به گزارش اکوایران، وقتی مجلس نمایندگان آمریکا یک هیات ویژه را تشکیل داد که وظیفه آن بررسی چگونگی مقابله ایالات متحده با نفوذ جهانی فزاینده پکن بود، قانونگذاران آن را کمیته منتخب درباره حزب کمونیست چین نامیدند، نه «در مورد چین».

رئیس کمیته، مایک گالاگر، در اولین جلسه استماع این تفاوت را به وضوح بیان کرد: «این کمیته باید دائماً بین حزب کمونیست چین و خود مردم چین تمایز قائل شود.» که او آنها را به عنوان «قربانیان» اصلی حزب معرفی کرد. البته رهبران چین روابط خود را با آمریکا اینگونه تنظیم نمی‌کنند.

به گزارش بلومبرگ، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین می‌گوید که ایالات متحده دغدغه‌اش سرکوب چین و نه «حزب کمونیست چین» است.

گراهام آلیسون از دانشگاه هاروارد می‌گوید آنچه در حال آشکار شدن است، یک قدرت جهانی تثبیت شده است که در تلاش است بفهمد چگونه با یک قدرت رو به رشد مقابله کند. آلیسون نویسنده تله توسیدیدس است، کتابی که از کشمکش بین اسپارت و آتن به عنوان قیاسی برای بن بست فعلی استفاده می‌کند.

نحوه قاب بندی تنش مهم است. اگر آنچه در حال رخ دادن است این باشد که چین در حال کامل کردن تبدیل شدن به یک ابرقدرت است، شاید تنها گزینه آمریکا این باشد که نیروهای خود را از اقیانوس آرام غربی برای تطبیق با ارتش قدرتمند چین خارج کند و به سادگی با سهم رو به رشد این کشور در تولید ارزش افزوده جهانی زندگی کند. اما اگر نزاع کنونی بیشتر از جهت‌گیری حزب کمونیست چین تحت رهبری شی جین‌پینگ نشات می‌گیرد، فشار جهانی به رهبری ایالات متحده بر پکن به طور بالقوه می‌تواند مسیر تغییر را پیش ببرد.

رانا میتر، یکی دیگر از افراد برجسته دانشگاه هاروارد و کارشناس چین امروزی، می‌گوید: «شی بسیار مهم است، هیچ راهی برای دوری از آن وجود ندارد.» میتر، نویسنده تعدادی کتاب در مورد چین، در مصاحبه اخیر خود گفت که یک «آزمایش نظری» خوب، مقایسه وضعیت کنونی روابط ایالات متحده و چین با دو دوره دیگر پس از جنگ جهانی دوم است.

چرا چین هرگز نتوانست به دموکراسی برسد؟

اول، مسیری است که چین احتمالا همراه با بازندگان جنگ داخلی این کشور در دهه 1940 به سمت آن رفت، کومین تانگ به رهبری چیانگ کای شک. میتر می‌گوید، کی‌ام‌تی در حالی که اسماً طرفدار دموکراسی محدود بود، مانند حزب کمونیست در نهایت قصد داشت «کنترل خود» را حفظ کند. به عبارت دیگر، سرزمین اصلی چین، با وسعت عظیم و تاریخ طولانی خودکامه، ممکن نبود به عنوان یک لیبرال دموکراسی به سبک غربی توسعه یابد.

چانگ

قبل از اینکه کمونیست‌ها قدرت را در دست بگیرند، چین تحت رهبری چیانگ به سمت «نوعی دولت استبدادی با جامعه مدنی محدود و یک مدل اقتصادی که در برخی حوزه‌ها فرمان از بالا به پایین و در برخی دیگر از بازار عرضه می‌کند» پیش می‌رفت. این به وضوح مسیری بود که کی‌ام‌تی می‌رفت. او می‌گوید که این نوع ساختار «بی‌شباهت به جایی که دنگ شیائوپینگ به آن رسید» نبود.

دنگ توسعه اقتصادی را در اولویت قرار داد و وجود جامعه مدنی را بسیار بیشتر از آنچه در دوره مائوتسه تونگ بود، مجاز دانست. او و جانشینش، جیانگ زمین، بر افزایش عمده نقش بخش خصوصی نظارت داشتند. میتر می‌گوید، هم در چین کی‌ام‌تی و هم در چین دنگ شیائوپینگ، نگرانی‌های غرب «به‌ویژه با نگرانی ایدئولوژیک در مورد چین در جهان مرتبط نبود».

حتی در اواخر سال 2001، واشنگتن و پکن توانستند بحرانی را مدیریت کنند که شامل برخورد دو هواپیمای نظامی خود بر فراز دریای چین جنوبی بود.

با این حال، طی دو دهه گذشته، اوضاع در چین تغییر کرده است. با بسته شدن چشمگیر فضا برای بازیگران غیرحزب کمونیست چین، تغییری قدرتمند به سمت یک دولت به شدت امنیتی شده وجود دارد. میتر می‌گوید تنها شی مقصر همه چیز نیست. بحران مالی سال 2008 و چالش‌های اقتصادی عمیقی که برای اقتصادهای پیشرفته به همراه داشت نیز نقش مهمی در ایجاد این وضعیت ایفا کرد.

او می‌گوید واکنش رهبران چین این بود که «در نهایت غرب از نظر مدل اقتصادی خود توخالی به نظر می‌رسد.»

توانایی چین برای ادامه رشد بدون بحران، نه تنها در زمینه اقتصادی، بلکه به طور گسترده‌تر، حتی در زمینه ژئوپلیتیک نیز اعتماد به نفس زیادی به این کشور داد.

20240407_122654

تحولات اخیر نیز باعث ایجاد غرور در پکن شده است. شی و معاونانش تلاش‌های آمریکا و متحدانش برای محافظت از اقتصادشان در برابر اثرات بی‌ثبات‌کننده سیاست‌های حزب کمونیست چین را به‌عنوان تلاش‌هایی برای عقب نگه‌داشتن چین توصیف می‌کنند.

هفته گذشته شی به مارک روته، نخست وزیر مستعفی هلند (و رئیس احتمالی آینده ناتو) گفت که «هیچ نیرویی نمی‌تواند سرعت پیشرفت علمی و فناوری چین را متوقف کند.»

در روزهای اخیر، جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا به صراحت گفته است که ایالات متحده می‌خواهد رابطه «سالم» با چین را حفظ کند، اما هشدار داد که این سیاست‌های فعلی است که بی‌ثبات کننده است

زمان نشان خواهد داد که پیام او چه تاثیری خواهد داشت.