به گزارش اکوایران، منتقدان جیمی کارتر نام او را در به واسطه نحوه واکنش نسبت به بحران گروگان‌گیری در ایران مترادف با ضعف می‌دانستند، اما با هر معیاری، او با ترکیبی از اخلاق‌گرایی و دیپلماسی شخصی سخت‌کوشانه دستاوردهای قابل  توجهی در عرصه جهانی داشت.

بزرگ‌ترین حسرت

به گزارش المانیتور، سی‌ونهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده که روز یکشنبه در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت، خاورمیانه را با میانجی‌گری توافقات کمپ دیوید دگرگون کرد. این توافق آتش‌بسی پایدار و غیرقابل تصور میان اسرائیل و بزرگ‌ترین دشمن آن زمانش، مصر، برقرار کرد.

مصر اسراییل انور سادات جیمی کارتر

کارتر با همان توجه تقریباً وسواس‌گونه به جزئیات، بازگشت کانال پاناما به پاناما را نیز مذاکره کرد و با خشم محافظه‌کاران آمریکایی مقابله کرد.

در دو تصمیمی که بازتاب‌های طولانی‌مدتی داشتند، کارتر پس از گشایش روابط توسط ریچارد نیکسون، چین کمونیست را به رسمیت شناخت و همچنین حمایت از مجاهدین افغان را آغاز کرد که علیه اتحاد جماهیر شوروی جنگیدند و در نهایت به فروپاشی آن در دهه بعد منجر شد.

اما کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ با شکست سختی از رونالد ریگان مواجه شد که دلیل آن تا حد زیادی مسائل سیاست خارجی بود. در آن زمان، پس از سرنگونی شاه ایران، کارکنان سفارت آمریکا به گروگان گرفته شدند. این گروگان‌گیری که ۴۴۴ روز به طول انجامید، هر شب در تلویزیون آمریکا پخش می‌شد.

کارتر دستور یک عملیات نجات ناکام را صادر کرد که در آن هشت سرباز آمریکایی در اثر سقوط یک هلیکوپتر جان باختند.

در یک کنفرانس خبری در سال ۲۰۱۵، زمانی که از او درباره بزرگ‌ترین حسرتش پرسیدند، کارتر پاسخ داد: «ای کاش هلیکوپترهای بیشتری فرستاده بودم تا گروگان‌ها را نجات دهیم، و آن‌ها را نجات داده بودیم  و من دوباره انتخاب می‌شدم.»

حمله مداوم با برچسب «ضعف»

شکست در بحران ایران باعث شد که کارتر به عنوان یک شخصیت «ضعیف» مورد حمله قرار گیرد، تصویری که او به سختی توانست از آن رهایی یابد، در حالی که جمهوری‌خواهان او را نقطه مقابل سیاست خارجی قدرتمند خود نشان می‌دادند.

در چنین شرایطی، شخصیت عمومی کارتر نیز کمکی به او نکرد.

جیمی کارتر

رابرت استرانگ، استاد دانشگاه واشنگتن و لی که کتابی درباره سیاست خارجی کارتر نوشته است، گفت که رئیس‌جمهور فقید در مدیریت افکار عمومی ناکارآمد بود و اجازه داد برچسب «ضعف» با او بماند.

او گفت: «کسانی که با کارتر کار کرده بودند، دقیقاً عکس این را می‌گفتند. او سرسخت، کاملاً مستقل و به هیچ وجه ضعیف نبود.»

استرانگ افزود: «این بدان معنا نیست که حق همیشه با او بود، اما کسی نبود که تابع نظر عمومی باشد و اجازه دهد عقاید رایج بر تصمیمات او تأثیر بگذارد.»

استرانگ گفت که کارتر برخلاف توصیه مشاوران سیاسی‌اش و حتی همسرش روزالین، با سرعت در مسئله کانال پاناما پیش رفت، زیرا به بی‌عدالتی معاهده ۱۹۰۳ که به ایالات متحده حق کنترل دائم بر این منطقه را داده بود، باور داشت.

استرانگ افزود: «هر رئیس‌جمهوری می‌گوید، برایم نظر عمومی اهمیتی ندارد؛ فقط کار درست را انجام خواهم داد. بیشتر مواقع این حرف درست نیست. اما با کارتر، به شکل شگفت‌آوری درست بود.»

