1719598_619

بعداز ظهر روز گذشته (دهم دی ماه) گلزار مصفا، خبر درگذشت مادرش، امیربانو کریمی، استاد زبان و ادبیات فارسی و همسر مظاهر مصفا در سن ۹۲ سالگی را تایید و منتشر کرد.

امیربانو کریمی زاده 9 دی 1310 در تهران. تولدش با حکومت پهلوی اول مقارن بود و قانون ثبت احوال آن زمان خانواده‌ها را از داشتن نام‌های فامیل چون «امیری» و «خان» منع ‌کرده بود، نتوانستند نام خانوادگی را در سجلش، هم‌نام پدرش به ثبت برسانند؛ پس شناسنامه‌اش چنین صادر ‌شد: «امیربانو کریمی» فرزند «سید کریم»، سید کریم امیری فیروزکوهی، شاعر نامدار سبک هندی دوره‌ معاصر.

ادبیات کلاسیک کشور بخش به سزایی از شهرت خودش، چه در ایران چه خارج از ایران، را مدیون این استاد و دکتر زبان و ادبیات فارسی است. چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی در سال 1383، متخصص سبک هندی و صائب‌شناسی اعتقاد داشت: «همه‌ ابعاد ادبیات کلاسیک ما و همه‌ شاعرانش در دنیا معرفی نشده‌اند و باز هم جا برای معرفی داریم. او در اظهار نظرهایش این کوتاهی را نه از شاعران و نویسندگان؛ بلکه از منتقدان، مجامع آکادمیک و خوانندگان می‌دانست که باید آن‌ها را معرفی کنند.»

امیربانو کریمی در سال 98 طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفته است: 55 سال می‌شود با هم [مظاهر مصفا] زندگی کردیم، از طرفی هم چون در دانشگاه با هم همکار بودیم، در خیلی از موارد سلیقه‌های نزدیک به هم داشتیم. با هم شعر می‌خواندیم و نقد و بررسی می‌کردیم، مثلا هر دوی ما با شعر نو و این مسایل موافق نبودیم. چون من هم تحت تاثیر پدرم بودم، موافق نبودم. یادم می‌آید اوایل که شعر نو رواج پیدا کرده بود، چند تا از این شعرای نوسرا خیلی به سراغ پدر می‌آمدند، وقتی که مشیری و نادرپور شعر می‌خواندند پدرم خیلی از شعر این دو خوشش می‌آمد ولی از نیما خوشش نمی‌آمد.

او همچنین چهار سال پیش در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۹۸ با انتشار یادداشتی به دلیل همدردی با مصیبت‌دیدگان هواپیمای اوکراینی، از شرکت در مراسم کتاب سال انصراف داد. یادداشتی که با مصرع «کار ملک از نابسامانی ز میزان درگذشت» آغاز شده بود.

«تصحیح انتقادی قسم دوم و سوم جوامع الحکایات و لوامع الروایات» (۴ جلد)، جمع‌آوری و حاشیه‌نویسی و تعلیق دیوان امیری فیروزکوهی در ۲ چاپ، «طرح دو بیت و دویست و یک غزل از دیوان صائب تبریزی»، «تصحیح دیوان حکیم فیاض لاهیجی» و «منتخب حدیقه الحقیقه حکیم سنایی» و ترجمه کتاب «از هر دری حکایتی؛ گزیده‌ی جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات» از جمله آثار به‌جا مانده از امیربانو کریمی‌اند.

 

به خود گفتم از عمر رفته چه ماند؟

دل خسته لرزید و گفتا دریغ

به دل گفتم از عشق چیزیت هست؟

بگفتا که هست آری اما دریغ

بلی از من و عمر ناپایدار

نمانده ست بر جای الا دریغ

شب و روزها و مه و سالها

گذشتند و ماندند برجا دریغ

رسیدند هر روز و شب با فسوس

گذشتند هر سال و مه با دریغ

رسیبدند و گفتم فسوسا فسوس

گذشتند و گفتم دریغا دریغ

*سروده‌ای از مظاهر مصفا؛ همسر امیربانو کریمی