نیاز جهان به راههای جدید برای مقابله با تاکتیکهای قدیمی-۱
تهدید بزرگ ترامپ نسخه 2.0/ همه چیزهایی که با ریاست جمهوری او در خطر است
اکوایران: دیدگاههای کلی ترامپ نسبت به جهان امروز با آنچه در دوره اول ریاست جمهوریاش بود تفاوت چندانی ندارد. چیزی که تغییر کرده این است به مراتب کمتر احتمال دارد که اعضای دولت جدید ترامپ بدترین انگیزههای او را مهار کنند.
به گزارش اکوایران، ترامپ از زمانی که قدرت را ترک کرد، دیدگاههای خود را تغییر چندانی نداده است، اما محیط او، در داخل و خارج، تغییر کرده است.. فارنافرز در یادداشتی رویکرد احتمالی دونالد ترامپ در قبال سیاست خارجی به خصوص در رابطه با خاورمیانه و اروپا را پیشبینی کرده است و همچنین به بررسی راههایی پرداخته است که رهبران جهان برای بازگشت این مرد غیر قابل پیشبینی آماده میشوند پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که بخش اول آن در ادامه آمده است:
اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده در مورد ناتو در اوایل فوریه، سرزنش سریع و غیرمعمولی از سوی رهبران سراسر جهان را برانگیخت. ترامپ در سخنرانی در یک گردهمایی انتخاباتی در کارولینای جنوبی گفت که به عنوان رئیس جمهور، روسیه را تشویق میکند تا با هر عضوی از ائتلاف که دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع نکرده است، «هر کاری که میخواهد انجام دهد»، رقمی که اعضا در سال 2014 با آن موافقت کردند. چارلز میشل، رئیس شورای اروپا، این اظهارات را «بی پروا» خواند. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو گفت که این اقدام «تمام امنیت ما را تضعیف میکند». جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، آن را «غیر آمریکایی» خواند.
دعوت آشکار به جنگ تکان دهنده بود، اما تحقیر ناتو چندان تعجب آور نبود: ترامپ مدت هاست نارضایتی خود را از دیگر اعضای ناتو اعلام کرده است. او همچنین سابقه دوستی با رهبران اقتدارگرا را دارد - شاید رابطه او با هیچ کدام به اندازه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، پرشورتر نباشد. بهنظر میرسید صحبتهای ترامپ به جای نشان دادن خشم از ناتو، بر نکته مهمتری در مورد دور دوم احتمالی او در قدرت تأکید میکرد: با پشت سر گذاشتن ترامپ 1.0، همه میدانند چه اتفاقی میتواند در 2.0 بیفتد، اما از آنجایی که شرایط اطراف ترامپ تغییر کرده است، نسخه 2.0 تجربه بسیار پر فراز و نشیبتری خواهد بود.
ترامپ از زمانی که قدرت را ترک کرد، دیدگاههای خود را تغییر چندانی نداده است، اما محیط او، در داخل و خارج، تغییر کرده است - و شاید درک ترامپ از نحوه اعمال قدرت اجرایی نیز همینطور باشد. وضعیت واشنگتن به طور قابل توجهی خطرناکتر از سالهای دولت او است، با جنگهای متعدد، تشدید رقابت قدرتهای بزرگ و نظم لیبرال در حال فروپاشی. علاوه بر این، تیم ترامپ در حالی که خارج از قدرت است، کارهایی را انجام داده است که بار اول انجام نداد. یک حزب جمهوری خواه متحول شده به آنها قدرت میدهد و با فهرست بسیار دقیقی از دوستان و دشمنان مجهز هستند - و بنابراین در موقعیت بهتری قرار می گیرند تا سیاست بوروکراتیک را به خواست خود منحرف کنند. کشورهایی که در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ آماده رشد خواهند بود، رقبا و دشمنان ایالات متحده مانند چین و روسیه هستند. کسانی که به احتمال زیاد آسیب خواهند دید، دوستان سنتی ایالات متحده مانند کشورهای اروپایی، ژاپن و شرکای نیمکره غربی هستند.
البته پیشبینی سیاستهای دقیق دولت ترامپ در آینده غیرممکن است، به ویژه به این دلیل که این سیاستها ویژگیهای رئیسجمهوری را دارند که احساساتی و بیانضباط است و به راحتی حواسش پرت میشود. اما دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم ترامپ 2.0 نسخه تقویت شده ترامپ 1.0 خواهد بود. بازگشت او منجر به ایجاد یک ایالات متحده یکجانبهتر، منزویتر و گاهی تهاجمیتر خواهد شد که کمتر متعهد به حفظ ساختارهای ژئوپلیتیکی و ارزش های لیبرالی است که در حال حاضر تحت فشار فزاینده هستند.
ترامپ در مسیر نامزدی جمهوریخواهان قرار دارد و در نظرسنجیهای ملی به بایدن نزدیک است. با توجه به این موضوع، کارشناسان امنیت ملی هر روز تلاش قابل توجهی را صرف ارزیابی پیامدهای شوکهای ژئوپلیتیکی بالقوه میکنند.
