در قاب شلوغ جلد پاییزه اکونومیست، چهره‌ای بود که زیر نقاب واقعیت مجازی، بی‌صدا خیره مانده بود. متصل، اما جدا؛ غرق در داده اما تهی از حس. این تصویر شوخی نبود، پژواکی بود از حال‌وهوای امروز دنیای محصول: محو در نمودار، دور از زندگی واقعی. ما داده را می‌بینیم، اما درد را نه. نرخ کلیک بالا می‌رود، اما خستگی کاربر باقی می‌ماند. شاید زمان آن رسیده که به‌جای دنبال کردن سیگنال، معنای پشت سیگنال را بفهمیم.

قاسم واحدی 


بسیاری از محصولات دیجیتال، از اپلیکیشن‌های مالی تا پلتفرم‌های محتوایی، با وسواس روی داده‌های رفتاری طراحی می‌شوند. میزان اسکرول، تعدادکلیک، نرخ بازگشت، زمان ماندگاری. اما در این میان یک سؤال اساسی گم شده: این عددها واقعاً به ما چه می‌گویند؟ کاربری که نصفه‌شب بی‌هدف اسکرول می‌زند، شاید نرخ تعامل را بالا ببرد؛ ولی آیا این به معنی رضایت است؟ یا صرفاً فرار از اضطراب؟ وقتی پلتفرم، «چک کردن» را با «توجه» اشتباه بگیرد، خروجی‌اش می‌شود محصولاتی پرکاربر اما بی‌تاثیر. 

بر اساس گزارش مکنزی، ۶۵ درصد از لایه مدیران فناوری اذعان کرده‌اند که تصمیم‌گیری صرفاً داده‌محور، در بسیاری موارد به خطای استراتژیک منجر شده. نه‌تنها سود نیافریده، بلکه اعتماد کاربر را هم دچار چالش کرده است. هاروارد بیزینس ریویو هم اخطار داده: وقتی الگوریتم‌ها از زمینه  اجتماعی جدا باشند، پیش‌بینی رفتاری‌شان بیش از آن‌که راهگشا باشد، گمراه‌کننده است. حتی در پروژه‌های بزرگ جهانی، نمونه‌هایی هست که پلتفرم‌ها مسیر تعامل را به بهای از دست دادن معنا گسترش داده‌اند. 

و اینجاست که بحران رخ می‌دهد. بسیاری از تیم‌ها صدای واقعی مشتری را با داده خام عوض کرده‌اند. نتیجه؟ محصولاتی با نرخ تعامل بالا ولی بی‌معنا؛ سرویس‌هایی که به‌جای حل مسئله، آن را پشت نمودار پنهان کرده‌اند. پلتفرم‌هایی را ببینید که صرفاً برای بالا بردن تعامل، نوتیفیکیشن پشت نوتیفیکیشن می‌فرستند یا محتوای جنجالی را بالا می‌آورند. شاید لحظه‌ای نرخ مشارکت را بالا ببرند، اما به چه قیمت؟ فرسودگی برند، دل‌زدگی کاربر، و کاهش وفاداری. در یک جمله: عددها کافی نیستند، اگر انسانِ پشت آن‌ها فراموش شود. 

انسان باید به جای اعداد را بگیرد پس مدل کشف نیاز باید بازطراحی شود، دیگر فقط شنیدن صدا کافی نیست، باید صدای پس‌زمینه را هم شنید. داده مهم است، اما بی‌درک انسانی فقط توهم واقعیت می‌آفریند. تیم محصول باید از روی نمودار بلند شود و برود میان آدم‌ها. گفت‌وگو، مشاهده، هم‌نشینی. طراحان باید بدانند که پشت هر رفتار یک نیت، یک رنج یا یک امید خوابیده. وگرنه محصول، نه فقط کار نمی‌کند، بلکه بی‌صدا کاربر را خسته می‌کند. واقعیت؟ ما در وفور داده، در فقر بینش زندگی می‌کنیم. 

محصول موفق، نه آنی‌ست که بیشتر دیده شود، آنی‌ست که درست فهمیده شود. هوش مصنوعی می‌تواند الگو تشخیص دهد، اما هوش انسانی است که می‌تواند معنا را بفهمد. شاید وقت آن رسیده به جای دنبال کردن صدای بلند دیتا، به نجواهای انسانی گوش کنیم. عددها حقیقت را می‌سنجند، اما تنها انسان‌ها آن را می‌فهمند. اکونومیست در تحلیل پایان‌سال خود هشدار داده: سال آینده نه سال تکنولوژی، بلکه سال انسان‌هایی‌ست که جرأت می‌کنند در دل سروصدا، دوباره معنا را ببینند.