به گزارش اکوایران، در سال‌های اخیر، ولی‌عهد عربستان سعودی، محمد بن‌ سلمان، مجموعه‌ای از اصلاحات را آغاز کرده است که هدف آن‌ها تضعیف تأثیرات سلفی‌های افراطی در پادشاهی و نرم‌تر کردن شیوه‌های مذهبی در جامعه است. هدف این اصلاحات مقابله با آثار تفسیرات افراطی سلفی و فعالیت‌های آن‌ها و حمایت از رویکردهای معتدل‌تری به اسلام است که با ارزش‌های جهانی و اجتماعی معاصر هم‌راستا باشد.

موسسه کارنگی تغییر رویکرد عربستان سعودی را در مقاله‌ای بررسی کرده است. این مقاله در اکوایران در دو بخش منتشر می‌شود. بخش اول را در ادامه مطالعه خواهید کرد.

امروز، در داخل عربستان سعودی و همچنین در خارج از این کشور، به‌طور گسترده‌تری به ارتباط بین برخی از تعالیم سلفی و افراط‌گرایی اذعان شده است. ولیعهد با کاهش حمایت سعودی‌ها از سلفی‌گری، تلاش کرده است تا تصوری که پادشاهی از گروه‌های افراطی حمایت می‌کند را از بین ببرد. او همچنین خطرات امنیتی که برخی از این گروه‌ها می‌توانند به‌ویژه برای خود عربستان سعودی ایجاد کنند، درک کرده است، به‌ویژه پس از تحولات عربی در سال ۲۰۱۱ و ظهور جنبش‌های اسلامی در سراسر خاورمیانه.

با این حال، ولی‌عهد از موضع ایدئولوژیکی‌ فاصله می‌گیرد که نقش مهمی در تقویت نفوذ عربستان سعودی در سراسر جهان اسلام و فراتر از آن ایفا کرده است. حمایت از سلفی‌گری به پادشاهی این امکان را داده بود که در میان جوامع مسلمان در کشورهای مختلف پایگاه‌هایی ایجاد کند. با کاهش ترویج رویکرد سختگیرانه به اسلام، عربستان سعودی تلاش دارد تا روابط دوستانه‌تری با کشورهای خارجی به‌ویژه غرب برقرار کند، چرا که این کشورها پادشاهی را به دلیل ترویج ایدئولوژی‌های افراطی مورد انتقاد قرار داده بودند. این تغییر عمیق در موضع سعودی‌ها ممکن است هزینه‌ای به‌همراه داشته باشد، زیرا رویکرد عربستان سعودی به اسلام به شدت به مشروعیت داخلی و بین‌المللی رهبری آن وابسته بود و این امر رهبری سعودی را مجبور به یافتن تعادل مناسب بین تداوم و تغییر کرده است.

فرانسه عربستان

حمایت سعودی‌ها از سلفی‌گری

دولت سعودی که توسط آل سعود در سال ۱۷۲۷ تأسیس شد، بعدها با عالم مسلمان محمد بن عبدالوهاب اتحاد تشکیل داد. این امر باعث شد که عربستان سعودی به‌طور ساده به‌عنوان «دولت وهابی» شناخته شود. این همکاری به دولت مشروعیت مذهبی داد و به علما این امکان را داد که بر حکومت سکولار تأثیر بگذارند. اشتراکات سلفی‌گری و وهابیت در تمایل آن‌ها به بازگشت به شیوه‌های اولیه اسلام است که عمدتاً با تکیه بر قرآن و حدیث، سنت‌ها و گفته‌های پیامبر اسلام شناخته می‌شود. با این حال، سلفی‌گری و وهابیت از نظر منشاء، دامنه و کاربرد تفاوت دارند. سلفی‌گری، یک جنبش وسیع‌تر است که به تقلید از سه نسل اول مسلمانان گرایش دارد و نوآوری را محکوم می‌کند. این جنبش از نوع سکولار تا مشارکت سیاسی‌ را در بر می‌گیرد. وهابیت یک زیرگروه سلفی‌گری سخت‌گیرانه‌تر است که با اجرای دقیق احکام اسلامی و هم‌راستایی با مکتب حنبلی فقه شناخته می‌شود.

