به گزارش اکوایران، با بی‌نتیجه ماندن مذاکرات در دوحه، به نظر می‌رسد کار احیای برجام دشوارتر از پیش شده است. در این شرایط دکتر ناصر هادیان، تحلیلگر مسائل استراتژیک و استاد روابط بین‌الملل با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی امواج مدیا با عنوان «راهنمای احیای توافق هسته‌ای ایران» پیشنهادهایی را برای احیای برجام ارائه کرده است.

تجربه ناکام

تجربه‌ی توافق هسته‌ای سال ۱۳۹۴ با شش قدرت جهانی، با نام رسمی برنامه‌ی جامع اقدام مشترک (برجام)، برای ایران تجربه‌ای تلخ بوده است. این قراداد اصلاً اعتماد به وفای عهد ایالات متحده بود، در ازای چشم‌پوشی ایران از شماری از حقوق و امتیازاتی که داشت و پذیرش محدودیت‌های منحصر به فرد بر برنامه‌ی هسته‌ای خود؛ که بسیاری از ایرانی‌ها آن را به حق و موجه نمی‌دانستند.

متأسفانه، ایران بعداً متوجه شد که یک رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌تواند از این توافق خارج شود؛ کما این‌که خارج شد و دو سال بعد از آن را هم مشغول نقض حقوق جامعه‌ی بین‌المللی بود. نباید از اهمیت و ابعاد خروج یک‌جانبه‌ی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، از برجام در سال ۱۳۹۷ و تلاش‌های متعاقبش برای وادار کردن سایر امضاکنندگان این توافق به پیروی، غافل شد. خسارت وارده به اقتصاد ایران به این علت، دست کم ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده است.

پافشاری بر "تضمین‌های ذاتی" از زمانی که مذاکرات برای احیای برجام با دولت جو بایدن در سال گذشته آغاز شد، بازنمودی از تجربه‌ی ایران است. این تضمین‌ها هم درون توافق هستند و هم فراتر از آن. حال که اعتمادی که زمانی وجود داشت با اقدامات ترامپ از میان رفته است، ایران و ایالات متحده باید راه جدیدی برای اجرای این توافق بیابند. در حالی که متن برجام یکسان خواهد ماند، پیش‌فرض‌های مرتبط دست‌خوش تغییر شده‌اند.

ایران همچنین می‌خواهد مطمئن باشد که دیگر با بدعهدی مواجه نخواهد شد. آن‌هم زمانی که نامزدهای احتمالی اصلی ریاست‌جمهوری آمریکا از جمله ترامپ، وزیر امور خارجه‌ی او مایک پمپئو و دیگر سیاستمداران برجسته‌ی جمهوری‌خواه، آشکارا وعده می‌دهند که اگر در بهمن ۱۴۰۳/ ژانویه ۲۰۲۵ زمام امور را در دست بگیرند، بار دیگر پیمان برجام را خواهند شکست.

در چنین شرایطی است که ایران بر لزوم "تضمین‌های ذاتی" تأکید می‌کند که با بازدارندگی رئیس‌جمهور بعدی آمریکا از تکرار اقدامات ترامپ، برجام را محفوظ دارد. "تضمین‌های ذاتی" مستلزم ذخیره‌سازی تمام ذخایر اورانیوم غنی‌شده‌ی موجود ایران با خلوص ۲۰ و ۶۰ درصد در داخل کشور، به صورت مهر و موم‌شده و تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود. در ازای این "تضمین‌های ذاتی" ایران آماده‌ی ارائه‌ی مزایای بیشتری به دولت بایدن بوده است که فراتر از توافق اولیه است.

یک سری پیشنهاد

هشت ماه پیش، من یک سری پیشنهاد را مطرح کردم تا تصمیم‌گیرندگان مهم و بانفوذ در ایران آن‌ها را مد نظر و مورد توجه قرار دهند.

اولین و مهم‌ترین پیشنهاد این بود که اقداماتی صورت گیرد تا اطمینان حاصل شود ایران از سود اقتصادی وعده داده شده در برجام برخوردار خواهد شد. فراتر از عادی‌سازی صادرات نفت و ارائه‌ی ابزاری برای بازگرداندن درآمد به ایران، بحث این بود که تهران باید به ویژه در مورد شرکت‌های خارجی که مایل به سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند، خاطر جمع شود.

دوم، من استدلال کردم که مکانیسم ماشه‌ی برجام باید جایش را به یک ترتیب دیگر بدهد تا ایالات متحده دیگر نتواند از آن به روشی که مقصود ترامپ بود، استفاده کند. ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد باید بر اساس اجماع اعضای کمیسیون مشترک باشد و اگر اجماع حاصل نشد، بنا بر اکثریت باشد و اگر اکثریت محقق نشد بر اساس تصمیم حداقل دو عضو کمیسیون مشترک صورت گیرد.

