به گزارش اکوایران، کمی بیش از یک سال پیش، روابط سرد بین ایران و عربستان سعودی بهبود قابل‌توجهی را تجربه کرد. به دنبال دست‌دادن وزرای خارجه دو کشور در پکن، روابط دیپلماتیک برقرار شد، سفارتخانه‌های مربوطه بازگشایی شد و رفت‌وآمدهای سطح بالایی بین پایتخت‌های دو کشور صورت گرفت. اما در زیر این تنش‌زدایی، جبهه جدیدی در رقابت دیرینه آن‌ها شکل گرفت. جبهه‌ای که نه ژئوپلیتیک یا ایدئولوژیک، بلکه در عرصه قدرت نرم و آرمان‌های اجتماعی ریشه دارد.

تحول در پویایی: شکوه گذشته و تلاش‌های امروز ایران

به نوشته مؤسسه خاورمیانه، پیش از انقلاب ۱۹۷۹، ایران و عربستان سعودی روابطی عملگرا، اگرچه تا حدودی بدبینانه داشتند. منافع اقتصادی مشترک در خلیج فارس در اولویت قرار داشت.

با این حال، انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ نقطه عطفی در روابط آن‌ها شمار می‌رود. دولت سعودی ایدئولوژی ایران را تهدیدی برای موجودیتی خود دید و در طول جنگ خونین ایران و عراق که یک سال بعد آغاز شد، از عراق حمایت کرد. تهران نیز به نوبه خود، سعودی‌ها را دست‌نشانده ایالات متحده دانسته و روابط با ریاض را با تنش‌های خود با واشنگتن در هم آمیخت. تلاش‌های گسترده برای بازسازی پس از جنگ با عراق، منابع ایران را منحرف ساخت و جمهوری اسلامی را بر اولویت‌دادن به یک اقتصاد دولتی و متمرکز بر نفت ترغیب کرد. اخیراً نیز به دلیل سال‌ها تحریم‌های فلج‌کننده بین‌المللی که در واکنش به برنامه هسته‌ای و سیاست‌های منطقه‌ای ایران اعمال شد، پیشرفت اقتصادی کشور به چالش‌های بیشتری برخورده است.

علی‌رغم برخی دستاوردهای قابل توجه، به عنوان مثال در صنایع نظامی و هوافضای داخلی، ایران در استراتژی توسعه خود که برای دستیابی به امنیت از طریق اتکای حداکثری به داخل طراحی شده، نتوانسته پیشرفت اقتصادی یا رفاه بیشتری را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد. صنعت خودروسازی آن به طور قابل توجهی توسعه‌نیافته باقی مانده و از نظر فناوری، ده‌ها سال از خودروسازان پیشروی جهان عقب است. در حالی که این کشور به دستیابی به «امنیت غذایی» از طریق خودکفایی کشاورزی افتخار می‌کند، اما این امر به قیمت پایین‌بودن کارایی و آسیب‌های شدید زیست‌محیطی تمام شده است. در مقابل، طی ۴۰ سال گذشته، عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه در سطح داخلی توسعه یافته و نقش خود را در بازارهای بین‌المللی افزایش داده‌اند و در بسیاری موارد، از نظر حجم اقتصادی، پیچیدگی فناوری و میزان اتصال از ایران پیشی گرفته‌اند.

قدرت نرم در حال ظهور

مدت‌هاست که نارضایتی ریشه‌دار ایرانیان از وضعیت اجتماعی-اقتصادی با مقایسه با همسایگان کوچک‌تر این کشور، از جمله امارات متحده عربی، قطر، کویت و حتی عمان که به جای تمرکز بر ایدئولوژی، بر اساس ملی‌گرایی اداره می‌شوند، شدت یافته است. با این حال، مقامات ایرانی با رد چنین مقایسه‌هایی، از پذیرش هرگونه شباهت با کشورهای «کوچک‌تر» و ظاهراً تأثیرگذارتر از نظر ژئوپلیتیکی، خودداری می‌کنند.

