به گزارش اکوایران، شش ماه از آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ گذشته است و رهبران اروپایی از نظر ژئوپلیتیکی خود را در موقعیتی آسیب‌پذیر می‌بینند. اگرچه حمایت آمریکا از اوکراین فعلاً روندی مثبت به خود گرفته است، اما مذاکرات تجاری پس از تعرفه‌های «روز آزادی» با ایالات متحده همچنان فراتر از مهلت اولیه ۹ ژوئیه ادامه دارد و ترامپ به‌صورت علنی درباره وضع تعرفه‌هایی تا ۳۰ درصد بر اتحادیه اروپا نیز صحبت کرده است.

رهبران اروپایی به خوبی آگاه‌اند که تصویر اروپا در دربار ترامپ تیره و تار است. همان‌طور که وزیر دفاع پیت هگسث در چت گروهی «سیگنال‌گیت» به معاون رئیس‌جمهور جِی.دی. ونس پیامک زد: «من کاملاً با نفرت شما نسبت به استفاده رایگان اروپا از دیگران موافقم. این وضعیت اسفناک است.»

بدون هیچ توافق تجاری با آمریکا، اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، و آنتونیو کاستا، رئیس شورای اروپا، این هفته برای اجلاس مورد انتظار با چین در ۲۴ ژوئیه به پکن سفر کردند، در حالی که کارت‌های زیادی برای بازی کردن نداشتند. فضای قبل از این دیدار که به مناسبت پنجاهمین سالگرد روابط اتحادیه اروپا و چین انجام شد، در هر دو طرف به طرز چشمگیری منفی بود، اگرچه لحن خود جلسات دیپلماتیک‌تر بود. دیپلمات‌های ارشد اروپایی انتظار دستاوردها یا پیشرفت‌های بزرگ ندارند، جز وعده‌های کلی در بیانیه مشترک درباره تغییرات اقلیمی و بحث درباره تأمین مواد معدنی حیاتی؛ این دیدار فقط برای دیدار بود.

عدم تلاش برای جذب اروپا

به نوشته مجله فارن پالیسی، تحت فشار بودن اروپا تعجب‌آور نیست، اما آنچه درباره استراتژی ژئوپلیتیک کنونی چین آشکار می‌شود، شگفت‌انگیز است. بسیاری از تحلیل‌گران در آمریکا، اروپا و آسیا پیش‌بینی کرده بودند که چین از بازگشت ترامپ استفاده خواهد کرد و یک «جذب دوستانه» را آغاز خواهد کرد، به این صورت که مشوق‌هایی به متحدان آمریکا ارائه دهد تا آن‌ها را از آمریکا که رویکرد یکجانبه دارد جدا کند. اما تا کنون پکن به صورت معنادار و مستمر وارد چنین تلاشی نشده است، بلکه اصرار داشته که کشورهای اروپایی امتیازات یکجانبه بدهند و «لیاقت» آنچه پکن آن را امتیاز روابط بهتر می‌داند کسب کنند.

برخی صداها در چین خواهان رویکردی متفاوت بودند. استراتژیست‌های برجسته چینی به‌طور علنی رهبران چین را به آماده‌ شدن برای «تعهد مشکوک ترامپ به متحدان آمریکا» ترغیب کردند تا «کشورهای دیگر را به اتخاذ راهبردی دوگانه و برقراری روابط با پکن برای جبران عدم پیش‌بینی‌پذیری واشنگتن تشویق کنند.» وو شین‌بو، رئیس مؤسسه مطالعات بین‌المللی دانشگاه فودان در شانگهای، معتقد بود که رویکرد ترامپ در دور کردن تهاجمیِ متحدان آمریکا «فرصتی برای دیپلماسی چین» با این کشورها فراهم کرده است: «فکر می‌کنم باید این فرصت را غنیمت بشماریم.»