سوم، من به نفع یک سیستم راستی‌آزمایی بحث کردم تا اطمینان حاصل شود طرف‌های دیگر به تعهدات خود پایبند خواهند بود. این می‌تواند به شکل یک نهاد بین‌المللی متشکل از ۱۱ یا ۱۵ سیاستمدار کهنه‌کار یا دانشگاهی ممتاز باشد. به بیان ساده، یک سیستم راستی‌آزمایی می‌تواند در درون یا بیرون برجام باشد.

در نهایت، موضوع غرامت با توجه به آسیب‌های عظیمی که خروج آمریکا از برجام به اقتصاد ایران وارد شده، مطرح شد. شایان تکرار است که برآورد می‌شود هزینه‌ی مالی تحمیل‌شده به ایران ۲۴۰ میلیارد دلار بوده است که من استدلال کردم باید جبران شود.

از آنجایی که برخی از این اقدامات فراتر از محدوده‌ی برجام است، من پیشنهاد کردم که ایران باید مزایای بیشتری را در اختیار آمریکا و جامعه‌ی بین‌المللی قرار دهد که فراتر از این توافق است.

بدین منظور، در زمینه‌ی هسته‌ای، من پیشنهاد کاهش ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا خلوص ۳.۶۷ درصدی را که ایران تحت توافق احیاشده حفظ خواهد کرد، مطرح کردم. بر اساس برجام، ایران مجاز است ۳۰۰ کیلوگرم از این مواد را نگه دارد. من پیشنهاد دادم این رقم تا ۲۰۰ کیلوگرم کاهش یابد.

علاوه بر این، من به نفع کاهش تعداد سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم در حال کار بحث کردم. بر اساس برجام، ایران به مدت ۱۰ سال فقط مجاز است از ۵۰۶۰ دستگاه استفاده کند. من پیشنهاد کردم که ایران باید این تعداد را به حدود ۳۰۰۰ عدد کاهش دهد. در نهایت، من پیشنهاد کردم که دو تا پنج سال به اصطلاح "بندهای غروب" این توافق اضافه شود.

رویکرد به شرایط کنونی

به نظر می‌رسد پیشنهادهایی که در آذرماه ۱۴۰۰ ارائه کردم، از جانب برخی شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار در ایران جدی گرفته شده است. با این حال، من آن پیشنهادها را هشت‌ماه قبل مطرح کردم. از آن زمان اتفاقات زیادی رخ داده است و من دیگر با پیشنهادهای قبلی‌ام موافق نیستم.

با توجه به این‌که پیش‌نویس ۲۷ صفحه‌ای توافق احیای برجام روی میز است، از منظر سیاسی زمان چندانی برای بحث در مورد موضوعاتی که در آن زمان مطرح کردم، وجود ندارد؛ حتی در شرایطی که به نظر می‌رسد برخی چهره‌های مهم در ایران آن‌ها را درخور توجه دانسته‌اند.

ایران و آمریکا امروز باید به تمامی تعهدات برجامی خود بازگردند. بازگشت مستقیم به توافق برای ایالات متحده توافقی خوب خواهد بود. مطرح کردن آن به هر شکل دیگری منطقی نیست. انسان‌های هوشمند در سراسر جهان واقفند که این آمریکا بود که برجام را نقض، و دیگران را مجبور به پیروی از خود کرد، اما حالا برای بازگشت به این توافق هیچ بهایی نخواهد پرداخت.

توافقی که برای همه‌ی طرف‌ها قابل اجرا باشد، نیازمند گام‌هایی اساسی است که می‌تواند فوراً برداشته شود.

اول، پس از بازگشت به برجام، دولت بایدن باید بپذیرد که ایران حق دارد در صورت نقض تعهدات برجامی از سوی رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، به برنامه‌ی هسته‌ای خود بازگردد؛ نه این‌که از لحاظ سیاسی به آن متعهد باشد، اما باید این حق را به رسمیت بشناسد. این امر کاملاً بدیهی است، به خصوص از آن رو که در چنین سناریویی، این دقیقاً همان کاری است که ایران انجام خواهد. اگر ایالات متحده بار دیگر از توافق خارج شود، ایران پیش از بازسازی برنامه‌ی هسته‌ای خود، این‌بار دیگر ۱۴ ماه منتظر نخواهد ماند.

افزون بر این، بحث در خصوص قراردادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی از سوی آمریکا، نشان‌دهنده‌ی موضع ضعف است و این معنی را دارد که جمهوری اسلامی برای این‌گونه مسائل نمادین اهمیت قائل است. سپاه در حال حاضر از سوی مقامات مختلف، با بیش از ۸۰ تحریم مواجه است. بنابراین، صحبت در مورد قرار داشتن نام این نهاد در فهرست سازمان‌های تروریستی، نشانه‌ی ضعف است، مشابه خواسته‌ی آمریکا مبنی بر این‌که ایران نباید برای ترور غیرقانونی و غیراخلاقی سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس، به دست دولت ترامپ که در دی‌ماه ۱۳۹۸ اتفاق افتاد، انتقام‌جویی کند. پس پرهیز از این مواضع ضعف به نفع هر دو طرف خواهد بود.

