به گزارش اکوایران، توافق آتشبس غزه و آزادی گروگانها، احتمالا بزرگترین پیروزی برای ترامپیسم جلوه داده میشود. دونالد ترامپ احتمالاً این توافق را تأییدی بر بیاعتنایی خود به سازوکارهای سنتی صلحسازی، تعصبات کلاسیک سیاست خارجی و احتیاط ریاستجمهوری میداند. این توافق، پیروزیای است برای «غیرقابل پیشبینی بودن»، «همنشینی با مستبدان» و استفاده از «سرمایهداران حوزه املاک» بهعنوان مذاکرهکننده، برای رسیدن به همان «هنر معامله».
ترامپ روز دوشنبه از موج تحسینی که در اسرائیل دریافت کرد سرمست بود؛ تحسینی جهانی که در داخل آمریکا نصیبش نشده است. او همچنین در مصر با رهبران کشورهای مختلف ظاهر شد؛ کسانی که با وجود مخالفت با پوپولیسم «اول آمریکا»ی او، همه چیز را کنار گذاشتند تا در کنار او دیده شوند.
پرسشها و پیامدها
به نوشته سیانان، موفقترین دستاورد جهانی در دو دوره ریاستجمهوری ترامپ، چشماندازهای گوناگونی را پیش روی او گذاشته است؛ از جمله احتمال بعیدی که شاید احساس بیسابقه محبوبیت در خارج از کشور، او را به اعتدال در رفتار و سیاستهای تهاجمیاش در داخل آمریکا ترغیب کند.
اما این دستاورد سؤالات زیادی را نیز برمیانگیزد. آیا توافقی که به بازگشت زندهی ۲۰ گروگان اسرائیلی منجر شد، میتواند فراتر از یک لحظه گذرا از امید برای خاورمیانه باشد؟ آیا این واقعاً به معنای «پایان جنگ در غزه» است؟ یا صرفاً یکی از اغراقهای همیشگی ترامپ؟
آیا موضوعات مهمی که ترامپ دوشنبه به آنها نپرداخت، بهویژه فقدان هرگونه تضمین برای آینده فلسطینیها، پیروزی بزرگش را تهدید نمیکند؟ ترامپ، نخستین سیاستمدار آمریکایی نیست که از «طلوع تاریخی خاورمیانه جدید» سخن میگوید؛ اما ناتوانی در حل مسأله فلسطین، بارها موجب طلوعهای کاذب شده است.
پاسخ به پرسشهای بالا شاید به این بستگی داشته باشد که آیا ترامپ پس از فروکش کردن هیاهوی رسانهایِ اعلام توافق، همچنان درگیر این روند خواهد ماند یا نه؟ طرح صلح ۲۰ بندی او شامل مواردی چون تشکیل نیروی صلح بینالمللی برای غزه، خلع سلاح حماس و پایان کنترل این گروه بر نوار غزه، و ایجاد ائتلافی جهانی از کشورهای عربی و دیگران برای بازسازی این منطقه ویرانشده است. تحقق هیچیک از این موارد بدون پیگیری مداوم ترامپ تا پایان دورهاش ممکن نیست. این نقشه همچنین تلویحاً از امکان تشکیل دولت فلسطینی سخن میگوید؛ امری که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، قاطعانه با آن مخالف است. ترامپ مرد جزئیات نیست، اما شاید این بار، بهخاطر میراث بزرگش، متفاوت عمل کند.
تیم تبلیغاتی کاخ سفید مدام ادعا میکند که «آمریکا در دوران ترامپ دوباره محترم شده است»؛ و این هفته، برای نخستین بار شواهدی در تأیید این ادعا دیده شد. اما این امر چه پیامدهایی برای سایر ابتکارات جهانی ترامپ دارد؟ مثلاً تلاش نیمهتمام او برای صلح در اوکراین؟
روسایجمهور معمولاً میکوشند در صحنه جهانی مقتدر به نظر برسند و از آن برای تقویت موقعیت خود در داخل بهره بگیرند. روزهای آینده نشان خواهد داد که آیا این پیروزی ترامپ میتواند معادلات سیاست داخلی آمریکا را تغییر دهد یا نه؛ بهویژه در حالی که کشور با بحرانی سیاسی و خطر یکی از طولانیترین تعطیلیهای دولتی در تاریخش مواجه است.
ترامپ روز دوشنبه گفت: «ما یک فرصت تاریخی داریم تا دشمنیها و نفرتهای دیرینه را پشت سر بگذاریم». این سخن از زبان رئیسجمهوری که خود باعث شکافهای عمیق داخلی بوده، شگفتانگیز است. شاید سادهلوحانه باشد که انتظار داشته باشیم مردی که میگوید عاشق برقراری صلح در خارج است، اندکی نیز برای آشتی در داخل کشور بکوشد.
