به گزارش اکوایران، درگیری نظامی در حال گسترش اسرائیل و ایران که پس از حمله به کنسولگری دمشق، منجر به پاسخ تهران با یک رگبار پهپادی و موشکی عظیم شد، یکی از بزرگترین حملات مستقیم نظامی به اسرائیل از زمان جنگ 1967 بود.

به نوشته سید حسین موسویان، محقق دانشگاه پرینستون و دیپلمات سابق ایرانی در میدلیست آی، منطقه و جهان اکنون با شش واقعیت مواجه است.

اول، در دهه‌های اخیر، خاورمیانه در بحبوحه شکست روند توافق اسرائیل و فلسطین گرفتار آشوب شده است. مداخلات نظامی روسیه و آمریکا در افغانستان؛ رویارویی اسرائیل و لبنان؛ تهاجم عراق به ایران و کویت؛ جنگ آمریکا علیه عراق؛ مداخله ناتو و اعراب در لیبی؛ جنگ سوریه؛ و جنگ عربستان علیه یمن. این رویدادها به گسترش تروریسم، فرقه‌گرایی، فساد و ظهور بازیگران غیردولتی دامن زده است.

دوم، خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران، علاوه بر رویارویی‌های نظامی در سراسر منطقه، خصومت‌ها بین آمریکا و ایران را تشدید کرد.

سوم، از 7 اکتبر و شروع جنگ غزه، خاورمیانه در وضعیت وخیم نظامی، امنیتی و سیاسی قرار گرفته است و خطر جنگ منطقه‌ای جدی‌تر از گذشته شده است. بیش از 100،000 نفر کشته، زخمی یا اسیر شده‌اند و بیش از دو میلیون فلسطینی در غزه آواره شده‌اند.

چهارم، ایران و اسرائیل در طول چهار دهه گذشته هرگز نتوانسته‌اند یکدیگر را شکست دهند. آمریکا و ناتو با تمام ظرفیت خود به دفاع از اسرائیل ادامه خواهند داد. اما در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق در دهه 1980، اگرچه قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای از صدام حسین حمایت کردند، ایران توانست از خاک خود دفاع کند -و قدرت نظامی‌اش از آن زمان تاکنون افزایش یافته است. تداوم رویارویی به نفع کسی نیست.

پنجم، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تلاش کرده تا تنش‌ها را تشدید کند و آمریکا را وارد جنگ با ایران کند. حمله به کنسولگری ایران در راستای همین استراتژی بود.

و سرانجام، خاورمیانه در میان بحران‌های متعدد در آستانه فروپاشی است و نمی‌تواند جنگ دیگری را تحمل کند. اجماع گسترده‌ای وجود دارد که جنگ بین ایران و اسرائیل منطقه را به فاجعه دیگری می‌کشاند که در آن همه شکست می‌خورند.

An anti-Israel billboard with a

آستانه فروپاشی

علی‌رغم این وضعیت ناگوار، قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای عمدتاً بر دیپلماسی کوتاه‌مدت متمرکز شده‌اند تا تلاش‌های اساسی برای ابتکار عملی گسترده برای دستیابی به صلح و ثبات بلندمدت در منطقه.

در طول ماموریت من به عنوان سفیر ایران در آلمان در دهه 1990، روابط آلمان و ایران دوره‌ای از تعامل سازنده را تجربه کرد که پیامدهای منطقه‌ای و بین المللی گسترده‌تری داشت.

به موازات گسترش روابط دوجانبه، دو پایتخت روی یک بسته جامع کار می‌کردند که شامل میانجی‌گری صدراعظم آلمان برای کاهش خصومت‌ها بین ایران و محور آمریکا و اسرائیل و تشکیل کارگروه‌های مشترک بین ایران و غرب در زمینه سلاح‌های کشتار جمعی، تروریسم، حقوق بشر و روند صلح بود. اگر آمریکا همکاری می‌کرد، شرایط امروز خاورمیانه و روابط ایران با غرب متفاوت بود.

همانطور که در کتاب «روابط ایران و اروپا: چالش‌ها و فرصت‌ها» توضیح می‌دهم، مذاکرات بین هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان و علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران، به سطح بالایی رسید. دیدارها و همکاری‌های دوجانبه باعث ارتقای همکاری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران و آلمانی شد که مخالف تحریم‌ها و سیاست‌های فشار آمریکا علیه ایران بودند. آلمان همچنین اعتبارات بانکی و بیمه‌ای قابل توجهی را برای تسریع بازسازی پس از حمله عراق به ایران ارائه کرد.

در نهایت، از طریق همکاری آلمان و ایران و مذاکرات با کشورهای منطقه، بزرگترین تبادل بشردوستانه بین اسرائیل و حزب الله لبنان در اواسط دهه 1990 صورت گرفت. و امید به یک توافق گسترده تر برای برقراری صلح در مرز شمالی اسرائیل را افزایش داد.

در یک تبادل پیچیده که مذاکره آن ماه‌ها طول کشید -شامل میانجیگری آلمان بین بیروت، دمشق، تهران و تل‌آویو- اجساد دو سرباز اسرائیلی توسط حزب‌الله به اسرائیل تحویل داده شد و این گروه همچنین 17 زندانی «ارتش جنوب لبنان» تحت حمایت اسرائیل را آزاد کرد.

در مقابل، اسرائیل اجساد 141 جنگجوی حزب‌الله را که در یک دهه و نیم گذشته در درگیری‌های تلخ کشته شده بودند، نبش قبر کرده و تحویل داد و دستور آزادی 45 زندانی حزب‌الله را از زندان خیام، تحت کنترل ارتش جنوب لبنان (SLA) صادر کرد.

پس از این مبادله، مقامات آلمانی و من درباره یک ابتکار گسترده‌تر برای حل مناقشه اسرائیل و لبنان بر اساس خروج نیروهای نظامی اسرائیل از جنوب لبنان و احترام به حاکمیت ملی لبنان بحث کردیم. و در مقابل حزب الله از انجام حملات نظامی به شمال اسرائیل خودداری کند.

نمایندگان آلمان، اسرائیل و ایران از این پیشنهاد حمایت کردند، اما در نهایت با امتناع آمریکا از حمایت از دو ابتکار کلیدی: ایجاد یک سیستم همکاری جمعی در خلیج فارس، و ایجاد کارگروه‌های مشترک بین ایران و غرب در زمینه تسلیحات کشتار جمعی، تروریسم، حقوق بشر و روند صلح ، شکست خورد.

اما این سابقه مهم تاریخی هنوز قابل استفاده است. مذاکرات مستقیم آمریکا و ایران، پایان دادن به جنگ غزه، ابتکار عمل در مورد آتش بس بین اسرائیل و ایران و گفتگوی منطقه‌ای میان کشورهای خلیج فارس برای چنین رویکرد جامعی ضروری است.

خاورمیانه خسته و زخمی است، منطقه‌ای شکست خورده در آستانه فروپاشی. همه درمان‌های مقطعی و کوتاه مدت در دهه‌های گذشته شکست خورده‌اند. زمان یک معامله بزرگ منطقه‌ای و بین المللی برای ایجاد صلح گسترده و پایدار فرا رسیده است. این امر مستلزم جسارت و تصمیمات شجاعانه رهبران قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای است.