از قبیل خصوصی‌‌سازی، محدود کردن دخالت دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی، تعامل با اقتصاد جهانی، توازن بودجه عمومی، کنترل رشد نقدینگی، یکسان‌سازی نرخ ارز و تعدیل مستمر آن، کاهش سهم تسهیلات تکلیفی.

اما در عمل و سیاست گذاری عکس آن رخ دهد در واقع اقتصاد ایران یک قواعد نوشته شده دارد که اجرا نمی شود و یک قواعد نانوشته تکراری که اجرا می شود. در این وضعیت مشکل به محدودیت های فنی بازمی گردد که نمی تواند بستر اجرا را فراهم کند یا به محدودیت های سیاسی؟

این سوالی است که در گفتگوی اکوایران با حسین عباسی، استاد دانشگاه مریلند از او پرسیده شده است.

گفتگوی کامل را اینجا ببینید.

گفتگوی کامل را اینجا بشنوید.