رویکرد ترامپ چگونه نتیجه داد
حامیان ترامپ میتوانند استدلالی قابلقبول مطرح کنند: توافق آتشبس نشان داد بسیاری از منتقدان او اشتباه میکردند. استراتژی او - تکیه بر غریزه شخصی و نگاه به پیچیدهترین بحران سیاسی جهان از زاویهای اقتصادی و املاکی، نه از دریچه دشمنیهای تاریخی - تاکنون جواب داده است. مذاکرهکننده مورد انتقاد، استیو ویتکاف، سرمایهدار املاک، اکنون یک موفقیت بزرگ در کارنامه دارد. و بازگرداندن دامادش، جرد کوشنر، نیز ظاهراً نقشی تعیینکننده داشته است.
در مجموع، رویکرد ترامپ در خاورمیانه طی دو دورهاش، بسیاری از روشهای سنتی وزارت خارجه آمریکا را کنار گذاشت و راهی تهاجمیتر در پیش گرفت، مشابه الگوی جناح راست اسرائیل به رهبری نتانیاهو. او سفارت آمریکا را از تلآویو به قدس منتقل کرد و حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت شناخت. دستور حملهای را صادر کرد که به ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فرودگاه بغداد انجامید. در اوایل دوره دومش نیز، حملاتی علیه برنامه هستهای ایران انجام داد که سابقه جدیدی در منطقه ایجاد کرد.
برخلاف پیشبینی بسیاری از تحلیلگران، هیچیک از این اقدامات پرریسک، به واکنشهای خشونتآمیز گسترده علیه آمریکا منجر نشد. اما در عوض، پیوندی عمیق با اسرائیل ایجاد کرد که ترامپ بعدها از آن بهعنوان اهرمی برای فشار بر نتانیاهو استفاده کرد.
با این حال، نقدهایی جدی به این روایت وارد است، از جمله اینکه چرا ترامپ زودتر مداخله نکرد تا جلوی مرگ دهها هزار غیرنظامی فلسطینی را در واکنش اسرائیل به حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بگیرد؟ کشورهای اروپایی که بهتازگی دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند نیز ممکن است ادعا کنند سیاست آنها برای منزوی کردن اسرائیل، فشار لازم را برای پذیرش پایان عملیات نظامی بر نتانیاهو وارد کرد.
اما ترامپ، دستکم فعلاً، میتواند بگوید که «بیاعتنایی به قواعد معمول» برای او نتیجه داده است. اگر این روش در خاورمیانه جواب داده، آیا در سایر نقاط هم میتواند موفق باشد؟ و آیا منتقدانش باید در قضاوت خود تجدیدنظر کنند؟ برای مثال، اقتصاددانان هشدار داده بودند که تعرفههای تجاری ترامپ، نظام تجارت آزاد جهانی را دچار بحران، تورم را بالا میبرد و رکود ایجاد میکند. با این حال، هیچیک از سناریوهای فاجعهبار تحقق نیافته و اقتصاد آمریکا همچنان در حال رشد است.
پیامدها برای جنگ اوکراین
یکی از درسهایی که ترامپ میتواند از موفقیت خود در خاورمیانه بگیرد، بازنگری در رویکردش به جنگ اوکراین است. در هشت ماه نخست ریاستجمهوریاش، تلاشهای او برای پایان دادن به جنگهای غزه و اوکراین یک ضعف مشترک داشت: ناتوانی در پیوند دادن «نقشه صلح» با فشار واقعی سیاسی و دیپلماتیک. اما پس از حمله اسرائیل به مذاکرهکنندگان حماس در قطر در ماه گذشته، ترامپ لحن خود را بهشدت علیه نتانیاهو تندتر کرد و با همکاری کشورهای عربی، از طرح صلح ۲۰ مادهای خود رونمایی کرد؛ اقدامی که عملاً نتانیاهو را در موقعیتی قرار داد که چارهای جز پذیرش آن نداشت.
