بازار سرمایه تنها با نگاه به اعداد و نمودارها قابل فهم نیست و برای درک تصویر واقعی آن، باید سه بعد کلیدی را همزمان بررسی کرد: جایگاه بازار در اقتصاد، ارزش‌گذاری سهام و رفتار سرمایه‌گذاران.

در ایران، سال ۱۳۹۹ نقطه اوج شکل‌گیری حباب بود. نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی به حدود ۳۵۰ درصد رسید، به این معنی که اندازه بازار سرمایه سه و نیم برابر اندازه واقعی اقتصاد شده بود.

این رشد عظیم، همزمان با جهش نسبت P/E از محدوده ۷-۸ به ۱۵-۱۶ واحد اتفاق افتاد، در حالی که سودآوری شرکت‌ها چنین رشد سرطانی را تجربه نکرده بود.

این امر نشان‌دهنده «ارزش‌گذاری بیش از حد» و جدا شدن قیمت‌ها از بنیادهای اقتصادی بود.

رفتار سرمایه‌گذاران نیز این حباب را تأیید می‌کند. در اوج هیجان، سرمایه‌گذاران حقیقی با ورود سنگین پول، خریدار بودند، در حالی که حقوقی‌ها که به داده‌های بنیادی دسترسی داشتند، به صورت خالص در حال فروش بودند. پس از اصلاح بازار، P/E به محدوده منطقی ۷-۹ واحد بازگشت و نقش‌ها معکوس شد.

در مقابل، بازار آمریکا نمونه‌ای از رشد پایدار و هماهنگ با سود شرکت‌ها و اقتصاد کلان است. جمع‌بندی نهایی این است که تنها با تحلیل همزمان این ابعاد است که می‌توان هیجان را از واقعیت تفکیک کرد و بر پایه درک عمیق‌تری از بازار، تصمیم‌گیری منطقی انجام داد.