به گزارش اکوایران، هنگامی که روسیه در سال 2015 مداخله نظامی خود در سوریه را آغاز کرد و روند جنگ داخلی را به نفع حکومت اسد تغییر داد، بسیاری در غرب نسبت به نیات کرملین نگران بودند. آن‌ها می‌ترسیدند که هدف روسیه از بازگشت به خاورمیانه، نه تنها حمایت از حکومت سوریه، بلکه ایجاد اتحاد با دیگر نیروهای ضد غربی در منطقه از جمله ایران باشد.

تغییر معادله قدرت 

با این حال، تقریباً یک دهه بعد، همزمان با تداوم جنگ‌ها در اروپا و خاورمیانه، به نظر می‌رسد که شراکت تهران و مسکو در این کشور جنگ‌زده دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و تعادل قبلی به نفع روسیه، اکنون به سمت ایران متمایل شده است.

به نوشته فارن پالیسی، پس از آغاز تهاجم تمام عیار خود به اوکراین در سال 2022، روسیه - که در تنگنای منابع قرار داشت - تعدادی از نیروهای خود به همراه برخی از تسلیحات خود از جمله سامانه‌های پدافند هوایی اس-300 را از سوریه به خطوط مقدم جبهه اوکراین برد. در سال 2023، پس از شورش گروه شبه نظامی روسی واگنر علیه کرملین که چند هفته بعد منجر به کشته شدن یوگنی پریگوژین، رئیس این گروه مزدور شد، ارتش روسیه و حکومت  اسد فعالیت‌های واگنر در سوریه را محدود کردند، که به کاهش بیشتر حضور روسیه منجر شد.

این تحولات باعث ایجاد خوش بینی اولیه در میان برخی ناظران غربی شد که معتقد بودند کاهش حضور روسیه در خاورمیانه ممکن است به ائتلاف غربی به رهبری ایالات متحده اجازه دهد تا نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. بسیاری این عقب نشینی را یک تحول مثبت می‌دانستند و امیدوار بودند که حداقل از یک دور جدید درگیری منطقه‌ای بین قدرت‌های بزرگ جلوگیری کند.

با این حال، خروج روسیه از سوریه فصل جدیدی از تنش را آغاز کرده است. در حالی که این عقب‌نشینی ممکن است نگرانی‌ها در مورد بازگشت قدرت‌های بزرگ به خاورمیانه را کاهش دهد، فقدان نفوذ کرملین خلأ قدرتی را در جنوب کشور ایجاد کرده است که به سرعت توسط نیروهای ایران و حزب‌الله پر می‌شود و وضعیت را برای ایالات متحده بسیار پیچیده‌تر می‌کند، که تمرکز و منابع آن بین اوکراین، تایوان و اسرائیل تقسیم شده است.

منافع کرملین در سوریه

روسیه مزایای قابل توجهی از مداخله خود در سوریه به دست آورده است. این کشور تقریباً انحصار بهره برداری از میادین گازی و نفتی سوریه را در اختیار دارد و قرار است قراردادهای بازسازی را با دولت سوریه تضمین کند. مهمتر از آن، از سال 1971، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برای اولین بار مجوز سوریه برای ایجاد تاسیسات دریایی در بندر طرطوس را دریافت کرد، روسیه حضور نظامی قدرتمندی را در این کشور حفظ کرده است که در دهه گذشته تنها رشد کرده است. در جریان جنگ داخلی سوریه، دمشق به نیروی هوایی روسیه اجازه ساخت پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه را داد. این پایگاه بمب افکن‌های تهاجمی دریایی را در خود جای داده و در کنار پایگاه دریایی در طرطوس، حضور استراتژیک مسکو را در جناح جنوبی ناتو در دریای مدیترانه فراهم می‌کند.

رمضان قدیروف روسیه سوریه

این مزایا به طور طبیعی روس‌ها را در مورد ایجاد هرگونه درگیری غیرضروری محتاط کرده است. بنابراین روسیه با رویکرد محتاطانه‌ای در سوریه عمل کرده است. در مقابل، ایران و حزب‌الله انگیزه‌های دیگری دارند. هدف اصلی آن‌ها مهار و مقابله با اسرائیل است، هدفی که روسیه در آن سهیم نیست.

