به گزارش اکوایران، سوالی که جهان ناظر بر خاورمیانه در چند هفته گذشته مطرح کرده این است: آیا ایالات متحده و عربستان سعودی بالاخره توافق بزرگ دفاعی (و بیشتر) را که مقامات هر دو کشور حداقل از اواسط سال 2023 روی آن کار کرده‌اند، اعلام خواهند کرد؟

سد اسرائیلی ریاض

سفر آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده به ریاض در پایان آوریل و بازدید معوق جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، احساس فوریت و انتظار را به داستان توافق احتمالی تزریق کرده است. بر اساس گزارش‌ها، سعودی‌ها و دولت بایدن آماده هستند، اما «موانع باقی مانده‌اند»، که اشاره به اسرائیلی‌ها است.

به نوشته فارن‌پالیسی، هنگامی که گفتگوها بین مقامات واشنگتن و ریاض آغاز شد، دولت بایدن به وضوح معتقد بود که یک توافق مستقل با عربستان سعودی هرگز حمایت کافی را در کنگره به دست نخواهد آورد. تعداد زیادی از دموکرات‌ها و تعداد کمتری از جمهوری‌خواهان در سنا -که باید پیمان‌های دفاعی را امضا کنند- احتمالاً از متعهد شدن ایالات متحده به دفاع از عربستان سعودی خودداری می‌کنند. اما کاخ سفید استدلال کرد که اگر چنین توافقی حول عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی بسته شود، حمایت کنگره محتمل‌تر است.

در سپتامبر 2023 این یک ایده شیک بود، اما اکنون این طور به نظر نمی‌رسد. بهایی که سعودی‌ها برای عادی سازی درخواست می‌کنند، پس از هفت ماه جنگ وحشیانه در غزه برای اسرائیلی‌ها بسیار زیاد است، و تقریباً دو سوم آن‌ها با این ایده مخالف هستند. تنها بر همین اساس، هیچ توجیهی برای ادامه پیگیری توافق عادی‌سازی در برابر پیمان دفاعی وجود ندارد. 

مخاطره الگوی سه‌جانبه روابط

اما مقامات واشنگتن -و به ویژه ریاض- باید به هر حال خواهان حذف اسرائیل از توافق پیشنهادی باشند. هر چیزی غیر از این روابط دوجانبه آمریکا و عربستان را وارد یک منطق سه جانبه می‌کند. و اگر روابط ایالات متحده و مصر را نمونه در نظر بگیریم، چنین اتفاقی می‌تواند روابط بین واشنگتن و ریاض را به شیوه‌های بسیار نامطلوبی مخدوش کند.

به نظر می‌رسد مدت‌ها پیش بود که جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را اساساً طرد کرد و اعضای کنگره ایالات متحده خواستار پاسخگویی شاهزاده به دلیل نقض حقوق بشر او شدند.

همانطور که مقامات ریاض در آن زمان پیش بینی کردند، زمانی فرا می‌رسد که رئیس جمهور به رهبر عربستان نیاز خواهد داشت. و این زیاد طول نکشید. صعود قیمت نفت، افزایش تورم آمریکا و تهاجم روسیه به اوکراین، چالش‌های منحصر به فردی را برای کاخ سفید ایجاد کرد - چالش‌هایی که برای رسیدگی به آن‌ها نیاز به کمک عربستان داشت.

و همه این‌ها در پس زمینه رویکرد سخت کاخ سفید به چین رخ داد. بایدن از ابتدای دولتش، پیشی گرفتن از پکن در سراسر جهان را در اولویت قرار داد. انتظار می‌رفت عربستان سعودی به عنوان تأثیرگذارترین کشور عربی، جزء مهمی از این استراتژی باشد.

GettyImages-1241932439

ریسک مبادله پیمان امنیتی با عادی‌سازی

پس از آن مسئله ایران وجود داشت. پس از آن که مقامات ایالات متحده دو سال را صرف مذاکره برای پیوستن مجدد به برنامه جامع اقدام مشترک کردند، به نظر می‌رسد بایدن به این نتیجه رسیده باشد که احیای توافق در دسترس نیست.

در نتیجه، واشنگتن تلاشی را با اهداف امنیتی در منطقه‌ آغاز کرد که هدف آن مهار و بازدارندگی ایرانی‌ها بود – تلاشی که پیش بینی می‌شد سعودی‌ها نقش مهمی در آن ایفا کنند. با این حال، مقامات ریاض پس از توافق هسته‌ای و عدم تمایل ترامپ برای پاسخ به حملات آرامکو در سال 2019، هوشیار شدند. در نتیجه، آن‌ها اکنون خواهان یک توافق رسمی هستند که تعهد واشنگتن به امنیت عربستان سعودی را تضمین کند.

