به گزارش اکوایران، رییس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، اوایل این هفته با اعمال ناگهانی تعرفه‌ها علیه دوستان و دشمنان، بازارها را به وحشت انداخت و جهان را به آشوب فروبرد.

به نوشتۀ بندیکت راجرز در تلگراف، اما تصمیم او در روز گذشته برای متوقف‌کردن تعرفه‌ها در ۱۰ درصد برای همۀ کشورها به مدت ۹۰ روز و در عوض افزایش تعرفه‌ها علیه چین به ۱۲۵ درصد، معادله را تغییر داده است.

بازارها دوباره جان گرفته‌اند و جنگ تجاری از حالتی بی‌هدف و جهانی به جنگی متمرکز و هدفمند بر چین تغییر یافته است.

البته هر جنگ تجاری میان دو ابرقدرت اقتصادی جهان، تبعاتی برای سایر کشورها خواهد داشت. بازارهای جهانی به شدت با آمریکا و چین در هم تنیده‌اند؛ زنجیره‌های تأمین به شدت به چین وابسته‌اند.

تجارت میان این دو کشور در سال گذشته به ۴۲۹ میلیارد پوند رسید و در این میان، آمریکا با کسری تجاری با چین روبه‌رو بود. با این حال، تعرفه‌هایی که ترامپ در دولت اولش اعمال و جو بایدن آن‌ها را حفظ کرد، وابستگی آمریکا به چین را در دهۀ گذشته کاهش داده‌اند.

و خدا را شکر برای این موضوع. هر نظری که دربارۀ تعرفه‌های ترامپ داشته باشیم، جهان باید با این واقعیت روبه‌رو شود که چین ــ‌کشوری تمامیت‌خواه که حقوق شهروندان خود را به شدت محدود می‌کند، از کار اجباری بهره می‌برد و می‌کوشد هویت تبتی‌ها و اویغورها را محو کند‌ــ به تولیدکنندۀ مسلط کالاهای مصرفی تبدیل شده و ما وابستگی ناسالمی به آن پیدا کرده‌ایم. 

سه سال پیش، پس از تجاوز بی‌دلیل روسیه به اوکراین، اروپا ناچار شد خود را از وابستگی به گاز ارزان روسیه جدا کند و با بحران انرژی مواجه شد.

به همان اندازه مهم است که از بروز بحران مشابه دیگری در وابستگی به کالاهای چینی جلوگیری کنیم، به‌ویژه بابت کنترل عظیم چین بر مواد معدنی کمیابی که برای تولید لوازم الکترونیکی، انرژی خورشیدی و خودروهای برقی‌ حیاتی‌اند

آیا ممکن است در دیوانگی ترامپ نوعی منطق وجود داشته باشد؟ آیا ممکن است چین بازندۀ این نبرد باشد؟ پست‌های طنزآمیزی که در شبکه ایکس منتشر شده‌اند و ترامپ را در حال خواندن هنر جنگ سان تزو و شی جین‌پینگ را در حال مطالعۀ هنر معامله ترامپ نشان می‌دهند، شاید چندان هم دور از واقعیت نباشند.

شی و حزب کمونیست چین یک‌دنده هستند. شی حاضر نشده از تعرفه‌های تلافی‌جویانۀ ۸۴ درصدی که چین بر آمریکا اعمال کرده، عقب‌نشینی کند و اگرچه او فردی حسابگر است، اما در نهایت برای ایدئولوژی و آنچه چینی‌ها «حفظ وجهه» می‌نامند، اهمیت بیشتری قائل است.

همان‌طور که کوین راد، نخست‌وزیر سابق استرالیا، در کتاب جدیدش دربارۀ شی جین‌پینگ توضیح می‌دهد، ذهنیت «ناسیونالیسم مارکسیستی» شی شامل ذهنیت «بردن سیاست چین به سمت چپ لنینیستی، اقتصاد چین به سمت چپ مارکسیستی و سیاست خارجی چین به سمت راست ناسیونالیستی» است.

شی به احتمال زیاد از تعرفه‌های ترامپ برای برانگیختن احساسات ملی‌گرایانۀ چینی‌ها استفاده خواهد کرد و جنگ تجاری را نه حمله‌ای به حزب کمونیست، بلکه به کل کشور چین جلوه خواهد داد.

اما خطر آن نیز وجود دارد که شی در واکنش خود زیاده‌روی کند. در بدترین حالت ممکن، اگر فشار اقتصادی بر مردم چین به سطحی غیرقابل‌تحمل برسد، ممکن است شی با حمله یا محاصرۀ تایوان واکنش نشان دهد.

چنین اقدامی بحرانی جهانی را رقم خواهد زد که به‌مراتب فراتر از جنگ تجاری کنونی است اما در عین حال برای شی و حزب کمونیست هم پرخطر خواهد بود. اگر آمریکا موضع قاطع خود را حفظ کند و تجاوز شی با شکست روبه‌رو شود، ممکن است برای رهبر چین بسیار پرهزینه تمام شود.

توقف تعرفه‌های گسترده بر شرکای تجاری اقدام مثبتی است و تمرکز بر چین، تصمیمی درست. همان‌طور که معاون پیشین رئیس‌جمهور، مایک پنس، دیروز در توییتر نوشت: «وقتی آمریکا با متحدانش تجارت می‌کند، این به نفع مردم آمریکاست. هدف ما باید تجارت آزاد با کشورهای آزاد باشد.» او افزود: «وقت آن است که بپذیریم چین بزرگ‌ترین تهدید ملی و اقتصادی زمان ماست.»

البته یک راهبرد هوشمندانه‌تر، اعمال تحریم‌های هدفمند به جای تعرفه‌های عمومی بود. تحریم‌هایی که بر شرکت‌های چینی متمرکز می‌شد که در زمینۀ نسل‌کشی اویغورها، کار اجباری در زنجیرۀ تأمین و دولت نظارتی چین فعالیت دارند.

کشف حضور سربازان چینی در کنار نیروهای روسی در اوکراین، که دیروز فاش شد، و همچنین حمایت چین از دیکتاتوری‌هایی چون میانمار و کرۀ شمالی، نشان می‌دهد که این کشور دوست دنیای آزاد نیست. کمپین سرکوب فرامرزی چین ــ‌که در دانشگاه‌ها و محله‌های بریتانیا و جاهای دیگر به چشم می‌خورد‌ــ نیز یادآور همین نکته است.

اگر آمریکا بتواند چین را محصور کند، و به‌ویژه اگر موفق شود قدرت‌های منطقه‌ای مهم و رقبای صادراتی مانند ژاپن و کرۀ جنوبی را با خود همراه کند، این امر می‌تواند برای اقتصاد چین که در حال حاضر با بدهی عظیم، رشد کُند، فشارهای رکودی و بحران بازار املاک و مستغلات دست‌وپنجه نرم می‌کند، تهدیدی جدی باشد.

سناریویی که در آن چین به تایوان حمله می‌کند و غرب را به عدم دسترسی به مواد معدنی تهدید می‌کند ــ‌اگر کسی جرأت مخالفت با آن داشته باشدــ به هیچ وجه سناریوی دور از ذهنی نیست و نشان می‌دهد تا چه حد به زنجیرۀ تأمین چین وابسته شده‌ایم.

اما اگر آمریکا بتواند سایر کشورهای جهان را متقاعد کند تا به‌طور معنی‌داری بازارهای خود را به روی چین ببندند، این ام می‌تواند باعث بیکاری گسترده و رکود در چین شود ــ‌و ممکن است جرقۀ شورشی داخلی را بزند که کنترل شی بر قدرت را تهدید کند.