به جای درخواست از آمریکا برای حذف نام سپاه از فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی، ایران باید به شیوه‌ای غیرنمادین بر اجرای تعهدات برجامی واشنگتن تمرکز کند. برای اطمینان از این امر، ایران باید از ایالات متحده تعهد بگیرد که از دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری خود، برای بخش‌های مهمی از اقتصاد ایران مجوزهای بیشتری صادر کند.

سایر امضاکنندگان برجام نیز برای احیای یک توافق پایدار، باید نقش مهمی بازی کنند.

امضاکنندگان اروپایی باید متعهد شوند در صورتی که رئیس‌جمهور بعدی آمریکا بار دیگر از این توافق سرپیچی کند، واکنشی مشابه برخوردشان در زمان خروج ترامپ از این توافق از خود نشان دهند. این در عمل به معنای منزوی کردن آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد است، تا از هرگونه به‌کار بردن غیرقانونی مکانیسم ماشه جلوگیری شود، و همچنین عملیاتی کردن پیشنهادهای امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و شینزو آبه، نخست‌وزیر پیشین ژاپن، مبنی بر حصول اطمینان از برخورداری ایران از سود اقتصادی برجام.

اروپا باید صندوقی برای کمک به تأمین مالی سرمایه‌گذاری در ایران، با مدت قراردادهایی بیش از پنج ساله، ایجاد کند. برای جلوگیری از خروج دوباره‌ی شرکت‌های بزرگ از ایران در صورت نقض توافق از سوی ایالات متحده، باید برای خروج این شرکت‌ها جریمه‌های بالایی در نظر گرفته شود، اما این صندوق باید این جریمه‌ها را پرداخت کند.

مهم‌تر از هرچیز، اتحادیه‌ی اروپا، به عنوان هماهنگ‌کننده‌ی برجام، باید بسیار مراقب باشد که دوباره نقش مخرب سه کشور اروپایی امضاکننده‌ی برجام (بریتانیا، فرانسه و آلمان) در سال ۱۳۸۴، زمانی که مذاکرات هسته‌ای بین ایران و غرب شکست خورد را بازی نکند. یعنی نباید وعده‌ای بدهد که توان اجرای آن را ندارد، و باید از ابراز خوش‌بینی بیش از حد در ملاء عام خودداری کند، چراکه این کار تنها به سود کسانی است که به دنبال اتهام‌زنی به دیگران هستند و هیچ قصدی برای پایبندی به برجام ندارند.

در مورد روسیه، از آنجایی که ایران به تمام تعهدات خود در برجام بازمی گردد، این به این معنا است که هیچ اورانیوم غنی‌شده‌ی مازادی در خاک ایران ذخیره نخواهد شد. برای جلوگیری از لغو مجدد توافق از جانب رئیس‌جمهور آتی آمریکا، روسیه باید موافقت کند که ظرف دو هفته پس از خروج احتمالی آمریکا از برجام، دقیقاً همان محموله‌ای را که ایران ارسال کرده است، و یا این‌که مقدار ثابتی اورانیوم غنی‌شده، مثلاً ۱۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با ۶۰ درصد خلوص، به ایران بدهد.

چین نیز باید به ایران تعهد بدهد که دست کم یک چهارم موارد مذکور در برنامه‌ی مشارکت راهبردی جامع خود با جمهوری اسلامی را ظرف دو سال آینده اجرا کند.

هدف از تمامی این اقدامات بازگرداندن هر چه سریع‌تر ایران و آمریکا به پایبندی متقابل به برجام، و منع اکید رئیس‌جمهورهای بعدی آمریکا از تکرار اشتباه ترامپ است. فراموش نکنیم که قرار بود برجام برنامه‌ای برای یک بار، و با زمان‌بندی مشخص باشد، که منقضی خواهد شد. این‌که به ایران گفته شود که باید بپذیرد از منافع وعده‌ داده شده در توافق، تنها به مدت دو سال بهره ببرد، هرگز توافق نبوده و نخواهد شد.

افزون بر این، هیچ‌یک از مردم ایران در این توهم به سر نمی‌برند که رئیس‌جمهورهای دیگر آمریکا هرگز اشتباه ترامپ را تکرار نخواهند کرد، یا این‌که رئیس‌جمهور بایدن، گفته‌های پیشین خود، مبنی بر توافقی "طولانی‌تر و قوی‌تر"، پس از از سرگیری پایبندی متقابل به برجام را کنار خواهد گذاشت.