در دهه‌های اخیر، دو عنصر اصلی پشت حمایت عربستان سعودی از سلفی‌گری وجود داشته است. همان‌طور که سلفی‌گری زمانی منبع مشروعیت مذهبی داخلی بود، به عنوان منبعی برای مشروعیت ایدئولوژیک در خارج از کشور نیز تبدیل شد و همچنین برای مبارزه با دشمنان پادشاهی استفاده شد. بین سال‌های ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۵، پادشاهی سعودی سرمایه‌گذاری زیادی در ترویج سلفی‌گری در سراسر جهان انجام داد، به ویژه در دوران سلطنت ملک فهد. این امر باعث شد سلفی‌گری و تلاش برای ایجاد یک شبکه سلفی جهانی، ابزاری ارزشمند برای قدرت نرم عربستان سعودی باشد، به‌ویژه در میان کشورهای مسلمان، جایی که پادشاهی مدارس دینی و مساجد ساخت، بورسیه‌هایی اعطا کرد و حتی ادبیاتی برای ترویج سلفی‌گری منتشر کرد.

زنان عربستان

درآمد نفت پس از بحران نفتی ۱۹۷۳ به عربستان سعودی این امکان را داد که نفوذ خود و تفسیر خاص خود از اسلام را گسترش دهد و در نتیجه با دیگر جنبش‌های ایدئولوژیک مانند ملی‌گرایی عربی، اسلام‌گرایی شیعه پس از انقلاب اسلامی ایران در ۱۹۷۹ و حتی برخی تفسیرات افراطی از اسلام سنی مقابله کند.

به عنوان مثال، دانشگاه اسلامی مدینه که در سال ۱۹۶۱ تأسیس شد، در آموزش دانشجویان خارجی در زمینه اسلام و زبان عربی نقش مهمی داشت. بسیاری از فارغ‌التحصیلان به خانه‌های خود بازگشتند تا نسخه‌ای از اسلام را که در آنجا آموخته بودند، گسترش دهند. یک نمونه برجسته از فارغ‌التحصیلان آسیای جنوب شرقی، آنیس ماتا، معاون پیشین سخنگوی مجلس نمایندگان اندونزی و یکی از چهره‌های کلیدی حزب عدالت شکوفا است. اگرچه این حزب از یک دستور کار اسلامی جریان اصلی حمایت می‌کند، افکار سیاسی محافظه‌کارانه آن از تأثیرات سلفی نشأت می‌گیرد. نمونه‌های دیگر مداخلات سعودی شامل تأمین مالی مدارس دینی تحت چتر دانشگاه علوم اسلامی مالزی است که همچنین اندیشه سلفی محافظه‌کارانه را گسترش داده است.

همین‌طور برای سازمان‌هایی مانند وحده اسلامی در اندونزی، یک سازمان سلفی با مقیاس وسیع، که هم به واسطه دینامیک‌های محلی و هم تأثیرات خارجی، مانند حمایت سعودی، رشد کرده است. با این حال، باید به این نکته اشاره کرد که با وجود نفوذ سعودی‌ها، سلفی‌گری در آسیای جنوب شرقی اغلب با شیوه‌های محلی آمیخته می‌شود و رویکرد سلفی‌ای را شکل می‌دهد که لزوماً نزدیک به هنجارهای سعودی نیست. این امر منجر به تنوع در شیوه‌های اسلامی حتی در داخل جوامع سلفی شده است.

مشروعیت ایدئولوژیک سعودی در بسیاری از کشورهای مسلمان و قدرت نرم همراه با آن، همچنین به پادشاهی سعودی نفوذ سیاسی قابل توجهی داده است. به عنوان مثال، نفوذ سعودی‌ها در پاکستان قابل مشاهده است، جایی که پادشاهی سعودی به گسترش تفسیرات سلفی از اسلام کمک کرده است. این امر به ویژه در دوران جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان صادق بود. در طول دهه ۱۹۸۰، تأمین مالی سعودی‌ها به تأسیس هزاران مدرسه دینی دیوبندی در نزدیکی اردوگاه‌های پناهندگان افغان در پاکستان کمک کرد. این مدارس منبع اصلی جوانانی بودند که در صف مجاهدین در برابر مسکو می‌جنگیدند. سعودی‌ها همچنین نفوذ زیادی در مراکز کلیدی قدرت در پاکستان دارند. به عنوان مثال، حدود ۸۵ درصد از مساجد نظامی در این کشور پیرو آموزه‌های دیوبندی هستند که به پادشاهی سعودی این امکان را می‌دهد که تأثیر عمیقی بر عرصه دینی پاکستان داشته باشد و نفوذ ایدئولوژیکی در ارتش قدرتمند آن کشور پیدا کند.