عربستان سعودی با داشتن جمعیتی بیش از ۳۶ میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی بالغ بر ۱ تریلیون دلار، به هیچ عنوان کشوری «بسیار کوچک» که قابل توجه نباشد، به شمار نمی‌آید. در مقایسه، با ایران با تقریباً ۸۹ میلیون نفر جمعیت، تنها کمی بیش از ۴۱۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد

با این حال، تا همین اواخر، مقامات ایرانی به طور معمول سعی می‌کردند با به تصویر کشیدن سعودی‌ها به عنوان تسهیل‌کنندگان افراط‌گرایی و صرفاً مهره‌های قدرت‌های غربی، توجه را از اخبار اصلاحات اجتماعی و اقتصادی عربستان سعودی تحت برنامه بلندپروازانه چشم‌انداز ۲۰۳۰ ریاض منحرف سازد.

عربستان سعودی

اما پس از بهبود روابط دو کشور در سال گذشته، این استراتژی تقابلی غیرقابل به نظر رسید و از آن زمان، برنامه‌های اقتصادی، پیشرفت‌ها، اصلاحات اجتماعی و همچنین آرمان‌های جهانی عربستان سعودی به طور گسترده‌ای توسط رسانه‌های ایران پوشش داده می‌شود و در عین حال، تلاش‌های این پادشاهی برای بازسازی وجهه خود، اغلب توسط ایرانیان در پلتفرم‌های اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد. بخش اعظم این پوشش همچنان توسط رسانه‌های غیردولتی انجام می‌شود که تمایل به مالکیت یا وابستگی به اصلاح‌طلبان و میانه‌روها دارند. مقامات ایرانی به جای مسدودکردن مستقیم پوشش چشم‌انداز ۲۰۳۰، بیشتر تلاش کرده‌اند گزارش‌ها را منحرف یا رد کنند.

برخلاف مدل توسعه تحت کنترل دولت ایران، چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی بر تنوع‌بخشی اقتصادی تمرکز دارد. این برنامه با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته، گردشگری و انرژی‌های تجدیدپذیر به دنبال آن است که وابستگی پادشاهی به نفت را کاهش دهد. این طرح همچنین منجر به ایجاد یک فضای اجتماعی معتدل‌تر شده و محدودیت‌ها بر زنان و سرگرمی را کاهش می‌دهد.

در عرصه بین‌المللی نیز در حالی که عربستان سعودی با تعامل با تمام قدرت‌های بزرگ سعی در ایجاد یک تصویر جهانی گسترده از خود دارد، ایران با افزایش وابستگی خود به کشورهایی مانند روسیه و چین، قدرت مانور سیاست خارجی خود را بیش از پیش محدود ساخته است.

در مقایسه با کارنامه تهران، سه جنبه از تلاش‌های مدرنیزاسیون و اصلاحات پادشاهی سعودی احتمالا بیشتر از سایر مسائل ایرانیان را ناامید و عصبانی کرده است: توسعه اجتماعی‌اقتصادی، گشودگی ورزشی و فرهنگی و همچنین آزادی اینترنت و پویایی بخش فناوری پیشرفته. به عنوان مثال، نشریه تجارت نیوز در مقاله‌ای اینفوگرافیک، شاخص‌های اصلی اجتماعی‌اقتصادی بین ایران و عربستان سعودی، از جمله ارقام GDP و GNI دو کشور، قدرت نسبی پاسپورت و رتبه‌بندی در شاخص‌های درک فساد، برابری جنسیتی و آزادی اقتصادی را مقایسه کرد. ایرانیان این مطلب را به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند و با تمسخر، عصبانیت و ناامیدی از وضعیت خودشان گلایه کردند.