جیمی کارتر

کارتر و جمهوری اسلامی ایران

کارتر که مسیحی معتقدی بود، پس از دوران واقع‌گرایی سرد نیکسون و هنری کیسینجر، متعهد شد که حقوق بشر را ارتقا دهد.

سال‌ها پس از دوره ریاست‌جمهوری‌اش، او قادر بود نام زندانیان سیاسی آزادشده به واسطه مداخلات خود را ذکر کند و به نقش خود در ترغیب اتحاد جماهیر شوروی برای اجازه مهاجرت هزاران یهودی افتخار می‌کرد.

اما تمرکز بر حقوق بشر در مورد ایران، زمانی که محمدرضا شاه پهلوی، متحد غرب که حکومتی استبدادی داشت و در عین حال برنامه‌های مدرنیزاسیون اقتصادی و اجتماعی را پیش می‌برد، با نارضایتی‌های فزاینده‌ای روبه‌رو شد.

در حالی که دولت کارتر بر سر این مسئله دچار اختلاف بود، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی تندروی او، باور داشت که شاه باید اعتراضات را سرکوب کند، مدلی که در خاورمیانه بارها آزموده شده بود. از سوی دیگر، سایروس ونس، وزیر خارجه که بعداً به دلیل مخالفت با عملیات ناکام نجات گروگان‌ها استعفا داد، خواستار اصلاحات توسط شاه بود.

استوارت آیزنستات، یکی از مشاوران ارشد کارتر، اذعان کرد که در موضوع ایران اشتباهاتی صورت گرفت. کارتر یک سال قبل از انقلاب، در شب سال نو، ایران را «جزیره‌ای از ثبات» توصیف کرده بود، اما نمی‌توانست پیش‌بینی کند که شاه چه میزان از حمایت خود را از دست داده است یا اینکه او در عرض چند ماه به دلیل سرطان خواهد مرد.

آیزنستات در سال ۲۰۱۸ گفت: «این بدترین شکست اطلاعاتی در تاریخ آمریکا بود» و در کتابی که کارتر را به‌عنوان یک رئیس‌جمهور موفق ارزیابی می‌کرد، به این موضوع پرداخت.

بحران گروگانگیری

میراث یک صلح‌طلب

کارتر به شکل منحصربه‌فردی در میان رؤسای جمهور معاصر آمریکا، بیشتر میراث خود را پس از ترک کاخ سفید به جا گذاشت. او بیش از دو دهه پس از شکست در انتخابات، برنده جایزه صلح نوبل شد.

مرکز کارتر که او در ایالت زادگاهش جورجیا تأسیس کرد، از دموکراسی و بهداشت جهانی حمایت کرده و در ده‌ها کشور انتخابات را نظارت کرده و تقریباً بیماری کرم گینه، یک انگل عفونی دردناک، را ریشه‌کن کرده است.

کارتر همچنین دست به اقداماتی زد که کمتر کسی در جایگاه او انجام می‌داد. او در سال ۱۹۹۴ با سفری تاریخی به کره شمالی به جلوگیری از یک درگیری کمک کرد و اسرائیل را با پرسش درباره رفتار آن با فلسطینیان و مقایسه آن با «آپارتاید» خشمگین کرد.

اما اتهام «ضعف» همچنان باقی ماند.

ویلیام راسل مید، آکادمیک محافظه‌کار، در مقاله‌ای در مجله فارن پالسی در سال ۲۰۱۰ از باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت، خواست تا از «سندروم کارتر» که آن را به‌عنوان «ضعف و بی‌تصمیمی» و «تناقض  و عقب‌نشینی‌ها» توصیف کرده بود، اجتناب کند.

کارتر شخصاً در نامه‌ای به این انتقادات پاسخ داد و فهرستی از دستاوردهای خود از جمله توافقات کمپ دیوید، چین، اتحاد جماهیر شوروی و حقوق بشر ارائه کرد و سقوط شاه ایران را «به‌وضوح غیرقابل پیش‌بینی» توصیف کرد.

او نوشت: «اگرچه درست است که در دوران ریاست‌جمهوری من وارد هیچ جنگ نظامی نشدیم، اما این را نشانه ضعف یا دلیلی برای عذرخواهی نمی‌دانم.»