شاید ترامپ اکنون تشویق شود تا همین فشار را بر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، نیز اعمال کند؛ کسی که از دعوت ترامپ به اجلاس آلاسکا بهرهبرداری تبلیغاتی کرد و سپس حملات خود به شهرهای اوکراین را تشدید کرد. در همین حال، قرار است ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، روز جمعه به واشنگتن سفر کند؛ در حالی که زمزمههایی از احتمال ارسال موشکهای کروز تاماهاوک به اوکراین به گوش میرسد؛ تسلیحاتی که میتواند به کییف امکان دهد جنگ را بیشتر به خاک روسیه بکشاند. آیا ترامپ اکنون در پی تکرار «هنر معامله»اش در خاورمیانه در میدان اوکراین خواهد بود؟ یا این توافق صرفاً یک استثنای پر سروصدا در کارنامهای پر از تناقض باقی میماند؟
استدلال برای اقتدارگرایی
آیا ممکن است ترامپ همانطور که در خارج از مرزها در پی صلح است، در خانه نیز با رویکردی آشتیجویانهتر عمل کند؟ بهویژه که بهنظر میرسد از این «دوست داشته شدن» واقعاً لذت برده است.
با این حال، توافق غزه برای ترامپ یک استثنا محسوب میشود. رئیسجمهور آمریکا زندگی شخصی، حرفهای و سیاسی خود را همواره به عنوان مجموعهای از رقابتهای دوگانه و جنگی برای درهمشکستن طرف مقابل تعریف کرده است.اما اگر به سخنان خودش باور داشته باشیم، میانجیگری او در خاورمیانه انگیزهای کمتر شخصی و خودمحور دارد. او هرچند مدام از اینکه هنوز برنده جایزه صلح نوبل نشده شکایت میکند، اما به نظر میرسد در این مورد، هدفش صرفاً منافع شخصی نبوده است.
نشانههایی وجود دارد که ترامپ از پیروزی بزرگ خود چنین نتیجه گرفته که باید حتی کمتر از گذشته به قانون پایبند باشد. در نشست صلح غزه در شرمالشیخ مصر، به شکل اغراقآمیزی از عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور اقتدارگرای مصر که به نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان متهم است، تمجید کرد.
ترامپ گفت: «در مصر تقریباً هیچ جرمی وجود ندارد... چون با کسی شوخی ندارند». او با این جمله در واقع به طرح خود برای اعزام نیروهای نظامی به چند شهر تحت اداره دموکراتها اشاره داشت. ترامپ افزود: «ما در آمریکا مثل مصر نیستیم... فرماندارهایی داریم که نمیدانند چه کار میکنند». ترامپ همچنین از رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، تمجید کرد. او درباره اردوغان گفت: «مردی بسیار سختگیر است، تا حد ممکن سفت و سخت، اما ما دوستش داریم».
تردیدی نیست که روابط نزدیک ترامپ با رهبران اقتدارگرا در خاورمیانه، در تحقق آتشبس غزه مؤثر بوده است. البته هر رئیسجمهوری برای تأمین منافع کشورش ناگزیر است با رهبرانی مذاکره کند که از نظر افکار عمومی غربی «نامطلوب» تلقی میشوند. اما تفاوت ترامپ در این است که ظاهراً در کنار رهبران غیردموکراتیک خاورمیانه احساس راحتی بیشتری دارد، کسانی که مانند خودش، مرز میان منافع شخصی و سیاسی را نادیده میگیرند، تا در میان رهبران دموکرات متحد.
او در مصر با لحنی شوخطبعانه گفت: «من آدمهای سختگیر را بیشتر از آنهایی که نرم و سادهگیراند دوست دارم... نمیدانم چرا، احتمالاً یک مشکل شخصیتی است!» بیاعتنایی ترامپ به قانون در سخنرانیاش در پارلمان اسرائیل (کنست) نیز آشکار بود؛ جایی که از رئیسجمهور، اسحاق هرتزوگ، خواست نتانیاهو را عفو کند؛ نخستوزیری که با اتهام فساد روبهرو است.
پیروزی ترامپ در خاورمیانه -در صورت پایدار ماندن- از آن نوع موفقیتهایی است که میتواند یک رئیسجمهور را دگرگون کند. اما تمایل او به قدرتِ بدون محدودیت و حسادتش نسبت به رهبرانی که از قید و بندهای قانونی و سیاسی رها هستند - محدودیتهایی که او در آمریکا تضعیف کرده، اما هنوز از میان نرفتهاند - توضیح میدهد که چرا چنین تغییری در او بعید است.
در نهایت، او خود نیز اذعان دارد که نمیخواهد تغییر کند. وقتی یک خبرنگار در پرواز با ایرفورس وان از او پرسید آیا توافق آتشبس میتواند مسیرش به سوی «آرامش ابدی» را هموار کند، ترامپ با لبخند گفت: «من شوخی میکنم... فکر نمیکنم چیزی وجود داشته باشه که منو به بهشت ببره... راستش فکر نکنم مسیرم به سمت بهشت باشه».