با توجه به عدم محبوبیت ادامه‌دار عربستان سعودی در کنگره، قرار بود اسرائیل این توافق را ممکن کند. با این حال، هر چقدر هم که این ایده خوب طراحی شده باشد، مبادله عادی‌سازی با یک پیمان دفاعی، خطرات منفی قابل توجهی را برای رابطه‌ای به همراه دارد که به اعتقاد مقامات ایالات متحده و عربستان سعودی بسیار مهم است.

اگر تعهد ایالات متحده به عربستان سعودی مشروط به عادی سازی عربستان با اسرائیل باشد، این احتمال وجود دارد که کیفیت این روابط - یعنی روابط اسرائیل و عربستان - بر روابط دوجانبه واشنگتن و ریاض اثر بگذارد، هم به دلایل بدیهی و همچنین نه چندان بدیهی.

عربستان، مصر بعدی؟

مصر نمونه بارز این است که چگونه این پویایی ممکن است تکامل یابد. در طول دوران رئیس جمهور سابق، حسنی مبارک، اما به ویژه در سال های آخر حکومت طولانی او، منطق سه جانبه روابط ایالات متحده، مصر و اسرائیل، انتقادات سیاسی ویرانگری را برای رژیم مصر به همراه داشت. مخالفان مبارک - به ویژه اخوان المسلمین - استدلال می‌کردند که واشنگتن به خاطر اسرائیل، مصر را به قدرت درجه دوم در منطقه تبدیل کرده است.

طوفان الاقصی اسراییل مصر

به این معنا که مبارک و مشاورانش کنار ایستادند، در حالی که اسرائیل دو بار به لبنان حمله کرد، کرانه باختری و نوار غزه را اشغال و بیت المقدس را ضمیمه کرد، زیرا در غیر این صورت، روابط با اسرائیل را به خطر می‌انداختند، که به نوبه خود، روابط با ایالات متحده را تضعیف می‌کرد. در نتیجه، مصر به جای اینکه مستقیماً اسرائیل را به چالش بکشد، تنها می‌توانست در سازمان ملل و دیگر مجامع بین‌المللی به تحریکات اسرائیل اعتراض کند -ابزار ضعیفان.

هنگامی که وجود تونل‌های قاچاق از مصر به نوار غزه برای اولین بار در سال 2007 کشف شد، اسرائیل و حامیان آن در واشنگتن جنجال به راه انداختند. البته قابل پیش‌بینی بود که آن‌ها خشمگین شوند، اما مقامات مصری در گفتگوهای خصوصی به شدت شکایت کردند که چرا اسرائیلی‌ها تصمیم گرفته‌اند که اوضاع را به شکل دوجانبه بررسی نکنند و در عوض واشنگتن را درگیر کرده‌اند -و البته که مصری‌ها می‌ترسیدند کمک‌های نظامی به قاهره را به خطر بیندازد. این همچنین در زمانی رخ داد که اعضای کنگره آمریکا به شکل علنی در مورد قطع کمک نظامی مصر و تغییر آن به سایر اشکال حمایت بحث می‌کردند. از منظر مصری‌ها، انتقادات وارده به آنها در مورد تونل‌های قاچاق در لحظه‌ای حساس، مشکلات دوجانبه مصر و اسرائیل، به موضوعی بین واشنگتن و قاهره تبدیل شد و ناعادلانه در روابط آمریکا و مصر تنش ایجاد کرد.

گنجاندن اسرائیل در تلاش برای تضمین یک پیمان امنیتی با عربستان سعودی تنها به دنبال پیچیده‌تر کردن یک روابط دوجانبه از قبل پیچیده است چ به نظر نمی‌رسد ارزش آن را داشته باشد. البته بین مصر و عربستان تفاوت‌های زیادی وجود دارد. با توجه به اینکه آن‌ها مرز مشترکی ندارند، نگرانی‌های امنیتی اسرائیل بعید است روابط ایالات متحده و عربستان را به گونه‌ای که در روابط ایالات متحده و مصر وجود دارد، تحت تأثیر قرار دهد.

با این حال، چه اتفاقی می‌افتد وقتی رویکرد ظریف عربستان سعودی برای مدیریت ایران، اسرائیلی‌ها را به وحشت می‌اندازد؟ سعودی‌ها نیز مانند مصری‌ها به کمک‌های امنیتی ایالات متحده وابسته هستند و اگر اسرائیلی‌ها از نحوه اجرای سیاست خارجی دربار سلطنتی خوششان نیاید، احتمال ایجاد مشکل در روابط ایالات متحده و عربستان زیاد است.