در میانه جنگ جهانی دوم، تورمی سرسامآور ایران را فرا گرفت. نان کمیاب شد، صفها طولانی شدند و اعتراضات خیابانی بالا گرفت. دولت در واکنش، وزارتخانه «خواروبار» را تاسیس کرد. نهادی که فقط یک سال عمر کرد و در طول عمر کوتاه خود میزبان دو وزیر بود.
اما چه شد که اوضاع آرام نگرفت و تا جایی بحرانی شد که مردم به خانه قوامالسلطنه حمله کردند؟
این روایت یک قحطی ساده نیست؛ داستان تصمیمهای نابجاییست که میتواند بجای رفع یک مشکل اقتصادی، به آن دامن بزند.