​انسان در متاورس اخلاق مدار خواهد شد یا بی اخلاق؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم چه انگیزه ها و محدودیت های اخلاقی در جهان جدید نسبت به عالم فعلی، وجود خواهد داشت. متاورس صحنه تقویت دو نیروی متقابل است: آزادی و شفافیت. انسان آزادشده از انقیاد پدرسالارانه دولت و نهادهای اجتماعی متصلب، خود را در معرض دیده شدن می بیند. بنابراین برآیند این دو نیروست که پاسخ سوال فوق را مشخص خواهد کرد.

اخلاق

  در ابتدا می توان تاکید کرد که در متاورس به دولت حداقلی اقتصاد کلاسیک نزدیک می شویم و سه حوزه فعال دولت در عالم فعلی، در متاورس غایب هستند:

1. دولت در نقش قیّم: قیم مآبی دولت در دنیای واقعی نیز مخالفانی دارد ولی همچنان به دلیل توجیهات اخلاقی گسترده ای که در این زمینه ایجاد شده است، تقریباً اغلب کشورها دولت را به عنوان قیّم پذیرفته اند، هرچند عمق چنین نقشی متفاوت است برای مثال الزام به بستن کمربند ایمنی در کشورهای مدعی آزادی خیلی زودتر از کشوری مثل ایران تبدیل به قانون شده است. در متاورس که عملاً جایگاه قیّم مآبی خانواده تضعیف می شود، به تبع، انتظار چنین جایگاهی برای دولت دور از ذهن خواهد بود. 

2. دولت در نقش قانون گذار اخلاقی: هرچند در دهه های 1980 و 1990 جنبش های اخلاقی در کشورهای غربی شکل گرفت و به شکل موقت صنایع مرتبط با فحشا و مواد مخدر را محدود ساخت، ولی در حال حاضر به دلیل وجود منافع بالقوه اقتصادی، دولتها عملاً قانون گذاری اخلاقی را محدود به موارد خاصی نموده  و بسیاری از مصادیق این حوزه در دنیا جرم زدایی شده اند که نمونه بارز و اخیر آن جرم زدایی محرک های گیاهی در امریکاست. به تبع همین رویکرد، می توان انتظار داشت متاورس نیز محدودیت اخلاقی در حداقلی ترین حالت خود شکل گیرد. البته صحنه متاورس، انتظار چالش های جدید اخلاقی را نیز می¬کشد که هنوز در مورد آن تصویر دقیقی وجود ندارد. هنوز نمی دانیم ذهن خلاق بشر، چه مخاطرات اخلاقی جدیدی را می تواند در متاورس به بار آورد. 

3. دولت در نقش بازتوزیع کننده درآمد و ثروت: جهان متاورس، جهان غیرمتمرکزی است که دولت مرکزی نقش فعالی در اقتصاد نخواهد داشت. بنابراین بسیاری از سرویس های فعلی دولت، عملاً در متاورس خصوصی سازی خواهند شد. همچنان که کالای عمومی مانند امواج ماهواره ای با بهبود تکنولوژی، تبدیل به کالای خصوصی شد، می توان انتظار داشت در متاورس به برکت بهبود تکنولوژی عملاً کالای عمومی وجود ندارد که دولت بابت آن مطالبه ای داشته باشد. از طرف دیگر نقش دولت در تامین حداقل نیازهای اساسی انسان مبتنی بر مالیات ستانی محدود به دنیای واقعی خواهد بود و در همان جهان باقی خواهد ماند.

اخلاق یک

با ملاحظه موارد فوق، می¬توان این گونه نتیجه گرفت که جهان متاورس، مدینه فاضله ی اختیارگرایان یا لیبرتارین هایی است که سابقاً به دلیل احترام به آزادی، «بازار» را محترم می-شمردند. در متاورس انسان مختار است دست به هر اقدامی بزند، البته با توجه به اینکه آزادی دیگری در متاورس محدود نگردد. پس تکلیف اخلاق چه می شود؟ آیا نتایج جنایت باری که اختیارگرایی در صورت تحقق در دنیای واقعی به بار خواهد آورد، در متاورس نیز بروز خواهد داد؟ 

شاید بتوان امیدوار بود که اخلاقِ مالی با پیشرفت تکنولوژی های تنظیم گری (رگ تک) بهبود یابد اما به نظر می رسد سرنوشت اخلاق در متاورس با پیشرفت تکنولوژی هایی نظیر بلاکچین مشخص خواهد شد. هر محصول یا زیرساختی در متاورس که منجر به بهبود شفافیت، مبارزه با جعل، تشخیص دیپ فیک و... گردد عملاً اجازه نمی دهد «من» واقعی از «من» متاورسی فاصله بگیرد و زمینه بروز بی اخلاقی شکل گیرد. اگر در دنیای واقعی پلیس بیرونی مانع از بروز بی-اخلاقی می شد، در متاورس پلیس درونی عهده دار چنین نقشی است، زیرا بالا رفتن شفافیت مانع از بروز بی اخلاقی می گردد. 

فرایند شفافیت در جهان متا، تدریجی و آرام است. بنابراین می توان انتظار داشت متاورس در ابتدای شکل گیری خود همان جنگلی باشد که «منِ» سلطه جو در آن شکل می گیرد، اما کم کم و با بروز عکس العمل های مناسب حوزه رگ تک و شفاف شدن هرچه بیشتر عرصه های زندگی، تعادل اخلاقی شکل گرفته به سمت رفتار اخلاقی¬تر متمایل شود. 

تکنولوژی های حکمرانیِ ارزش خنثی، معمولاً نتایج بهتری به نسبت دولت های کامجو و بروکرات های رانتیر در بهبود وضعیت فساد و شفافیت خواهند داشت و همین موضوع نیز امیدواری بیشتری نسبت به وضعیت اخلاقی متاورس ایجاد می¬کند. اما فراموش نکنیم تکنولوژی نیز نهایتاً در کنترل انسان است و منافع شخصی می تواند با دستکاری تکنولوژی، وضعیت اخلاقی را متاثر سازد. این یعنی نمی توان به تکنولوژی های شفافیت زا اکتفا نمود. اخلاق مداری (در هر دنیایی) نیازمند تقویت انگیزه های درونی (مادی یا معنوی) است و «من» در جهان متاورس بدون اتصال به فضائل درونی، به درنده ترین موجود جهان هستی تبدیل خواهد شد.