شی جین پینگ

اما به جای جذب اروپا، چین فشارها را افزایش می‌دهد. گزارش‌های عمومی و گفتگوهای خصوصی هر دو نشان می‌دهند که پکن پیش از این اجلاس پیشنهادات و مشوق‌های بسیار کمتری نسبت به انتظار بسیاری از مقامات اروپایی ارائه داده است. چین تحریم‌ها علیه برخی از نمایندگان پارلمان اروپا را برداشت، اما در مهم‌ترین حوزه‌های استراتژیک - که شامل حمایت چین از روسیه، نظام صدور مجوز کنترل صادرات مواد معدنی حیاتی و آهنرباهای خاکی کمیاب، و مازاد عظیم ظرفیت صنعتی آن می‌شود - چین تلاش کمی برای کاهش نگرانی‌های اروپایی‌ها انجام داده است.

شراکت نزدیک رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، بدون وقفه ادامه دارد. کنترل صادرات مواد معدنی حیاتی توسط چین صنایع کلیدی اروپا را تهدید می‌کند؛ حتی اگر برخی مجوزها در حال حاضر صادر شوند، همچنان پابرجاست. همچنین صادرات فزاینده کالاهای تولیدی چین که به عنوان «شوک دوم چین» شناخته می‌شود، بازار جهانی را برای صادرکنندگان بزرگ اروپایی مانند آلمان، همچنین آمریکا و ژاپن، اشباع کرده است.

اوایل سال جاری، فون در لاین درباره «گسترش روابط تجاری و سرمایه‌گذاری» با چین اظهار نظر کرد، اما اخیراً در جلسه گروه هفت گفت: «به جای محدود کردن صادرات، چین بازارهای جهانی را با خاک‌های کمیاب ارزان قیمت پر کرد تا رقبایش را از میدان خارج کند. معادن و تولیدکنندگان غربی تعطیل شدند و چین تسلط یافت. این الگوی تسلط، وابستگی و باج‌خواهی همچنان ادامه دارد.»

هدف پکن

به نوشته این مجله، هدف استراتژیک چین این است که اروپا استقلال بیشتری از ایالات متحده به دست آورد، توانایی واشنگتن در همکاری با متحدانش برای رقابت با چین را تضعیف کند، و قاره اروپا به عنوان بازار مهم و منبع فناوری پیشرفته، وابستگی بیشتری به چین پیدا کند تا رشد این کشور تقویت شود. چین همچنین خواستار لغو تعرفه‌ها بر خودروهای برقی چینی و سایر محدودیت‌ها توسط اتحادیه اروپا است. اما تا کنون این اهداف را عمدتاً با کلام دنبال کرده و نه ارائه مشوق‌های واقعی. پکن اقدامات قابل توجهی برای بهبود روابط بر اساس شرایط قابل قبول برای رهبران اروپایی انجام نداده است.

دیپلمات ارشد چین، وانگ یی، از زمان آغاز به کار ترامپ چندین بار به اروپا سفر کرده و نماینده چین در امور اروپا، لو شایه، سیاست‌های دولت ترامپ نسبت به اروپا را «وقیحانه و سلطه‌جویانه» خوانده و به صراحت به اروپایی‌ها توصیه کرده که در نتیجه این سیاست‌ها به سمت چین متمایل شوند: «من معتقدم دوستان اروپایی باید این موضوع را مورد تأمل قرار دهند و سیاست‌های دولت ترامپ را با سیاست‌های دولت چین مقایسه کنند.»

اروپا

محاسبه اروپا

اما زمانی که مقامات اروپایی چنین مقایسه‌ای انجام می‌دهند، نتیجه‌گیری‌شان این نیست که کاملاً به چین گرایش پیدا کنند. بلکه آن‌ها بین دو قدرت بزرگ و زورگو گرفتار شده‌اند و در تلاش‌اند تا ریسک خود را از هر دو سو کاهش دهند. ایوا واله لاگارِس، مقام ارشد تجارت اتحادیه اروپا، اوایل تابستان امسال گفت: «اگر تا به حال به دلیلی برای کاهش ریسک نیاز داشتیم، چین همین الان این دلیل را به ما می‌دهد.» و فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، اندکی پس از انتخابش گفت هدفش «دستیابی واقعی به استقلال از آمریکا» خواهد بود.

