فرزام پوراصغر، پژوهشگر محیط‌ زیست و آمایش سرزمین، هشدار می‌دهد که انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی نه تنها مشکل کم‌آبی صنایع را حل نمی‌کند، بلکه باعث تشدید بارگذاری جمعیت، فشار بر منابع آب زیرزمینی و افزایش هزینه‌های نجومی و تهدید محیط زیست می‌شود. او معتقد است راهکار پایدار، استقرار صنایع آب‌بر در مناطق ساحلی و استفاده از آب در همان‌جا است.

به گزارش اکوایران به نقل از اقتصادنیوز؛ فرزام پوراصغر، پژوهشگر محیط‌ زیست و آمایش سرزمین با تأکید بر تبعات اقتصادی، اجتماعی و محیط‌ زیستی انتقال آب خلیج فارس به برخی صنایع واقع در فلات مرکزی می گوید: انتقال آب نه‌ تنها راه‌حل پایدار نیست بلکه موجب تشدید بارگذاری جمعیتی و صنعتی در مناطق کم‌ آب شده و چرخه معیوب کمبود آب را در شهرهایی مانند اصفهان و تهران تکرار خواهد کرد. 

طی روزهای گذشته طرح انتقال آب دریا به فلات مرکزی (حد فاصل سیرجان تا اصفهان) با دستور رئیس جمهور کلید خورد. اما آیا کارشناسان این قسم تصمیمات در حوزه آب را تایید می کنند؟ 

 فرزام پوراصغر پژوهشگر محیط زیست و آمایش سرزمین در گفتگو با اقتصادنیوز درباره تبعات انتقال آب می گوید: «زمانی که آب را به منطقه‌ای می‌آوریم، خودبه‌خود جاذبه‌ای برای فعالیت‌های متعدد دیگر ایجاد می‌کند که منجر به ایجاد یک چرخه معیوب می شود. ممکن است پنج سال مشکل را با انتقال آب حل کنیم، اما پنج سال دیگر مجبوریم دوباره آب بیشتری منتقل کنیم. » 

 *آقای پوراصغر! طرح انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی و مشخصا برای حل بحران آب در صنایع، می تواند حلال مشکلات باشد یا پتانسیل تبدیل شدن به مشکل بزرگتر را دارد؟

اگر در آینده تحریم‌ها برداشته شود و یارانه‌های انرژی برای این صنایع نیز واقعی شوند، دیگر امکان اجرای این طرح از لحاظ اقتصادی وجود ندارد چون این صنایع، برق خود را بر اساس همان انرژی‌های یارانه‌ای تأمین می‌کنند.

انتقال طولانی مدت آب تبعات اجتماعی دارد

نکته بعد این است که در انتقال آب در این ابعاد، آب باید از مسیری عبور کند که در آنجا افراد زیادی زندگی می‌کنند و به آب نیاز دارند. قطعاً در آینده‌ای نزدیک، مشکلات اجتماعی ایجاد می‌شود. مشابه وضعیتی که برای گازرسانی داشتیم. چون بر اساس قانون، هر مسیری که گاز عبور می کند، روستاهای پیرامون آن باید گازرسانی شوند که این اتفاق افتاد. 

پیامد این مدل انتقال، بخش زیادی از گاز را به جای تبدیل به برق و تأمین برق مردم، گازکشی کردیم و اکنون جزو کشورهایی هستیم که بیشترین انتشار کربن را داریم و تعادلی بین میزان GDP و میزان انتشار کربن وجود ندارد. در بحث آب نیز ممکن است این تبعات وجود داشته باشد.

زمانی که آب را به منطقه‌ای می‌آوریم، خودبه‌خود جاذبه‌ای برای فعالیت‌های متعدد دیگر ایجاد می‌کند که منجر به ایجاد یک چرخه معیوب می شود. ممکن است پنج سال مشکل را با انتقال آب حل کنیم، اما پنج سال دیگر مجبوریم دوباره آب بیشتری منتقل کنیم. این روند، باعث جذب فعالیت‌ها و جمعیت به سمت این مناطق می شود. همان اتفاقی که برای اصفهان خواهد افتاد.

