به گزارش اکوایران، این جامعه‌شناس می‌گوید: «انسان موجودی مرگ آگاه است و این مرگ آگاهیش عملا موجب این می‌شود که از طرفی نگران از مرگ شود و گاهی همین مرگ آگاهی موجب می‌شود که فرد وقتی در اوج استیصال قرار می‌گیرد، انتخاب کند که دیگر رنج نکشد. 

خودکشی در گذشته‌های بسیار دور هم بوده است، همانطور که «بودا» می‌گوید عالم رنج است، بنابراین بسیاری بودند که تحمل رنج را نداشتند و با مرگ آگاهی به زندگی خود پایان دادند.»

به گفته این جامعه‌شناس پیشتر بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان خودکشی را بررسی می‌کردند اما بعدتر جامعه‌شناسان به این گعده اضافه شدند. 

میعدفر می‌گوید: «هرچند که عامل بالافصل هر آسیبی ممکن است برهم خوردن تعادل روحی و روانی فرد باشد اما عامل باواسطه آن که باعث می‌شود تعادل روحی و روانی بهم بخورد، عامل اجتماعی است، زیرا انسان موجودی اجتماعی است و زمانی که این انسان در میان انبوه ارتباطات است، امید به زندگیش بالاست و احساس وجودی می‌کند و به میزانی که فرد طرد می‌شود و زندگی اجتماعی او از بین می‌رود، عملا فرد تعادل روحی و روانیش از بین می‌رود و ناکام می‌شود و دست به خودکشی می‌زند.»

این جامعه‌شناس در ادامه به نظریه خودکشی دورکیم و انواع خودکشی‌ها در عصر حاضر اشاره می‌کند. او بنابر نظریه دورکیم، سه نوع خودکشی را از هم متمایز می‌کند؛ خودکشی‌هایی که افراد عموما تلاشگر و با حس خوب نسبت به زندگی دچار طرد و ناکامی اجتماعی می‌شوند، این خودکشی‌ها به گفته او هم از خودکشی‌های خودخواهانه و ناشی از بهم خوردن زیست اجتماعی است. او به خودکشی‌های دگرخواهانه اشاره می‌کند و می‌گوید این نوع، ناشی از این است که فرد تصور می‌کند این دنیا رنج است اما می‌تواند در آن دنیا خوشبختی را لمس کند. به گفته معیدفر اما آنچه امروز جامعه با آن سروکار دارد، خودکشی ناشی از شرایط آنومیک است.

این جامعه‌شناس در ادامه سخنرانی خود با اشاره به یک آمار تاکید دارد: اگر در اوایل دهه شصت در کشور اقدام به خودکشی «یک» بوده است، در سال ۱۴۰۱ اقدام به خودکشی ۱۳۵ برابر شده است.

 ​اگر به خودکشی فکر می‌کنید با شماره تماس اورژانس اجتماعی و ۱۲۳ تماس بگیرید.