آدم بزرگی بالای کار نیست
دیدگاههای کلی ترامپ نسبت به جهان امروز با آنچه در دوره اول ریاست جمهوریاش بود تفاوت چندانی ندارد. با وجود همه نشانهها، او همچنان معتقد است که شبکه اتحاد جهانی واشنگتن یک مانع است، نه یک دارایی؛ این که پاره کردن رژیمهای تجارت جهانی بهترین راه برای امنیت و رفاه اقتصادی است. اینکه ایالات متحده بیش از روابط عمیق با متحدان دموکراتیک دیرینه، از معاشرتهای دیپلماتیک با دیکتاتورها سود میبرد. و اینکه یک سیاست خارجی یکجانبه و بیش از حد معاملهای بهترین راه برای مقابله با دشمنان و دوستان است. او همچنین همچنان منافع ایالات متحده را با منافع خود، چه سیاسی و چه مالی، در هم میآمیزد.
چیزی که تغییر کرده این است به مراتب کمتر احتمال دارد که اعضای دولت جدید ترامپ بدترین انگیزههای او را مهار کنند. در دوره اول ترامپ، بسیاری از مهمترین اعضای تیم امنیت ملی او و متحدان جمهوریخواهش در کاپیتول هیل، دیدگاههای سنتی جمهوریخواهانهتری داشتند. وقتی ترامپ ابراز تمایل کرد که در مسیری متفاوت حرکت کند، آنها دسترسی و نفوذ داشتند تا توضیح دهند چرا ممکن است این ایده بدی باشد و اغلب او را متقاعد میکردند. این همان چیزی است که، برای مثال، در بررسی استراتژی افغانستان در سال 2017 انجام شد.
ترامپ تا الان طرحهایی را برای ارعاب بوروکراسی با طبقهبندی مجدد کارمندان طراحی کرده است تا از حمایتهای خدماتی محروم شوند و اخراج دسته جمعی آنها ممکن شود. متحدان او در مورد استفاده از اختیارات ریاست جمهوری برای ریشه کن کردن اعضای ارتش که تمایل کافی به رویکرد «دوباره آمریکا را عالی کنیم» نشان نمیدهند صحبت می کنند. ترامپ مطمئناً اشتباه دوره اول خود را در انتصاب مقامات ارشد و نظامیان، مانند ژنرالهای بازنشسته جیم متیس و جان کلی که بر ترجیح وفاداری خود به قانون اساسی بر وفاداری شخصی به ترامپ مصمم بودند، تکرار نخواهد کرد. و بسیاری از وفاداران ایدئولوژی ترامپ که در دولت اول خدمت کردند، اکنون درک بهتری از بوروکراسیهایی دارند که زمانی آنها را اذیت میکردند – و در صورت به دست آوردن مجدد قدرت، در موقعیت بهتری برای اعمال تغییرات رادیکالتر خواهند بود.
در تئوری، کنگره هنوز هم میتواند یک رئیس جمهور مخرب را محدود کند. اگر دموکراتها میتوانستند کنترل سنا را حفظ کنند یا کنترل مجلس را دوباره به دست آورند، میتوانستند از قدرت خزانه برای هدایت آنچه که قوه مجریه میتواند یا نمیتواند استفاده کرد. اما این ابزارهای قانونگذاری ضعیفتر از آنچه به نظر میرسد هستند. به عنوان مثال، کنگره قانونی را تصویب کرده است که خروج رسمی رئیس جمهور از ناتو را دشوارتر میکند. با این حال، این گونه قوانین از نظر قانون اساسی مبهم هستند. و رئیسجمهور میتواند صرفاً این اتحادها را بهعنوان یک موضوع سیاستی انکار کند - برای مثال، با به صفر رساندن تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در ناتو یا با اعلام با صدای بلند که در صورت حمله روسیه به کشورها، از آنها دفاع نمیکند - میتواند به طور مؤثری ائتلاف را تضعیف کند، حتی بدون خروج رسمی ایالات متحده از ناتو. با توجه به اختیارات قابل توجه قوه مجریه، هیچ راه خوبی برای کنگره وجود ندارد تا بتواند سیاست خارجی ایالات متحده را در برابر ترامپ مقاوم کند. ترامپ همچنین با کنگرهای مواجه خواهد شد که تمایل کمتری به تحمیل چنین محدودیتهایی دارد، زیرا تسلط ایدئولوژیکش را بر حزب جمهوری خواه تثبیت کرده است، که نخبگان قدیمی آن دیگر نمیتوانند ادعا کنند که دستور کار او ناهنجار است و باید در برابر آنها مقاومت کرد.
