به گزارش اکوایران، با تداوم شکست های روسیه در اوکراین، بسیاری با اشاره به عقب نشینی نظامیان شوروی از افغانستان در سال 1989 می گویند امروز پوتین با حمله به اوکراین در حال تکرار کردن تاریخ است. به ادعای گروهی از ناظران فارغ از مبهم بودن چشم انداز این نبرد در شرایط کنونی، در صورتی که کرملین در بازه زمانی نزدیک خسارت های بیشتری را متحمل شود ممکن است در داخل با چالش های جدی تر روبرو گردد و اعتبار حکمرانی اش را هم از دست بدهد.

چالش های راوی روایت تاریخ تحریف شده

ولادیمیر پوتین برنامه ای برای تصرف سریع اوکراین داشت. اما این نقشه راه از همان روزهای نخست حمله روس ها با شکست در کی‌یف در هم شکسته شد. حالا مشکلات پوتین با تشدید حملات متقابل اوکراین که موجب بازپس گیری بخش های کلیدی قلمروی تحت کنترل روسیه مانند مرکز حمل و نقل شهر لیمان شد، افزایش یافته آن هم در شرایطی که به باور ناظران زمان به نفع مسکو نیست و شرایط نمی تواند بدتر از این باشد. پوتین لیمان را در شرایطی از دست داد که علنا اعلام کرده بود منطقه دونتسک- جغرافیایی که لیمان در آن قرار دارد- ضمیمه روسیه شده است.

پوتین در داخل نیز از چپ و راست هدف انتقادهای بسیاری قرار دارد علیرغم آنکه کرملین برای سخن گفتن علیه عملیات ویژه در اوکراین مجازات بالایی تعریف کرده است. در این میان حتی متحدان روس نیز از چشم انداز این رویارویی نگرانند.آنها به خوبی دریافتند که متحدشان در موضع ضعف قرار دارد.

فرمان بسیج توده ای در داخل در هم شکسته شده و موجب گشته تا صدها هزار نفر از شهروندان نه تنها عضو این کمپین نشوند بلکه برای فرار از آن به هر اهرمی متوسل گردند. در میدان نیز پوتین هر روز شکست های پی در پی را متحمل می شود و ژنرال هایش ناچار به عقب نشینی از مواضعی اند که به دست آوردند.

با این همه پوتین بار دیگر سخنرانی گیج کننده ای ایراد کرد؛ سخنرانی که در جریانش دیدگاه های تحریف شده اش از تاریخ را با مخاطبانش در میان گذاشت و روایت تجدید نظرطلبانه اش را مطابق با منطقش برای جنگ در اوکراین تبیین کرد؛ منطقی که بر مبنای آن اوکراین بیش از سه دهه پیش از استقلالش از آن روسیه و بخشی از اتحادیه جماهیر شوروی بوده است.

تکرار یک تراژدی؟

پیتر برگن، روزنامه نگار با انتشار یادداشتی در خبرگزاری سی ان ان نوشت: گروهی از ناظران فارغ از انتقادها می گویند، پوتین دانش آموخته برجسته تاریخ روسیه است و طبیعتا به خوبی این حقیقت تاریخی را می داند که شکست در یک جنگ خارجی زمینه را برای سرنگونی پیشینیانش هموار کرده بود.

هنگامی که شوروی در دسامبر 1979 به افغانستان حمله کرد، برنامه اش این بود که دولتی دست نشانده را در این جغرافیا تعریف کرده و در سریع ترین زمان ممکن نیروهایش را از کشور خارج کند. این درس مهمی است که در کتاب های تاریخی در باب حمله شوروی به افغانستان توسط مورخانی چون الیزابت لیک بدان پرداخته شده است. لینک در این باره نوشته است: هدف شوروی تغییر سریع رژیم حاکم بر افغانستان بود نه یک رویارویی نظامی طولانی مدت. آن قاعده بازی که رهبران شوروی در آن بازه زمانی بدان باور داشتند محقق نشد.

حالا انگار این سناریو قرار است برای پوتین تکرار شود. فارغ از این ها، پوتین از این حقیقت هم به خوبی آگاه است که فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1991 به واسطه خروج نظامیان این کشور از افغانستان دو سال زودتر رخ داد. او همچنین با استناد به داده های تاریخی باید بداند شکست مسکو در جنگ روسیه و ژاپن در سال 1905 پایه های سلطنت رومانوف ها را تضعیف کرد؛ رهبری بی عیب تر از تزار نیکلاس دوم در طول جنگ جهانی اول. این رخداد همچنین موجب شد انقلاب 1917 روسیه سریع تر رخ داده و متعاقبا بسیاری از اعضای خانواده رومانوف به جوخه اعدام بلشویک ها سپرده شوند.

