چرا سود برای برای صاحبان کسب و کار و کارآفرین ها، تا این اندازه اهمیت دارد؟

 به یک سوال ساده اشاره می کنم: هنگامی که شما ۱۰۰ دلار برای خرید یک جفت کفش جدید پرداخت می کنید آیا صاحب فروشگاه آن صد دلار را نزد خود نگه خواهد داشت؟ پاسخ مسلما منفی است.

 او باید تمامی هزینه های فعالیت خود از جمله حقوق کارکنان، هزینه انبارداری، اجاره محل کار، مالیات و .. را پرداخت کند. سود او مبلغی است که پس از کسر این هزینه ها باقی می ماند. این پاداشی است که به او برای صرف زمان و پول و پذیرش ریسک اداره کسب و کار تعلق می گیرد.

 خدا را شکر که سود وجود دارد. سود به افراد انگیزه می دهد تا برای خود سخت کار کنند و زندگی را برای دیگران بهتر کنند. برای مثال به بیل گیتس نگاه کنید. چطور او این اندازه ثروتمند شده است؟ پاسخ این است که او کالایی را تولید کرده که میلیون ها نفر به آن چنان نیاز داشته اند که حاضر شده اند برای خرید آن پول پرداخت کنند یعنی سیستم عامل ویندوز، نرم افزار ورد و دیگر محصولات مایکروسافت.

نکته دیگر این است که او این محصولات را طوری تولید کرده که ضمن آن، از منابع، با کارایی استفاده شده است. چه چیز سبب شده او و دیگر کارآفرین های موفق تشویق شوند تا این اندازه سخت کار کنند؟ پاسخ، سود است.

بدون سود چرا یک نفر باید پس انداز خود را صرف کند، ساعات طولانی به کار مشغول باشد و ریسک های لازم را برای تولید یک محصول یا خدمت بپذیرد؟ یک پاسخ ساده وجود دارد: اگر سود نباشد چنین کارهایی انجام نخواهد داد.

 البته حتماً لازم نیست مانند بیل گیتس میلیاردها دلار سود کسب کنیم. یک دامدار اهل مونتانا را در نظر بگیرید که در سرمای زمستان و حتی کولاک، برای چراندن گاوها، حفظ ایمنی آنها و پرورش شان تلاش می‌کند و فداکاری های فراوانی از خود نشان می دهد تا ساکنان نیویورک بتوانند یک استیک لذیذ بخورند. چرا او چنین تلاش می‌کند؟ آیا به ساکنان نیویورک عشق می ورزد؟ مسلما این طور نیست.

او برای بهتر کردن شرایط زندگی خود و خانواده اش تلاش می کند و به دنبال سود است. شما هر روز هفته که به سوپرمارکت بروید، اگر استیک بخواهید در آنجا وجود دارد. اگر سیب‌زمینی بخواهید نیز آنجا هست. شکر، نمک، چیپس، کره و توت‌فرنگی هم در آنجا پیدا می شود. در واقع یک سوپرمارکت معمولی در آمریکا بیش از ۵ هزار قلم کالا برای فروش دارد. این کالاها چطور به قفسه های این سوپرمارکت ها آمده اند؟ آیا جادویی در کار بوده است؟ نه چنین نیست. تک تک کالاهایی که در سوپرمارکت قرار دارد حاصل تلاش برای کسب سود است.

 این گفته درباره دستگاهی که شما با آن مشغول دیدن این کلیپ هستید نیز صادق است، چه تلویزیون باشد چه رایانه شخصی، لپ‌تاپ، گوشی هوشمند یا تبلت. و برای هر یک از قطعات در این دستگاه‌ها نیز وضعیت به همین شکل است. تمام آن قطعات مانند میلیون ها کالای دیگر که ما به آنها وابسته هستیم حاصل تلاش انسان ها برای کسب سود هستند. اگر سودی نباشد هیچ کالایی تولید نمی شود. به یک دلیل دیگر اهمیت سود به عنوان مشوق، اشاره می‌کنم.

 

نهاد های خصوصی در مقابل نهاد های دولتی ؟

این سوال را از خود پرسید: از چه نهادهایی بیشترین نارضایتی را دارید؟ احتمالا پاسخ، سازمان‌های دولتی است. اما علت چیست؟ علت این است که آنها برای کسب سود کار نمی‌کنند بنابراین هیچ کس برای کار خوب پاداش نمی گیرد و تقریباً هیچ‌کس برای کیفیت پایین کاری که انجام دهد مجازات نمی‌شود.

شما از کدام نهادها بیشترین رضایت را دارید؟ احتمالاً آن دسته از نهادها که برای کسب سود کار می‌کنند. اگر من از یک فروشگاه ناراضی باشم زیرا کالاها و خدماتی که می‌خواهم را به من ارائه نمی‌کند، می توانم از جای دیگری خرید کنم و بدین شکل این فروشگاه را مجازات می کنم.

اما یک سازمان دولتی نظیر مدرسه را در نظر بگیرید. اگر من از عملکرد آن ناراضی باشم نمی توانم آن را مجازات کنم زیرا گزینه های متعدد برای انتخاب در اختیار ندارم.

صاحبان کسب و کار باید مشتری ها را راضی نگه دارند در غیر این صورت، با ریسک زیان یا ورشکستگی مواجه خواهند شد اما سازمان‌های دولتی با ریسکی مواجه نیستند بنابراین لازم نیست کسی را راضی نگه دارند.

مشوقی به نام سود

 آیا منظور من این است که ما به سازمان‌های دولتی نیاز نداریم و همه کارها باید با هدف کسب سود انجام شود؟ مسلماً نه. منظور من این است که ما باید به دنبال دولتی باشیم که تا حد امکان کوچک است. این دقیقا همان مفهومی است که بنیانگذاران این کشور به آن اعتقاد داشتند. آنها درک کرده بودند که مشوقی به نام سود، انسان‌ها را به سوی عملکردهای فوق‌العاده هدایت می‌کند و اگر مشوقی وجود نداشته باشد جهان به جایی بسیار متفاوت و تاریک تر تبدیل خواهد شد.