روسیه با علم به اینکه درگیری با اسرائیل می‌تواند به حملات هوایی گسترده منجر شود و توازن قوا بین حکومت اسد و شورشیان در شمال را برهم بزند، به‌طور متناوب به‌عنوان یک نیروی بازدارنده علیه گسترش ایران در سوریه عمل کرده است. در سال 2018، زمانی که افزایش سریع نیروهای نزدیک به ایران در جنوب سوریه در امتداد مرز با اسرائیل منجر به افزایش حملات هوایی اسرائیل و تشدید شدید تنش در منطقه شد، روسیه وارد عمل شد. مسکو ایران را تحت فشار قرار داد تا نیروهای خود را که مجهز به تسلیحات سنگین و در فاصله کمتر از 80 کیلومتری از مرز اسرائیل بودند، خارج کند و با تل آویو برای مدیریت تشدید تنش در سوریه به توافق رسید.

اخیراً، زمانی که ایران در اوایل سال جاری حمله موشکی و پهپادی خود را به اسرائیل انجام داد، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از همه طرف‌ها خواست تا «خویشتنداری منطقی نشان دهند» و از دور دیگری از درگیری که «عواقب فاجعه‌باری برای کل منطقه» خواهد داشت، جلوگیری کنند.

در مقابل، از آغاز جنگ داخلی سوریه، ایران و حزب الله فعالانه به دنبال گشودن جبهه جدیدی علیه اسرائیل بوده‌اند. بر اساس گزارش‌ها، حزب الله فعالیت‌های خود را از درعا در جنوب سوریه تا حلب در شمال گسترش داده است و اکنون بیش از 100 سایت در این کشور را اداره می‌کند.

خطر احیای محیط دوران جنگ سرد 

این تغییر در تعادل قدرت چالش‌های جدیدی را برای همه بازیگران کلیدی ایجاد می‌کند: روسیه، اسرائیل و غرب. افزایش حضور ایران و حزب الله در سوریه و ریسک یک جنگ گسترده‌تر در خاورمیانه می‌تواند دستاوردهای روسیه را به خطر بیندازد.

دمشق سوریه

علاوه بر این، غیبت روس‌ها به عنوان یک نیروی محدود کننده، زمینه را برای گسترش ایران و حزب‌الله فراهم می‌کند و اوضاع را برای اسرائیل پیچیده‌تر می‌کند، که همین حالا هم با حماس در غزه و حزب‌الله در جنوب لبنان می‌جنگد. با گسترش نفوذ ایران و متحدان آن در سوریه، جبهه جدیدی می‌تواند ظهور کند که منابع و توجه اسرائیل را بیشتر منحرف کند و ارتش اسرائیل را بیشتر تحت فشار قرار دهد.

در مورد غرب، اگرچه روسیه پس از فروپاشی شوروی سعی در حفظ روابط نسبتاً دوستانه با اسرائیل داشته است، اما ممکن است همیشه اینطور نباشد. ایران در جنگ علیه اوکراین بیشتر طرف روسیه بوده است. در حالی که جنگ به سومین سال خود نزدیک می‌شود و ایران و حزب‌الله نفوذ خود را در سوریه تحکیم می‌کنند، پای روسیه می‌تواند بیشتر به کمپین محور مقاومت کشیده شود و مسکو را مقابل تل آویو قرار دهد. چنین سناریویی خطر احیای محیط دوران جنگ سرد را به همراه دارد، جایی که همسویی نزدیکتر روسیه با نیروهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی، به افزایش تنش‌ها و بی ثباتی منطقه‌ای کمک می‌کند.

اگرچه خروج روسیه ممکن است در ابتدا برای غرب یک موهبت به نظر برسد، اما در نهایت چالش‌ها و عدم قطعیت‌های جدیدی را در خاورمیانه ایجاد کرده است. آنچه ممکن است در ابتدا یک فرصتی استراتژیک به دلیل کاهش نفوذ یک رقیب بزرگ به نظر برسد، در واقعیت یک خلاء قدرت است که به سرعت توسط ایران و حزب الله پر می‌شود. پیشروی آن‌ها در سوریه ممکن است واکنش شدید اسرائیل را برانگیزد و به طور بالقوه زنجیره‌ای از رویدادها را آغاز کند که ایالات متحده و متحدانش را به درگیری با محور مقاومت ایران بکشاند.