طبیعتا وقایع تاریخی برای پوتین قابل درک هستند، او نمی خواهد مسیری که شوروی طی کرده را طی کند یا به سرنوشت رومانوف ها دچار شود؛ پس می توان گفت فرمانش برای بسیج 300 هزار نفری و شمشیر بازی با سلاح هسته ای تلاش هایی بود برای جلوگیری از تکرار این تراژدی.اما آیا پوتین در قادر است روند تاریخ را متوقف کند؟

پایان غم انگیز نبوغ اسطوره ترامپ؟

در طول جنگ شوروی علیه افغانستان، ایالات متحده ابتدا تمایلی به حمایت از جریان مقاومت در افغانستان نداشت چرا که از درگیری گسترده در ابعاد وسیع تر با اتحادیه جماهیر شوروی می هراسید. این انفعال تا سال 1986 طول کشید، یعنی زمانی که سازمان سیا افغان ها را به موشک های ضد هوایی موثر استینگر مسلح کرد؛ رخدادی که به برتری هوایی شوروی پایان داد و در نهایت سه سال بعد نظامیان این کشور را به عقب نشینی واداشت.

حالا در سال 2022 سلاح های آمریکایی دوباره نقش تعیین کننده ای را ایفا می کنند، این بار در میدان جنگ اوکراین با هدف نابود کردن مواضع روسیه. در نخستین روزهای آغاز جنگ در اوکراین، ایالات متحده به واسطه ترس از درگیری با مسکو از دخالت عمیق تر در اوکراین خودداری می کرد و صرفا تلاش داشت تا با ارائه تجهیزات نظامی چون سامانه موشکی توپخانه ای  HIMARS و موشک های هدایت شونده چی پی اس به اوکراینی ها کمک کند تا بدین طریق روس ها را به عقب نشینی وادارند. امروز نیز آمریکا از سناریوی مشابهی پیروی می کند.

22 فوریه درست دو روز قبل از حمله روسیه، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده که همیشه علاقه زیادی به پوتین داشت، صراحتا گفت که پوتین برای اعلام استقلال دو منطقه در شرق اوکراین و انتقال نیروهایش بدانجا  نبوغ اسطوره ای اش را به نمایش خواهد گذاشت. این عبارت مقدمه ای بود برای حمله ای تمام عیار.

حمام خونی که هرکول پوشالی را غرق خواهد کرد

پوتین جنگ در اوکراین را کلید رویای خود برای بزرگ کردن وسعت روسیه و احیای امپراتوری به باورش از دست رفته می داند. اما امروز روسیه دیگر نمی تواند تظاهر کند قدرتی برتر است زیرا قادر به شکست دادن دشمن در مرزهای خود نیست. امروز با گذشت بیش از هفت ماه از جنگ، افسانه نابغه به کابوس تبدیل شده است. در طول دو هفته گذشته حداقل 200 هزار نفر مرد روسی با پای خود فرار کردند و فرمان بسیج عمومی پوتن را به هیچ انگاشتند، پس آنگونه که سی ان ان نوشته می توان گفت فارغ از تلاش های هرکولی مبلغ پوتین، این نبرد حمام خونی است که روسیه در آن غرق خواهد شد.

لارنس فریدمن، استاد بازنشسته مطالعات جنگ در کالج لندن در کتاب تازه منتشر شده اش تحت عنوان« فرماندهی: سیاست عملیات نظامی از کره تا اوکراین» توضیح می دهد که چگونه پوتین هموطنان خود را در باتلاق اوکراین فرو برد. فریدمن نوشته که پوتین مثال غم انگیزی برای توضیح این واقعیت است که چگونه می توان به توهمات یک چهره سیاسی و یا یک فرد اجازه داد تا بدون هیچ چالش یا انتقادی به رویدادها شکل دهد. چهره هایی که دوستان خود را در موقعیت های کلیدی قرار می دهند، رسانه ها را کنترل می کنند تا با از میان بردن صداهای ناسازگار رویایشان را محقق کنند.این همان تراژدی است که با پایان یافتن جنگ جهانی اول تا سقوط اتحاد جماهیر شوروی شاهد بودیم. پس باید گفت:رویای پوتین برای تسخیر اوکراین به پایان غم انگیز خود نزدیک می شود.