جمعیت اصفهان در آینده بیشتر می شود چون...

آبی که از خلیج فارس منتقل می‌شود، ناچاراً باید برای تأمین آب مردم منطقه هم استفاده شود که اجتناب ناپذیر است و من بعید می‌دانم این انتقال آب فقط برای صنایع باشد. در آینده‌ای نزدیک، جمعیت اصفهان اضافه می‌شود و از طرف دیگر، باز با کمبود آب مواجه می شویم. 

در اسناد توسعه ماده ای وجود دارد که برای برخی از صنایع آب‌بر، سیاست‌های تشویقی پیش‌بینی شده و باید در ۱۰ سال به مناطق ساحلی که آب پایداری دارند، منتقل شوند. این امر نشان می‌دهد حتی قانون‌گذار هم به این باور رسیده که انتقال آب در کوتاه‌مدت شاید مشکل را حل کند ولی در بلندمدت، آثار و پیامدهای خاص خود را دارد.

در واقع با این کارها، مشکلات را به زمان و مکان دورتر منتقل می‌کنیم و دائماً بارگذاری بیشتری بر منابع می‌شود. این برخلاف روندی است که الان در فلات مرکزی شاهدیم؛ منابع هر روز کمتر می‌شوند و مردم مجبورند از آب‌های زیرزمینی استفاده کنند که فرونشست زمین هم یکی از علائم آن است. 

هزینه نجومی انتقال آب از خلیج فارس

*فکر می کنید هزینه انتقال هر متر مکعب آب چقدر است؟ و آیا این مبلغ منطقی به نظر می‌رسد؟

اگر اشتباه نکنم، هزینه هر متر مکعب آب شیرین شده و انتقال‌یافته، حدود ۲ تا ۳ دلار (نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان) درمی‌آید. این هزینه کفِ آن است و در برخی مناطق شاید بیشتر هم بشود.

* با توجه به این هزینه‌ها، آیا منابع مالی و انرژی کشور توان تأمین این انتقال آب را دارند؟

من از عدد دقیقی نمی‌توانم سخن به میان بیاورم، اما هزینه‌ها بسیار نجومی است. اگر این آب را منتقل کنیم و مثلاً کفِ قیمت هر متر مکعب ۳ تا ۴ دلار باشد، آیا می‌توان با این برآورد، این قیمت را برای مردم عادی هم لحاظ کرد؟ به هر حال، آب باید شیرین هم بشود که هزینه‌های دیگری دارد.

مطالعاتی که بانک جهانی برای کشورهای خاورمیانه انجام داده، نشان می‌دهد به‌طور میانگین، هزینه نمک‌زدایی هر متر مکعب آب در پای دستگاه حدود ۱ تا ۱.۵ دلار است. 

 *آیا شیرین کردن آب شور و انتقال آن، خطرات محیط زیستی نیز دارد؟

یکی از بزرگترین مشکلات این است که از هر متر مکعب آبی که از دریا برای نمک‌زدایی استحصال می‌شود، حدود ۴۰ درصد آن به تلخاب (پساب‌های بسیار شور) تبدیل می‌شود که ناچاراً باید در دریا تخلیه شود.

تهدید محیط زیست با تلخاب بسیار شور 

تخلیه این تلخاب‌های شور، آثار محیط زیستی زیادی دارد. البته روش‌هایی برای کاهش اثرات آن با مدل‌سازی در اعماق دریا وجود دارد. اکنون حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب آب در دنیا نمک‌زدایی می‌شود که بخش اعظم آن (حدود نصف آن) در کشورهای حاشیه خلیج فارس است و درخلیج فارس هم تخلیه می‌شود. این امر در چند سال اخیر آسیب‌های محیط زیستی زیادی به خلیج فارس وارد کرده است.

به جای آب، صنایع باید منتقل شوند

*پس به عقیده شما راهکار چیست؟ آیا نباید اصلاً انتقال آب انجام شود؟

اعتقاد من این است که اگر قرار است انتقال آب در ابعاد گسترده انجام شود و نمک‌زدایی صورت بگیرد، صنایع باید کنار دریا مستقر شده و همانجا آب مصرف شود. فواصل بیش از ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر، قیمت‌ها را به‌صورت تصاعدی افزایش می‌دهد. نمک‌زدایی قطعاً باید در کشور انجام شود؛ چون اگر ما آب را برداشت نکنیم، کشورهای دیگر برداشت می‌کنند.

این را هم اضافه کنم؛ فعلاً کنوانسیونی برای سهمیه‌بندی برداشت آب از دریا وجود ندارد، اما در آینده نزدیک احتمال تصویب آن هست. طبق این کنوانسیون، کشورهایی که از قبل از آب دریا برداشت داشته باشند، امتیاز و سهمیه بیشتری خواهند داشت.

انتقال آب خلیج فارس به تهران چقدر هزینه دارد؟

* آیا با توجه به قرارگیری تهران، اصفهان، قزوین، قم، شیراز و مشهد در فلات مرکزی، انتقال صرفاً به اصفهان اولویت درستی بوده است؟ آیا تهران نیز می‌تواند در اولویت باشد؟

طبق نقل‌قولی از یکی از معاونان رئیس‌جمهور، هزینه تأمین آب تهران از دریا پنج دلار خواهد شد. اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد، کل منابع مالی دولت باید صرف تأمین این انتقال آب شود. علاوه بر این، انتقال آب در این ابعاد، توهم فراوانی آب ایجاد می‌کند و باعث افزایش تمرکز جمعیت تهران شود. این چرخه معیوب دوباره تکرار می‌شود؛ یعنی با تکرار انتقال آب، جمعیت زیاد می‌شود.

دوباره آب کم می‌آوریم و مجبوریم آب بیشتری منتقل کنید. این امر جایی می‌رسد که دیگر امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین، سیاست‌های تشویقی و توسعه‌ای را باید به‌گونه‌ای تنظیم کنیم که بخشی از جمعیت خودبه‌خود به سمت مناطق ساحلی و دریایی بروند.

صنایع باید از فلات مرکزی به سواحل منتقل شوند 

 *از نگاه شما، کدام استان‌ها باید در اولویت انتقال آب باشند؟

استان‌هایی که نزدیک دریا هستند، مانند سیستان و بلوچستان، باید در اولویت قرار گیرند. مناطق واقع در فلات مرکزی باید تا حد ممکن صنایع آب‌بر خود را اعم از جدید و قدیم، بر اساس طرح آمایش سرزمینی به مناطق ساحلی منتقل کنند. این همان کاری است که بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته انجام دادند. در آمریکا به دلیل کمبود آب یا قوانین سخت‌گیرانه محیط زیستی، صنایع مجبور شدند به‌تدریج به طرف مناطق ساحلی و دریایی انتقال یابند تا فشار بر مناطق کم‌آب کمتر شود.

*آیا الگوی موفقی از انتقال آب در ابعاد طولانی، در کشورهای دیگر وجود دارد که بتوانیم الگوبرداری کنیم؟

کشورهای دیگر سعی می‌کنند از انتقال طولانی آب نمک‌زدایی‌شده اجتناب کنند، زیرا هزینه‌های آن بسیار گران است. بسیاری از مواقع، ما را اغلب با کشورهای عربی مقایسه می‌کنند، در حالی که امارات طول و عرض آنچنانی ندارد یا بخش اعظم جمعیت عربستان نیز در مناطق ساحلی حضور دارد. ضمن اینکه، درآمد سرانه آن کشورها با ایران قابل قیاس نیست و می‌توانند آب را با قیمت‌های ۲ یا ۳ دلار بخرند. اما در ایران، مردم عادی امکان خرید آب شرب با این قیمت را ندارند و دولت مجبور است یارانه بدهد.