حذف صفر از پول ملی | چالش های نظام بانکی

سیاست حذف صفرها، تنها در گرو کنترل و مهار تورم، می تواند موجب تسهیل مناسبات اقتصادی شود. حذف صفر از پول ملی تاثیری بر قدرت خرید مردم نخواهد گذاشت. تنها زمانی وجوب آن از جانب مردم درک خواهد شد، که تطابق میان رشد قیمت ها و درآمد ها را احساس کنند. با وجود چالش های نظام بانکی و مشکلات کلان اقتصادی کشور، در حال حاضر آثار مفید حذف صفر از پول ملی در بلند مدت نه چندان دور، از بین خواهد رفت.

اهداف سیاست حذف صفر از پول ملی

در حال حاضر واحد پول رسمی کشور، کارکرد گذشته خود را ندارد. خود به خود از محاورات غیر رسمی کنار گذاشته شده و تنها در گزارش ها و جراید رسمی، به اجبار از آن استفاده می شود. ازطرفی وجود ارقام بزرگ در معاملات و تطابق های ارزی، نه تنها موجب مشکلات حسابداری می شود، بلکه اعتماد به نفس ملی را نیز خدشه دار می کند. همچنین ضرب سکه، در شرایطی انجام می شود، که ارزش معاملاتی آن از ارزش ذاتی اش کمتر است. در نتیجه سیاست حذف صفر از پول ملی، منافعی خواهد داشت، که اگر توام با سیاست گذاری های درست پولی و مالی محقق شود، بسیار مطلوب خواهد بود.

آثار تورمی حذف صفرها از پول ملی

تورم در اقتصاد یک پدیده پولی است. سیاست های کلان در بلند مدت تعیین کننده نرخ تورم خواهند بود. حذف صفر از پول ملی، به دلیل آثار روانی و رند شدن اعداد، شاید در کوتاه مدت تورم مختصری ایجاد کند ولی در بلند مدت، نرخ رشد قیمت ها معلول پدیده های پولی در اقتصاد خواهد بود. از منظر اقتصاد سیاسی، حذف صفر از پول ملی در شرایط تورمی، منجر به ایجاد بار روانی منفی بسیار زیادی در جامعه خواهد شد.

هزینه تغییر واحد پولی

در خصوص سیاست حذف صفر از پول ملی، نباید صرفا هزینه چاپ و توزیع واحد پول جدید را در نظر گرفت. بلکه باید هزینه فرصت این سیاست برای کارگزاران اقتصادی و جامعه محاسبه شود. هزینه اتخاذ این سیاست برای اعتبار شخص سیاست گذار در شرایط نامناسب بسیار بالا است. در شرایط حال حاضر، سیاسیون معتقدند که چشم انداز اصلاحات اقتصادی بسیار طولانی مدت است. در نتیجه، می توان با حذف صفر از پول ملی، درکوتاه مدت با هزینه کم برخی ازچالش ها رفع و رجوع شود.

چالش های نظام بانکی و حذف صفر از پول ملی

چالش های نظام بانکی ما بسیار گسترده تر از آن است که با سیاست حذف صفر از پول ملی بر طرف شود. و در واقع، سیاست حذف صفر ها تنها در صورت تحقق اصلاحات بانکی می تواند تاثیرات مطلوب خود را داشته باشد. نظام بانکی ما دچار یک نا ترازی در سه معقوله ی درآمدها و هزینه ها، جریان ورود و خروج وجه نقد و دارایی ها و بدهی ها است. و مهم ترین چالش در نظام بانکی که مردم آن را لمس می کنند، عدم وجود عدالت در ارائه تسهیلات بانکی است. حل این معضلات، را ه حل ساده ایی ندارد و مجموعه ایی ازعوامل برای تعدیل این شرایط توصیه می شود.