محمد بن سلمان زنان عربستان سعودی

رویدادهای اخیر در عربستان سعودی آتش نارضایتی‌ها در ایران را شعله‌ور کرده است. حضور کریستیانو رونالدو در لیگ عربستان و برگزاری جشنواره‌های موسیقی با حضور هنرمندان زن، به طور چشمگیری با محدودیت‌های ایران در زمینه مشارکت زنان در ورزش و سرگرمی‌های عمومی در تفاوت است. این تحولات حسادت را برانگیخته و فشار عمومی بر مقامات ایرانی که برای دفع چنین انتقاداتی تلاش می‌کنند را افزایش داده است.

در نمونه‌ای دیگر، حضور لیونل مسی در تبلیغ توریسم توجه گسترده عموم مردم ایران را به خود جلب کرد؛ اما عزت‌الله ضرغامی، وزیر گردشگری ایران در پاسخ به این موضوع گفت: «اگر مسی با میلیون‌ها دلار برای گردشگری عربستان تبلیغ می‌کند، ما هم صادق بوقی خودمان را داریم». جالب اینجاست پس از آنکه مقامات صفحه اینستاگرام صادق بوقی را به دلیل آوازخواندن و رقصیدن در ملأعام حذف کردند، داستان او به تیتر یک رسانه‌های جهانی تبدیل شد. این پاسخ نه تنها نتوانست منتقدان را راضی کند، بلکه باعث ایجاد جوک و اتهامات به بی‌کفایتی دولت شد.

اظهارات ضرغامی به ویژه قابل تأمل است، زیرا مقامات ایرانی نه تنها بخش گردشگری را موتور بالقوه‌ای برای رشد اقتصادی می‌دانند، بلکه آن را ابزاری برای مقابله با آنچه تصور می‌کنند احساسات ضدایرانی در خارج از کشور است، قلمداد می‌کنند. با این حال، ایران برخلاف رقبای منطقه‌ای مانند عربستان سعودی و ترکیه نتوانسته برای تسهیل سفر گردشگران خارجی، از قوانینی مانند ممنوعیت کامل مشروبات الکلی و حجاب اجباری برای زنان را بکاهد. علاوه بر این، تهران در سال‌های اخیر موانع تازه‌ای مانند محدودیت‌های بیشتر بر استفاده از اینترنت، برنامه‌های پیام‌رسان و شبکه‌های اجتماعی در داخل کشور ایجاد کرده است. در نتیجه، موافقت دولت با وزارت گردشگری برای اعطای «سیم‌کارت‌های بدون محدودیت» به مسافران خارجی خشم عمومی بیشتری را در میان ایرانیان برانگیخته که احساس می‌کنند در مقایسه با بازدیدکنندگان خارجی، در کشور خود به عنوان «شهروندان درجه دو» محسوب می‌شوند.

همچنین در ژانویه سال گذشته، پس از آنکه یک کارآفرین ایرانی و مهاجر در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) از برنامه جدید ویزای سرمایه‌گذاری عربستان سعودی را برای متخصصان حوزه سلامت، علوم و تحقیقات نوشت، پست او در شبکه‌های اجتماعی جرقه اظهارنظرهای ناامیدانه از سوی کارآفرینان دیگر و شهروندانی را زد که تحت محدودیت‌های تشدیدشده ایران در بخش فناوری‌‌های پیشرفته در تقلا هستند. طی طول دهه گذشته، موج‌هایی از متخصصان فناوری اطلاعات ایران از کشور فرار کرده و به دنبال فرصت‌هایی در امارات، ترکیه، قطر و عمان یا فراتر از آن در اروپا، کانادا و ایالات متحده هستند.