جهانی متفاوت
اما شاید بزرگترین دلیل متفاوت بودن ترامپ 2.0 با ترامپ 1.0 تغییرات در محیط ژئوپلیتیک خارج از کشور باشد. اگر او به دفتر بیضی شکل بازگردد، ترامپ در دنیایی بسیار آشفتهتر خواهد بود. در سال 2017، ترامپ در دوران پایان عصر پسا جنگ سرد روی کار آمد. تنش با چین و جنگهای داغ در خاورمیانه علیه طالبان و دولت اسلامی موسوم به داعش وجود داشت، اما وضعیت امروز بسیار وخیمتر است. او اکنون در بحبوحه جنگهای داغ بزرگ در شرق اروپا و خاورمیانه، خطر فزاینده درگیری در سراسر تنگه تایوان و دریای چین جنوبی، تشدید تنشها با ایران و کره شمالی و سایر بحرانها، برای بار دوم نامزد میشود. جهانی سرکش، تعامل و رهبری بینالمللی بیشتری را میطلبد که واشنگتن اغلب از سال 1945 ارائه کرده است - برعکس آنچه در صورت بازگشت ترامپ وجود خواهد داشت.
سیاست خارجی دولت دوم ترامپ احتمالاً ترکیبی غیرعادی از تداوم و تغییر خواهد بود. به نظر میرسد برخی از سیاست های او در ابتدا تنها از نظر درجه با بایدن متفاوت است. ترامپ مطمئنا رقابت اقتصادی با چین را تشدید خواهد کرد، البته با تمرکز بر کاهش کسری تجاری دوجانبه و تقویت زنجیره تامین حیاتی. او ممکن است یک دستور کار ریگان مانند «صلح از طریق قدرت» را اعلام کند که هزینههای دفاعی ایالات متحده را افزایش میدهد، هدفی که میتواند در درون حزب دموکرات، شاهینها را از کبوترهای جدا کند، درست همانطور که کمک به اوکراین اکنون بینالمللیگرایان را از نو انزوا طلبان در حزب جمهوریخواه جدا میکند.
اما چنین سیاستهایی البته با یک چرخش ترامپی همراه خواهد بود. افزایش نظامی احتمالاً با سیاسیسازی تهاجمی ارتش همراه خواهد بود، زیرا ترامپ به دنبال ریشهکن کردن رهبران ارشدی است که معتقد است در گذشته وفاداری ناکافی به او نشان دادهاند.
خاورمیانه چه میشود؟
به طور کلی، به نظر می رسد دولت ترامپ از خاورمیانه عقب نشینی کند. از آنجایی که ترامپ هیچ علاقهای به تامین امنیت برای جهان ندارد، احتمالاً دولت او تمایل کمتری به انجام اقداماتی خواهد داشت که دولت بایدن، همراه با بریتانیا، برای محافظت از خطوط کشتیرانی حیاتی در برابر حملات حوثیها (انصارالله) انجام داده است.
تصور اینکه دولت ترامپ به اندازه دولت بایدن متعهد به دستیابی به صلحی پایدار باشد که هم منافع اسرائیل و هم فلسطین را در بر بگیرد، سخت است. میل به یک معامله بزرگ با عربستان سعودی ممکن است ترامپ را وادار کند که به موضوع فلسطین بپردازد - چیزی که در توافقنامه ابراهیم از روی میز خارج بود اما پس از حملات 7 اکتبر و جنگ در غزه نمیتوان آن را نادیده گرفت. سناریوهای معدودی برای یک نتیجه مطلوب در خاورمیانه وجود دارد و هیچ سناریویی وجود ندارد که به تعهد قابل توجه ایالات متحده نیاز نداشته باشد. بنابراین سخت است که پیشبینی کنیم ترامپ چگونه میتواند با تمایل به کنار گذاشتن تعهدات آمریکا در خاورمیانه، حمایت خود از اسرائیل را ثابت کند.
دور دوم ریاست جمهوری ترامپ همچنین احتمالاً شامل عدم انسجام بیشتر سیاستها در خاورمیانه خواهد بود، با این حال، او همچنین ممکن است مایل به عقب نشینی از منطقه با انجام برخی اقدامات نظامی دراماتیک در راه خروج باشد. با توجه به دستور ترامپ برای ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، در سال 2020 - اقدامی مخاطره آمیز که بسیاری در دولت از آن بیم داشتند که مارپیچ تشدید تنش با تهران را به همراه داشته باشد. در صورت هدف قرار دادن پرسنل آمریکایی، او ممکن است بیش از بایدن مایل به انجام حملات مرگبار باشد. یا بازگشت به سیاستی که دولت ترامپ آن را «فشار حداکثری» مینامد، برای دستیابی به توافق هستهای بهتر از توافقی که در سال 2017 به ارث برده بود.
ادامه دارد...
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
رانا و شاهین بازار خودرو را آتش زدند
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
شوهران قاتل قصاص نمیشوند؟/ واکاوی حقوقی مجازات همسرکشی در ایران
-
جزئیات تازه از ماجرای واریز یارانه آبان/ سازمان هدفمندی یارانهها: یارانه هیچکس حذف نشده است
-
جنگ اوکراین به نقطه جوش رسید/ کییف پیام هشدار گرفت؛ حملات هوایی گسترده روسیه در راه است
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم