​به گزارش اکوایران، طی سه کنگرۀ حزب کمونیست چین -هجدهمین در سال 2012، نوزدهمین در سال 2017 و بیستمین در سال 2022- شی جین‌پینگ جایگاه خود در رأس هرم حزب کمونیست چین را تثبیت کرد و هنجارها و قوانین حکمرانی سیاست نخبگانی را به سوی ترجیحات خودش سوق داد.

به نوشته مایکل مازا برای وبگاه نشنال اینترست، کارشناسان و سیاستمداران با سؤالات پرشمار جدیدی دربارۀ آیندۀ خط سیر روابط قدرت رژیم، اولویت‌های سیاست‌گذاری و نقشش در صحنۀ جهانی مواجه‌اند. تأثیرات این تغییرات بسیار فراتر از دیوار بزرگ چین می‌روند و این تهدید وجود دارد که در رقابت سال‌های آیندۀ قدرت‌های بزرگ را شکل دهند.

درس روشنی که از کنگره‌های نوزدهم و بیستم حزب کمونیست چین می‌توان گرفت این است که حالا، وفاداری شخصی به شی عاملی مهم -شاید مهم‌ترین عامل- در دستور العمل صعود در رهبری حزب است اما حتی در حالی که وفاداری شخصی شدیداً مهم شده است، هنوز هم به کلی جای تأثیر عوامل دیگر را در انتخاب رهبری نگرفته است. سن، تجربه و منطقه هنوز نقش مهمی در مشخص کردن این مسئله دارند -هر یک به حد متفاوتی- که چه کسی به جایگاه‌های ارشد حزب برسد. این معیارهای قدیمی هنوز در سطوح پایین نقش برجسته‌ای دارد، حتی در حالی که وفاداری نقش اصلی را در اوج ساختار قدرت حزب کمونیست چین دارد. رهبرانی که می‌خواهند به جایگاه بالایی برسند باید فعالیت‌های پیچیده‌ای را انجام دهند که نشان دهندۀ مسئلۀ حیاتی بودن وفاداری است اما این مسئله به معنای نادیده گرفتن دیگر عوامل و ملزومات شایستگی سنتی نیست.

شی جین پینگ

نافرمانی شی از قوانین نانوشته در انتخاب افراد به نقطۀ متمایز کنندۀ مدل رهبری‌اش تبدیل شده است. با این همه، علیرغم باور رایج، حزب کمونیست چین هنوز هم در دورۀ سیالیت است. با توجه به سن بالای شی (هفتاد و یک سال)، افزایش چالش‌های داخلی و بین المللی، افراد بلندپرواز، و تحوال ادامه‌دار سیاست نخبگانی از کنگره‌های هجدهم، نوزدهم و بیستم، هنوز هنجار جدیدی شکل نگرفته است. هم‌پیمانی با شی از شروط زودگذر پیشرفت نخبگان است -تا حدی به این دلیل که غیرقابل اندازه‌گیری است. به علاوه، شی فانی است. احتمال بازگشت به الگوهای آشناتر جانشینی رهبری و حکمرانی را نمی‌توان نادیده گرفت. ممکن است در شیوۀ تقسیم، انباشت و استفاده از قدرت تغییر رادیکالی رخ دهد.

کنگرۀ آینده در سال 2027 بسیار حیاتی خواهد بود و دینامیک قدرت فراگیر شی مشخص خواهد کرد تا چه حدی می‌تواند نسل آیندۀ رهبران را شکل دهد. طی سه سال آینده، ناظران باید تحول سیاست‌های جناحی درون چین را از نزدیک زیر نظر داشته باشند.

خبر مرتبط
ثروتمند شدن در چین دیگر افتخارآمیز نیست – خطرناک است

اکوایران: در این عصر جدید، زیادی ثروتمند شدن خطرناک است.

رقابت جناحی از ویژگی‌های قدیمی سیاست چین بوده است. دو جناحی که بر دورۀ بین مرگ دنگ و به قدرت رسیدن شی بر قدرت سلطه داشتند -جناح اتحادیۀ جوانان حزب کمونیست چین و «باند شانگهای»- دیگر بازیگران مهمی نیستند. به جای آنها، چند جناح جدید ظهور کرده‌اند. با این همه، برخلاف اسلافشان، هر کدام از این جناح‌های تازه به رهبر ارشد واحدی وفادارند: شی جین‌پینگ. این مسئله شاید شیوۀ جدیدی از رقابت بین جناحی باشد. حتی با اینکه شی سکان تصمیم‌گیری سیاسی را در دست دارد، تمرکز شدید بر شخص دبیرکل -در حالی که ضروری است- به صورت ناخواسته شکاف‌های موجود در فهم ما از نظام سیاسی کلی چین را نشان می‌دهد. این جناح‌ها بر سر چه منابع و امتیازاتی رقابت دارند؟ چگونه رقابت می‌کنند؟ شی چه نقشی در جهت‌دهی، مدیریت یا هدایت این رقابت دارد؟ این‌ها همه سؤالاتی بی‌پاسخند.

پشت نمای حکومت قدرقدرتانۀ شی، سیاست معاصر چین به اندازۀ قبل پیچیده است. در روزهای پیش رو، سازمان‌های امنیتی و تحلیلگران باید عملکرد و تعامل این جناح‌های جدید را بررسی کنند و به دنبال افشای این باشند که آنها چطور منافع خود را مشخص می‌کنند، ماهیت رقابتشان چیست و به چه دلیلی ممکن است گاهی اوقات همکاری کنند. چنین تلاش‌هایی نشان می‌دهند چگونه شی این فضای سیاسی را شکل می‌دهد، مدیریت می‌کند و چگونه این فضا ممکن است بدون او تحول یابد.

البته، این شبکۀ جدید جناح‌ها به مرکزیت شی ممکن است درون خودش بذرهای ناآرامی‌های آینده را داشته باشد. نهایتاً، شی از صحنه خارج خواهد شد. اگر کسی در رأس این ابرساختار نباشد تا رقابت‌ها را مدیریت کند، با رها شدن قوانین قدیمی سیاست نخبگانی، ممکن است رقابت پوچی برای کنترل حزب -و چین- به راه بیفتد. پیش از شی، در نظام دوجناحی، ثباتی فراگیر وجود داشت. اما حالا، این احتمال وجود دارد که حزبی تک قطبی ممکن است یک شبه به حزبی عملاً چند قطبی تبدیل شود.

در چین کمونیست، انقلاب همیشه فرزندانش را خورده است. در چین پساشی، انقلاب ممکن است به ضیافتی در خور یک امپراتور تبدیل شود.