به گزارش اکوایران، فارین پالسی با انتشار یادداشتی نوشت، مارس 2018، یک هواپیمای بوئینگ 787 دریم لاینر ایر ایندیا از دهلی نو به مقصد تل‌آویو بلند شد. این اولین پرواز تجاری بین دو پایتخت نبود، بلکه مهمتر از آن، اولین سرویسی بود که به اسرائیل فرصت داد تا از حریم هوایی عربستان سعودی عبور کند.

به ادعای ناظران، آنچه به دست آمد، نتیجه دیپلماسی ماهرانه بود و دو سال قبل از امضای توافقنامه ابراهیم اتفاق افتاد، که اولین پیش‌نمایش خاورمیانه «جدید» را ارائه می‌کرد که به جای ایدئولوژی، حول اتصال، ثروت، تجارت و فناوری لنگر انداخته بود.

نقشه برباد رفته اعراب

به نوشته اقتصادنیوز، امروز اخبار منطقه تلخ‌تر از سال‌های گذشته است. رویارویی اسرائیل و ایران در کانون توجه قرار گرفته است، غیرنظامیان غزه در بحبوحه توافق آتش‌بس شکننده اسرائیل و حماس در حال بازگشت به محله‌های تخریب‌شده هستند و فروپاشی دولت اسد در سوریه تنش‌های منطقه‌ای را تشدید کرده است.

قتل زوی کوگان، خاخام مولداوی ۲۸ ساله اسرائیلی و فرستاده چاباد لوباویچ در ابوظبی، به عنوان یک حمله تروریستی توسط اسرائیل طبقه‌بندی شده است. برای اسرائیلی‌ها، پرونده قتل کوگان دیدگاه دبی را به عنوان جغرافیای ثبات و امنیت برای همه، از جمله‌ یهودیان، به چالش کشید. این نشان می‌دهد که چگونه جنگ اسرائیل و حماس، نزدیکی اعراب و اسرائیل را که مشخصه روز‌های سخت پس از توافق ابراهیم بود، -زمانی که گردشگران اسرائیلی به دبی سرازیر می‌شدند، انگاری که این منطقه پایتخت اروپایی باشد،- از دهان انداخت.

برای کشوری مانند امارات متحده عربی - که پلورالیسم و ​​هماهنگی درون مذهبی را از طریق افتتاح کنیسه و معبد هندو در خاک خود ترویج کرده- حفاظت از دستاورد‌های سیاسی-اجتماعی حیاتی است. اما سؤال این است که آیا‌ ایده خاورمیانه «جدید» (ادعایی) - که تصویر اجمالی از آن را می‌توان در آسمان‌خراش‌های دبی و نقشه‌های نئوم، شهر آینده‌نگر مورد نظر سعودی‌ها دید- در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که حماس به اسرائیل حمله کرد، از بین رفت.

به ادعای ناظران، برای مدت طولانی، رشد اقتصادی کشور‌هایی مانند امارات عمدتاً به دلیل سیاست‌های فردی دولت آن‌ها محقق شده است. با این حال، پیشرفت منطقه‌ای امروز ممکن است نیازمند بازنگری در پایتخت‌های عربی در مورد اهمیت حل یک‌بار برای همیشه مسأله فلسطین باشد.

پروژه‌های از کار افتاده 

بسیاری از محققان، روشنفکران و سیاستمداران بر این باورند که رویارویی با جنبه‌های خاورمیانه «قدیمی» که نادیده گرفته شده، مانند وضعیت سرزمین‌های فلسطینی و حقوق سیاسی فلسطینیان، اکنون در هر حرکت رو به جلوی منسجمی برای جهان عرب، باید در محوریت قرار بگیرد. همزمان چهره‌هایی مانند مروان کابالان، محقق معتقدند ۷ اکتبر تا حدی، اگر نگوییم به طور کامل، زمینه را برای توقف طرح‌هایی مانند عادی‌سازی احتمالی روابط عربستان و اسرائیل و به نتیجه رسیدن‌ایده‌های ژئواکونومیک بزرگتر، مانند کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) که در حاشیه نشست گروه ۲۰ در سال ۲۰۲۳ از آن رونمایی شد، هموار کرد.

جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس در غزه و همچنین گسترش آن به لبنان بین اسرائیل و حزب‌الله نیز به سرعت سیاست‌های منطقه‌ای کشور‌های عربی را تغییر داده است. واکنش زنجیره‌ای وقایع -از تنش‌زدایی بین ریاض و تهران با میانجیگری چین تا فروپاشی کنترل خانواده اسد بر سوریه پس از بیش از ۵۰ سال حکومت- یک بار دیگر آرمان فلسطین را در اولویت و مرکز قرار داده است. فلسطینی‌ها اغلب به عنوان یک بحران قابل تحمل برای مدیریت سیاست‌های منطقه‌ای از جمله توسط کشور‌های عربی لحاظ می‌شدند، اکنون به واسطه آن که مخاطباشان جهانی شده، موجب شده تا اعراب قادر نخواهند بود آن را نادیده انگارند.

توافق نامه ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ توسط گروهی از کشور‌های عربی به رهبری امارات و اسرائیل امضا شد، با هدف ادعایی عادی‌سازی روابط سیاسی و دیپلماتیک و تعیین مسیری به سوی نظم منطقه‌ای جدید، رفاه، پیشرفت اقتصادی و ادغام توسعه تعریف شد.

پلن اعراب برای بازی در دو زمین

قدرت‌های منطقه‌ای مانند امارات و عربستان سعودی برای متحدانشان شروطی را تعریف کرده و خودمختاری استراتژیک را دنبال می‌کنند. آن‌ها علاوه بر روابط نزدیک با ایالات متحده، در حال گسترش روابط تجاری و سیاسی با چین و روسیه هستند.

در ماه ژوئیه، نیرو‌های هوایی امارات و چین دومین رزمایش مشترک سالانه خود را در منطقه ناآرام چین سین کیانگ برگزار کردند، جایی که پکن خود را متعهد به سرکوب سیستماتیک و خشونت‌آمیز جمعیت مسلمان اویغور خود کرده است.

تصاویر ماهواره‌ای که این تمرین‌ها را ثبت کرده نشان می‌دهد که امارات تجهیزات نظامی عمدتاً غربی خود از جمله هواپیما‌های جنگنده Mirage ۲۰۰۰ ساخت فرانسه و هواپیما‌های ترابری سنگین C-۱۷ گلوب مستر ساخت ایالات متحده را در اعماق سرزمین‌های چین به پرواز درآورده است. در چارچوب‌بندی روابط بین‌الملل جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق ایالات‌متحده از رقابت آشکار «دموکراسی در برابر استبداد» توسط پادشاهی‌های عربی نقطه شیرینی برای پیشرفت پیدا کرده‌ است.

نابسامانی منطقه‌ای خاورمیانه قوانین متفاوت و قدیمی‌تری دارد، جایی که مداخله طولانی‌مدت غرب با حسن نیت و یا با نیت بد، تمایل به تغییر شکل سیاست‌های منطقه‌ای مطابق با الزامات واشنگتن، لندن یا پاریس را محقق نکرده و در عوض شرایط را به حالت تعلیق دراورده است.

تأکید دوباره بر تشکیل کشور فلسطینی نشان از بازگشت کشور‌های منطقه به قوانین و هنجار‌های قدیمی است. این در حالی است که ایران به‌عنوان بخشی از دو استراتژی بلندمدت خود در حمایت از محور مقاومت و حفظ موضع «دفاع روبه‌رو»، بر آرمان فلسطین با کمک بازیگرانی چون حماس و حزب الله تأکید داشته و دارد.

عصر ترامپ در خاورمیانه؛ عربستان روابط با ایران و فلسطین را قربانی بلندپروازی‌های غرب می‌کند؟

ترامپ و ادغام نظم جدید و قدیمی در غرب آسیا

مقامات ارشد حماس و حزب‌الله در ماه‌های اخیر رویاروی اسرائیل قرار گرفتند، هرچند در میانه این رویارویی برخی از مواضع این گروه‌ها هدف قرار گرفت. اما ایران دور از میدان نبرد پیروزی‌هایی داشته است. عادی سازی روابط این کشور با عربستان سعودی ادغام قدیمی با نظم جدید است.

