قدرت روسیه در رویارویی با آنچه او بی‌احترامی به جایگاه کشورش در نظم جهانی می‌داند. در حالی که رهبر اقتدارگرای کرملین آماده شده تا در انتخابات ماه آینده، جای پایش در قدرت را سفت کند و خصوصاً پس از اینکه دونالد ترامپ تهدید کرد که در صورت بازگشت به کاخ سفید، به روسیه اجازه می‌دهد با کشورهای ناتو که سهمیه دفاعی خود را نمی‌پردازند، هر کاری که مایل است انجام دهد، یافتن راهی برای مهار پوتین بیش از پیش ضرورت می‌یابد.

قمار پوتین

پوتین تلاش می‌کند در جنگ اوکراین ضربه‌ای قاطع به ایالات متحده و اروپا وارد کرده تا نظم جهانی را به نفع روسیه تغییر دهد. قمار پوتین این است که می‌تواند جهان را در مقابل خود به زانو دربیاورد. چین با جاه‌طلبی‌های سرزمینی خود نیز به دقت در حال تماشاست که روسیه تا چه اندازه می‌تواند مرزها را جابه‌جا کند.

فیونا هیل، مشاور ارشد سابق کاخ سفید می‌گوید: «او دقیقاً روی تخت پادشاهی خود نشسته، کل طرح را زیر نظر دارد و سعی دارد بفهمد که چگونه می‌تواند از تحولات بین‌المللی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. شاید به نظر برسد که پوتین شکست‌های بزرگی متحمل شده، اما در واقع، دارد برنده می‌شود و خودش نیز فکر می‌کند که در حال پیروزشدن است».

با تشویق ترامپ، مخالفت جمهوری‌خواهان آمریکا برای ادامه تسلیح اوکراین رو به افزایش گذاشته است. ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی نیز روز دوشنبه از آمریکایی‌ها خواست برای مخالفت با کمک مالی به اوکراین با کنگره لابی کنند و گفت که «تا صد سال سیاه» امکان ندارد که پوتین در جنگ شکست بخورد.

اینکه چگونه پوتین به اینجا رسید، ماجرایی سه‌قسمتی است که بر اساس واقعیت‌های گزارش‌نشده و گفتگوهایی با سران سابق کشورها، دیپلمات‌ها و مقامات ارشد کرملین قرار دارد.

مسیح کرملین

پوتین مأمور کی‌جی‌بی بود که پس از ناآرامی‌های دهه ۹۰ تحت رهبری بوریس یلتسین، از سایه بیرون آمد تا کشورش را رهبری کند. او رئیس‌جمهوریست که الیگارشی به وجود آمده از دل کمونیسم را میان بین برد و به حاکم مطلق روسیه تبدیل شد. او اکنون رهبر زمان جنگ است که تلاش دارد تا حمله‌اش به اوکراین به شکستی شبیه افغانستان منجر نشود؛ شکستی که به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد.

حتی در حالی که صدها هزار روس در جنگ علیه نیروهای اوکراینی که به بن‌بست رسیده، کشته یا زخمی شده‌اند، پوتین ۷۱ساله خود را آماده پنجمین دوره ریاست‌جمهوری خود می‌کند. از سوی دیگر نیز با تزلزل حمایت‌های تسلیحاتی متحدان غربی کیف، اوکراینی‌ها به سختی تلاش می‌کنند تا به دستاوردی برسند.

پوتین در انتخابات ۱۷ مارس با رقیبی جدی که بتواند جلوی تمدید شش‌ساله ریاست‌جمهوری او را بگیرد، روبرو نیست؛ شغلی که حتی او نیز مطمئن نبود بعد از اولین دوره ریاست‌جمهوریش که ۲۰ سال پیش به پایان رسید، دوام بیاورد. کرملین مصمم است که پیروزی پوتین در انتخابات را به مهر تأیید مردم بر حمله به اوکراین معرفی کند.

در عین حال، پوتین با سرعتی بی‌سابقه در حال تغییر جامعه روسیه به شکل دلخواه خود است. او شور میهن‌پرستانه با ترکیبی از حس نوستالژی نسبت به امپراتوری روسیه و شوروی، به موازات خشن‌ترین سرکوب‌ها طی چندین دهه را برانگیخته است. او خود را مدافع حاکمیت روسیه و ارزش‌های سنتی مسیحی ارتدکس در برابر غرب «لیبرال» می‌داند.

