تحریم، سال‌هاست که به یکی از کلیدواژه‌های همیشگی سیاست خارجی و اقتصاد ایران تبدیل شده است. پرسشی که ذهن بسیاری را درگیر کرده، این است که تحریم از چه زمانی وارد زندگی روزمره ایرانیان شد و چگونه توانست چنین جایگاهی پیدا کند؟

مطالعه روندهای تاریخی و داده‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که فشار تحریم‌ها به‌طور خاص از سال ۱۳۸۶ شدت گرفت و در سال ۲۰۱۱ به اوج رسید. این دوره، نقطه عطفی در شکل‌گیری نگرانی‌های اقتصادی و اجتماعی درباره آینده کشور بود. یکی از شاخص‌های مهم در این زمینه، شاخصی است که اقتصاددان ایرانی، هاشم پسران، به همراه همکارش طراحی کرده‌اند. این شاخص، با استفاده از حجم اخبار منتشرشده در رسانه‌های غربی درباره تحریم ایران، شدت محدودیت‌ها را اندازه‌گیری می‌کند و نشان می‌دهد که فراز و فرودهای بسیاری در این مسیر وجود داشته است.

اما آنچه در سال‌های بعد برجسته شد، پرونده برجام بود؛ توافقی که قرار بود گره اصلی تحریم‌ها را باز کند. برجام سه نقطه عطف تاریخی داشت: نخست در سال ۲۰۱۵، زمانی که توافق شکل گرفت و امید تازه‌ای در اقتصاد کشور دمیده شد. دوم در سال ۲۰۱۸، هنگامی که دونالد ترامپ آمریکا را از این توافق خارج کرد و دوباره موجی از بی‌اعتمادی و فشار ایجاد شد. و سوم در سال ۲۰۲۲، که مذاکرات احیای برجام به بن‌بست رسید و عملاً چشم‌انداز جدیدی برای کاهش تحریم‌ها فراهم نشد.

افکار عمومی نیز در این مسیر همگام با تحولات سیاسی تغییر کرده است. یکی از بهترین شاخص‌ها برای درک این موضوع، روند جستجوهای اینترنتی ایرانیان است. داده‌های گوگل نشان می‌دهد که کلماتی مانند «برجام»، «مکانیزم ماشه» و «اسنپ‌بک» در مقاطع خاص به شدت جستجو شده‌اند. این روند بیانگر آن است که ذهن جامعه به‌طور مستقیم با تحولات سیاست خارجی پیوند خورده است. حتی ارتباط میان کلیدواژه «دلار» و تحولات هسته‌ای به‌وضوح قابل مشاهده است. برای مثال، جهش قیمت ارز در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ با موج اخبار مربوط به برنامه هسته‌ای هم‌زمان شد، و در سال ۱۳۹۷، با خروج آمریکا از برجام، هم دلار و هم عبارت «ارز ۴۲۰۰» به بالاترین سطح جستجو رسیدند.

جالب‌تر آنکه پس از سال ۲۰۲۲، نمودار جستجوی کلمه «دلار» حتی پیش از وقوع رویدادهای سیاسی بالا رفت. این پدیده نشان می‌دهد که جامعه ایرانی، با تجربه سال‌ها زندگی تحت تحریم، نوعی پیش‌دستی در تحلیل آینده پیدا کرده است؛ به‌عبارت دیگر، مردم پیش از وقوع تصمیمات رسمی، تأثیر احتمالی آن‌ها را بر معیشت و اقتصاد خود پیش‌بینی می‌کنند.

این تغییر نگرش، تحریم را از یک موضوع صرفاً سیاسی خارج کرده و به بخشی از زندگی روزمره تبدیل کرده است. اگر در گذشته، مردم تنها پس از اعلام رسمی تحریم‌ها متوجه پیامدهای آن می‌شدند، امروز آن‌ها پیشاپیش اثرات را درک کرده و بر اساس آن رفتار اقتصادی خود را تنظیم می‌کنند. همین مسئله را می‌توان به‌عنوان «انتظارات اقتصادی» در سطح جامعه تعبیر کرد؛ انتظاراتی که ریشه در تجربه‌های تلخ سال‌های گذشته دارد.

در نهایت، پرسش اساسی همچنان باقی است: آیا می‌توان از این چرخه تکرارشونده عبور کرد؟ پاسخ روشن و قطعی به این پرسش وجود ندارد. آنچه مسلم است، این است که تحریم اکنون به یک متغیر دائمی در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی اقتصادی ایران تبدیل شده است. عبور از آن، نیازمند رویکردی جامع و پایدار در عرصه سیاست خارجی و اصلاحات داخلی است؛ رویکردی که بتواند هم اعتماد جامعه را بازگرداند و هم مسیر تعامل اقتصادی ایران با جهان را هموار کند.

به بیان دیگر، تحریم دیگر تنها یک خبر سیاسی نیست؛ بلکه واقعیتی است که بر ذهن، جیب و آینده اقتصادی همه ما سایه انداخته است.