علاوه بر این، امروز سعودی‌ها از ایده عادی‌سازی روابط با اسرائیل فاصله گرفته‌اند و در مقابل، تأسیسات نفتی عربستان - که توسط حوثی گروه حامی ایران در یمن در سال 2019 مورد حمله قرار گرفت - از آن زمان در امان مانده‌اند. این بدان معنا نیست که اصل رقابت عربستان و ایران حل شده است، ریاض برای محافظت از تنوع اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی جاری خود، به جای رویارویی آشکار، از رویکرد بی‌طرفانه پیروی می‌کند.

در میان همه این فعل و انفعالات، بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، گزاره‌ای قابل تامل است. این که اولویت شخص ترامپ در حوزه سیاست باعث می‌شود او همه طرف‌ها، از جمله اسرائیل را برای تنش‌زدایی و آتش‌بس بلندمدت تحت فشار قرار دهد، قابل قبول است. اما انتظار نمی‌رود که رئیس جمهوری ایالت متحده مداخله این کشور در عصر چکمه‌ها را بازتعریف کرده یا حتی ترویج دموکراسی را سرلوحه برنامه‌های خود قرار دهد.

اما ترامپ همان چیزی است که به زبان فارسی از آن تحت عنوان دلال یاد می‌شود، یعنی کسی که همیشه به دنبال معامله خوب است. اعراب، اسرائیلی‌ها و ایران به طور یکسان از این ویژگی آگاه هستند. تا حدی، همین گزاره ممکن است دلیلی باشد دال بر این که چرا ایران می‌تواند به عنوان یک کشور دارای برنامه هسته‌ای پیشرفته از ترامپ به عنوان رئیس جمهوری یاد کند که به دنبال هیچ تنش یا رویارویی نظامی نخواهد بود.

فرصت تازه اعراب

پایان جنگ اسرائیل و حماس و تلاش برای راه‌حل دو کشوری بار دیگر به عنوان یک گزاره‌ای که مورد اجماع در منطقه قرار دارد مطرح شده است. خرد قدیمی در سطح جهانی پیروز شده، زیرا ایده‌های قابل اجرای غرب بر روی کاغذ باقی مانده است؛ در درجه اول به این دلیل که هیچ گزینه قابل دوام دیگری برای چندین دهه ارائه نشده است.

لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی، مشاور و از نزدیکان ترامپ، گفته که بهترین تضمین در برابر حماس «اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل نیست، بلکه اصلاح جامعه فلسطین است» و تنها کشورهای عربی می‌توانند به آن دست یابند. اما به نظر می‌رسد که رهبران بسیاری در داخل کشورهای عربی مشتاق به عهده گرفتن مالکیت یکجانبه چنین وظیفه‌ای نیستند، حتی اگر از مزایای اقدام نظامی (ادعایی) اسرائیل علیه مقاومت بهره‌مند شوند.

با وجود بیش از یک سال از جنگ، اجرای پروژه‌های بزرگی در باب اتصال به امنیت انرژی همچنان پیش بینی می‌شود. آنچه از منطقه انتظار می‌رود این است که امنیت به دست بازیگران منطقه محقق شود؛ گزاره‌ای که برای پیشبرد اهداف اقتصادی حاشیه خلیج فارس حیاتی است.

برای این منظور، مدیریت تعارض، به جای حل تعارض، راه پیش رو است. تمایل برای نظم جدید خاورمیانه ممکن است انگیزه کافی برای عبور از موانع ایجاد شده توسط احیای نظم قدیمی را فراهم کند. آتش بس در حال توسعه بین اسرائیل و حماس، فرصتی برای کشورهای عربی جهت پرداختن به نقش فلسطینیان در منطقه خواهد بود.

عادی‌سازی روابط ایران و عربستان نیز می‌تواند یک کاتالیزور باشد و قدرت‌های عربی، به‌ویژه پس از توافق‌نامه ابراهیم، ​​نفوذ سیاسی کافی در سراسر اسرائیل، ایران و سرزمین‌های فلسطینی دارند تا عصر جدیدی از گفت‌وگو، سازش و حل‌وفصل را پیش ببرند.