اگرچه حمله او به اوکراین بزرگ‌ترین جنگ اروپا از زمان جنگ جهانی دوم را آغاز کرد، اما تصور ابعاد گسست بین روسیه و غرب در دو سال گذشته هنوز برای بسیاری سخت به نظر می‌رسد.

ماه‌ها پس از پیروزی پوتین در انتخابات ۲۰۱۸، روسیه میزبان صدها هزار بازدیدکننده خارجی برای جام جهانی فوتبال بود. امانوئل ماکرون با پوتین در فینال مسکو نشست تا نظاره‌گر پیروزی تیم کشورش باشد.

رئیس‌جمهور فرانسه از جمله کسانی بود که سعی کرد از روابط شخصی خود با پوتین استفاده کند. مهم‌ترین نگرانی او این بود که اگر اروپا روسیه را ندید بگیرد، ممکن است مسکو به مدار پکن بگراید. سال ۲۰۱۹، ماکرون پوتین را به اقامتگاه تابستانی خود دعوت کرد. یک سال بعد و در نقطه عطف بعدی روابط آن‌ها، پوتین به ماکرون گفت که ممکن است خود الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان کرملین که از سوءقصد در روسیه جان سالم به در برده بود، پشت ماجرای مسموم‌شدنش باشد.

میلوش زمان، رئیس‌جمهور سابق چک که مسکو او را نسبت به روسیه خوش‌بین می‌داند، گفت که او درباره پوتین، به ویژه در مورد نیتش در اوکراین به نادرستی قضاوت کرد.

او در مصاحبه‌ای اذعان کرد: «من فکر می‌کردم که ولادیمیر پوتین منطقی است، نه احساساتی و قدمی برنمی‌دارد که به طور عینی منافع فدراسیون روسیه را تضعیف کند. بنابراین به همین دلیل است که من مدت کوتاهی قبل از حمله روسیه علناً گفتم که روس‌ها آن‌قدر احمق نیستند که به اوکراین حمله کنند؛ اما متأسفانه چنین شد که آن‌ها احمق بودند».

رانده از غرب

همه این‌ها با آن چهره پرانرژی و جودو دوست که جایگزین یلتسین شد و مشتاق شراکت با ایالات متحده و اروپا بود، فاصله زیادی دارد. در آن دوره، پوتین حتی پیشنهاد کرد که روسیه به ائتلاف ناتو بپیوندد؛ ائتلافی که اکنون او تهدیدی وجودی برای کشورش می‌داند.

این پوتین اولین رهبر خارجی بود که پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با جورج دبلیو بوش تماس گرفت و از او حمایت کرد. پیش از آن نیز تونی بلر، نخست‌وزیر وقت بریتانیا در مارس ۲۰۰۰، در حالی که پوتین هنوز سرپرست ریاست‌جمهوری بود، برای گفتگو با او به سنت‌پترزبورگ رفت. این دو حتی به تماشای اپرای «جنگ و صلح» سرگئی پروکوفیف رفتند.

پوتین با مرور داستان پیشنهادش برای پیوستن به ناتو، غرب را مقصر دانست. او گفت که پس از فروپاشی شوروی که به جنگ سرد پایان داد، «ما فکر می‌کردیم که بخشی از جهان غرب شده‌ایم. من حدس می‌زنم مشکل واقعی، منافع ژئوپلیتیکی و تکبر آن‌ها نسبت به دیگران بود».

یکی از مشاوران ارشد پوتین در آن زمان گفت که رهبر روسیه واقعاً می‌خواهد روابط نزدیک‌تری با غرب داشته باشد. او نه تنها با رهبران خارجی، بلکه با وزرا و حتی گاهی تنها با سفرا ملاقات می‌کرد تا دیدگاه‌های خود، از جمله در مورد بحث‌برانگیزترین موضوعات مانند جنگش در چچن را توضیح دهد. البته فارغ از هر آنچه که پوتین می‌گوید، ارتش روسیه باور نداشت که بتوان با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی متحد شد.

اوگنی بوژینسکی، ژنرال سابق روسیه که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ در بخش روابط بین‌الملل این وزارت دفاع خدمت کرد، گفت: «ما هرگز در وزارتخانه هیچ دستوری دریافت نکردیم که نشان‌دهنده جدی‌بودن چنین نیتی باشد».