ارزیابی چین از قدرت اروپا مهم‌ترین عامل شکل‌دهنده رویکرد دیپلماتیک کنونی این کشور است. امتیازات اخیر دولت ترامپ در مناقشه تجاری آمریکا و چین، اعتماد چین را به استراتژی سخت‌گیرانه فشار و اجبار اقتصادی - هم نسبت به اروپا و هم نسبت به آمریکا و دیگر متحدانش - را تأیید می‌کند. این روند بر بستر سال‌ها بی‌اعتمادی و برخوردهای متقابل با آمریکا و اروپا شکل گرفته است. از منظر بنیادین‌تر، با وجود اظهارنظر شی جین‌پینگ به فون در لاین و کاستا مبنی بر اینکه چین و اروپا «بازیگران بزرگ در جامعه بین‌المللی» هستند، به نظر می‌رسد پکن باور دارد که اروپا از لحاظ ژئوپلیتیکی کمتر از گذشته برای چین ارزشمند است.

واقعیت این است که هم چین تحت رهبری شی جین‌پینگ و هم ایالات متحده تحت ریاست‌جمهوری ترامپ، اروپا را فاقد اهرم تأثیرگذاری می‌بینند. در پاسخ به انتقادات فون در لاین در نشست گروه هفت، وزارت بازرگانی چین اعلام کرد: «مشکل واقعی ظرفیت مازاد چین نیست، بلکه شاید اضطراب عمیق اتحادیه اروپا باشد که به دلیل سال‌ها سرمایه‌گذاری ناکافی در تحقیق و توسعه و کاهش رقابت‌پذیری صنعتی ایجاد شده است.»

اجلاس این هفته این باور را در پایتخت‌های اروپایی تثبیت می‌کند که نمی‌توان روی چین به عنوان ضامنی در مقابل ترامپ حساب کرد. تنها تقویت قابلیت‌های خودمختار اروپا - هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه امنیتی - می‌تواند به این قاره اجازه دهد مسیر خود را شکل دهد و در عین حال ریسک‌های ناشی از آمریکا تحت ترامپ و چین تحت شی را مدیریت کند.

ترامپی

برداشت نادرست

برای برخی از استراتژیست‌های آمریکایی، رویکرد فعلی چین نسبت به اروپا ممکن است نشانه‌ای باشد که مدیریت ترامپ در مورد چین و اروپا موفق است و پکن از گسست در روابط ترانس‌آتلانتیک بهره‌مند نمی‌شود. این یک برداشت نادرست است.

در واقع، ارزیابی پکن این است که ایالات متحده در حال تضعیف منابع قدرت خود از جمله شبکه جهانی از اتحادها و مشارکت‌ها است و از منظر پکن، همان‌طور که بسیاری از تحلیل‌گران چینی نیز اشاره کرده‌اند، این لحظه‌ای است که می‌تواند این خودویرانگری را به جریان بیندازد.

چین همچنان از نظر دیپلماتیک به‌ویژه در آسیای جنوب‌شرقی همجوار و بخش‌هایی از جهان جنوب فعال است و از فرصت‌های ناشی از سیاست‌های دولت ترامپ بهره خواهد برد. اما به جای نیاز به راه‌اندازی یک تلاش جهانی سیستماتیک جدید برای رهبری، احساس می‌کند که این موقعیت در حال حاضر به‌صورت هدیه به آن واگذار می‌شود. بنابراین ایالات متحده نباید از نبود یک «جذب دوستانه» از سوی چین احساس راحتی کند، زیرا آنچه آشکار می‌شود، چیزی عمیق‌تر است: اعتماد عمیق پکن به اینکه می‌تواند از این عصر چندقطبی برای منافع پایدار خود بهره‌برداری کند، به هزینه منافع اروپا و آمریکا.