از نظر ژئوپولیتیک، ترویج سلفی‌گری به عربستان سعودی کمک کرده است که در مقابله با دیگر اشکال اسلام، مانند شیعه‌گری، که برای رقابت آن با جمهوری اسلامی اهمیت ویژه‌ای دارد، برتری پیدا کند.

حمایت مالی و ایدئولوژیک از سلفی‌گری به عربستان سعودی کمک کرد تا اتحادهایی با رژیم‌ها و بازیگران غیر دولتی ایجاد کند که یا دیدگاه‌های مشابهی داشتند، یا حداقل آن‌ها را تحمل می‌کردند، که اغلب به پیشبرد اهداف سیاست خارجی سعودی‌ها کمک می‌کرد. به طور کلی‌تر، عربستان سعودی نقش مهمی در شکل‌دهی به آنچه که اسلام سنی اورتدوکس می‌نامیم، ایفا کرده است. با کمک به تعریف هویت اسلامی در سطح جهانی، پادشاهی سعودی توانست موقعیت رهبری در دنیای اسلام را به خود اختصاص دهد. علاوه بر این، تفسیری که سعودی‌ها از اسلام ارائه می‌دهند و از اطاعت از مقامات حمایت می‌کند، باعث شد که نظم اجتماعی بهتر حفظ شود و احتمال خشونت‌های سیاسی کاهش یابد. این هدف دوگانه از تقویت رهبری سعودی در میان مسلمانان و ترویج صلح اجتماعی به پادشاهی سعودی این امکان را داد که نفوذ دیپلماتیک، اقتصادی و سیاسی قابل توجهی جمع‌آوری کند.

سلفی‌گری

علاوه بر این، حمایت عربستان سعودی از سلفی‌گری اغلب برای مقابله با دشمنان پادشاهی استفاده می‌شد. به عنوان مثال، در طول ناآرامی‌ها در سوریه، سعودی‌ها از گروه‌های سلفی خاصی علیه رژیم سوریه و گروه‌های مسلح وابسته به جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند. در عین حال، آن‌ها از سلفی‌ها برای مقابله با گروه‌های افراطی‌تر حمایت می‌کردند. یک نمونه از این تاکتیک‌ها حمایت سعودی‌ها از جیش‌الاسلام، یک گروه شورشی مستقر در غوطه شرقی دمشق بود. جیش‌الاسلام به رهبری زهران علوش، فرزند یک روحانی سوری ساکن عربستان سعودی بود. این گروه در سپتامبر ۲۰۱۳ تأسیس شد و فرآیند آن به‌طور مستقیم توسط عربستان سعودی هدایت و مذاکره شد که امیدوار بود از این گروه علیه جبهه النصرة وابسته به القاعده استفاده کند. این شامل تأمین مالی، تسلیح و آموزش جیش‌الاسلام بود و از مربیان پاکستانی برای تقویت توان نظامی این گروه استفاده می‌شد.

علاوه بر این، عربستان سعودی به‌طور تاکتیکی از گروه‌های سلفی در یمن حمایت کرده است تا نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در این کشور مهار کند. حمایت سعودی‌ها از گروه‌های سلفی در آنجا عمدتاً از طریق افرادی مانند مقبل الوداعی بود. او در سال ۱۹۸۲ مؤسسه دارالحدیث را در دماج، استان صعده تأسیس کرد. دارالحدیث آموزش سلفی را علیه حامیان زیدی‌های وابسته به ایران ترویج می‌داد. در طول درگیری‌ها در یمن، این حمایت ایدئولوژیک با کمک‌های نظامی و سیاسی سعودی‌ها تکمیل شد تا از کسب برتری استراتژیک جمهوری اسلامی در یمن جلوگیری کند.

حوثی یمن

در این راستا، عربستان سعودی از بریگادها که در سال ۲۰۱۵ به عنوان بخشی از نیروهای مقاومت ملی یمن برای مقابله با انصارالله، که به‌طور عمومی به حوثی‌ها شناخته می‌شوند، تشکیل شد، حمایت کرده است. این گردان‌ها شامل یک بخش قابل توجه از قبایل سلفی هستند که از واحدهای نظامی قبلی‌ای که بخشی از ارتش شمال یمن بودند و در جنگ داخلی یمن در سال ۱۹۹۴ فعالیت داشتند، تشکیل شده‌اند. این گروه‌ها آموزش و تأمین مالی از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی دریافت کرده‌اند و کارایی آن‌ها در نبرد به کمک‌های ائتلاف عربی، به ویژه عربستان سعودی، نسبت داده شده است.