البته، مقامات سعودی همچنان به دلیل سرکوب فعالان حقوق زنان و مخالفان سیاسی با سرزنش گروه‌های حقوق‌بشری روبرویند. اما به ندرت یا اصلاً، چشم مردم ایران به چنین گزارش‌هایی نمی‌خورد و در عوض، عمدتاً تیترهای مربوط به پیشرفت‌های اقتصادی عربستان و پروژه‌های عظیم داخلی و پرهزینه را می‌بینند. در همین حال، نارضایتی از وضعیت داخلی همچنان در میان ایرانیان در حال افزایش است. سال‌ها رکود اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی محدود و اعتراضات سراسری اعتماد عمومی را مخدوش کرده است. علی‌رغم درخواست‌ها برای اصلاحات، دولت هیچ نشانه‌ای از تمایل به سازش نشان نمی‌دهد، بلکه با برنامه‌هایی برای محدودکردن بیشتر دسترسی به اینترنت و جرم‌انگاری نقض قوانین پوشش زنان، پیش می‌رود. جای تعجب نیست که آخرین انتخابات ایران، پایین‌ترین میزان مشارکت رأی‌دهندگان را به عنوان شکلی از اعتراض علیه نظام شاهد بود.

نبرد برای تصاحب قلب و ذهن

این وضعیت جبهه جدیدی میان تهران و ریاض گشوده که به نظر می‌رسد که سعودی‌ها به دنبال بهره‌برداری بیشتر از آن هستند. افزایش تعداد رسانه‌های فارسی‌زبان که با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم عربستان سعودی راه‌اندازی شده‌اند (از جمله شبکه‌های ماهواره‌ای، ایستگاه‌های رادیویی، حساب‌های کاربری در شبکه‌های اجتماعی و خبرگزاری‌های آنلاین که ظاهرا میلیون‌ها بیننده را جذب می‌کنند)، گواه روشنی بر این استراتژی است.

اجلاس سران کشورهای اسلامی ابراهیم رییسی محمد بن سلمان

احتمالا عربستان سعودی به دنبال بزرگ‌نمایی اصلاحات اقتصادی و اجتماعی خود باشد و با به تصویر کشیدن خود به عنوان الگویی از مدرنیته و رفاه، مشروعیت و نفوذ جمهوری اسلامی در میان ایرانیان و گروه‌های مقاومت را ضعیف کند. هدف نهایی ریاض از طریق تضعیف روایت‌های جمهوری اسلامی و ایجاد نارضایتی بیشتر و در نتیجه معطوف‌کردن توجه ایران به داخل، کسب اهرم فشار بر تهران در چهارچوب رقابت منطقه‌ای گسترده‌تر برای نفوذ است. بسیاری از مقامات ایرانی بارها علیه شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال که از سوی عربستان سعودی تأمین مالی می‌شود، اعتراض کرده‌اند و حتی اقدامات محدودکننده‌ای نیز علیه آن انجام داده‌اند. در واقع، لازم به ذکر است که پوشش این شبکه از اعتراضات سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ در ایران، یکی از موارد اصلی اختلاف بین ایران و عربستان سعودی پیش از ازسرگیری روابط بود.

 

جنگ نوظهور بر سر قدرت نرم چالش جدیدی را برای مقامات ایران ایجاد می‌کند که از دیرباز عمدتاً بر محدودیت‌های اجتماعی سختگیرانه و مبتنی بر مذهب در داخل و قدرت سخت در خارج تکیه داشته و نفوذ خارجی خود را از طریق قدرت نظامی و گروه‌های مقاومت منطقه اعمال می‌کرد. بی‌شک، ایران هیچ تلاشی برای بهره‌مندی از میراث‌فرهنگی و تاریخی غنی خود نکرده و در عین حال، فضای کسب‌وکار کشور کم‌رونق، دشوار و به دلیل تحریم‌های اقتصادی در معرض ریسک قرار دارد. اما تهران اکنون با خطر از دست دادن قلب و ذهن هواداران خود، هم در داخل و هم در سراسر منطقه، به واسطه جذابیت نوسازی و پیشرفت اقتصادی عربستان سعودی روبروست.

با تداوم تحولات در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه، نبرد جدید بر قدرت نرم میان دو رقیب سنتی منطقه‌ای فصل جدید و سرنوشت‌سازی را در رقابت پایدار منطقه‌ای آن‌ها رقم خواهد زد.